یادمان

الموت ويران، ميراث‌دار شكوه اله‌موت

 


خبرگزاری میراث فرهنگی _ گردشگری _ سعید حبیب‌اله _ شیشه اتومبیل بالاست و بخاری ماشین روشن است. موسیقی پاپ هم البته از نوع مجازش از سیستم صوتی ماشین در حال پخش است. از اتومبیل پیاده می‌شود تا شیشه های خاک گرفته را تمیز کند. موسیقی پاپ را با خود زمزمه می کند و سرمست از دمای مطبوع داخل ماشین شیشه‌ها را دستمال می کشد. سوار ماشین می شود ، دوباره موسیقی ، دوباره بخاری و دوباره مناظره چشم‌نواز و طبیعت در دو سوی شیشه دستمال کشیده شده...
 
حس ناخودآگاهی متوجه‌اش می‌سازد بخاری روشن، شیشه بالا و پخش موسیقی چه پاپ و چه سنتی‌اش ، او را از چه نعمتی محروم خواهد کرد . دوباره می‌ایستد. این بار موسیقی را قطع می‌کند . ابتدا بخاری و سپس ماشین را خاموش می کند. شیشه ها را پائین داده و سرمست از خنکای کوهستان می شود . قصد زمزمه کردن دارد ، اما چرا زمزمه کند . اینجا سکوت مطلق است . فقط باید گوش داد .
 
لطفا سکوت کنید. اینجا سکوت مطلق است. سکوت کنید و گوش دهید. گوش دهید تا صدای پای طبیعت را بشنوید. گوش دهید تا صدای تپش قلب تاریخ را حس کنید . گوش دهید و مسرور شوید از  پیوند ناگسستنی طبیعت و تاریخ در دره پیر ، پر رمز و راز، باشکوه و رویائی الموت.
 
همه چیز زنده است. گوئی همه چیز از حدود 10 قرن پیش دست نخورده باقی مانده است. روح زندگی دائما بر فراز منطقه بال و پر می گشاید . انگار اسم و رسم این منطقه را با پرگشودن گره زده اند. انگار قصه آمیخته به افسانه بال و پر گشودن عقابی که نام الموت را بر الموت نهاد هنوز جاریست. انگار همین دیروز بود که عقاب نامدار قصه ما محلی را برای ساخت قلعه الموت نشان داد و به پاس این نشان دادنش، آنجا آله‌موت یعنی جائی که عقاب نشان داد نام گرفت.
 
انگار همین دیروز بود که مرد رانده شده از دربار ملکشاه سلجوقی  برای فراگیری اصول مذهب اسماعیلیه نزد فاطمیون مصر رفت و در مدت كوتاهی به داعی كبیر ملقب شد و پس از بازگشت، سراسر ایران را جهت پیدا كردن مقری برای فعالیت خود زیر پا گذاشت و در نهایت منطقه و قلعه الموت را به عنوان مكانی برای فعایت‌های خود انتخاب كرد.
 
انگار خیلی نگذشته از زمانی که مروجان مذهب اسماعیلیه نام خداوندان الموت بر خود نهادند و تبدیل به مخوف‌ترین شبکه مخالف حکومت سلجوقی شدند. انگار آن سی پنج سالی که حسن صباح از قلعه پائین نیامد و به تربیت شاگردان خود پرداخت، همین دیروز بود و انگار همین دیروز بود که دیگر دیروزی نماند.
 
هلاکو خان مغول به الموت یورش برد و طومار قلعه و قلعه نشینان را در هم پیچاند. البته می‌گویند در این حمله قلعه جان سالم به دربرد ، اما پس مدتی اسماعیلیان دیگری به قلعه الموت رفته و دوباره فعالیت خود را آغاز کردند . اینبار بود که هلاکوخان قلعه و میزبانانش را با هم از بین برد.
 
چگونه به الموت برویم؟
از ابتدای هفته بحث بین دو همسفر این بود که به طبیعت بروند یا نقطه‌ای تاریخی را به عنوان مقصد سفر آخر هفته‌شان برگزینند . این یکی که شیفته تاریخ بود شهرهای اطراف اصفهان را پیشنهاد می‌کرد و آن دیگری که دل در گروی طبیعت داشت تنها با سفر به شهرهای شمالی آرام می‌گرفت. بحث بالا گرفت و در نهایت هر دو با بی‌میلی به الموت که قلعه‌ای مخروبه!! و طبیعتی برهنه!!! داشت رضایت دادند.
 
حال که تصمیم گرفته شد، وقت رفتن است. راههای رسیدن به الموت یکی دوتا نیست، بلکه سه تاست. اگر ماشین شخصی برای رفتن به الموت انتخاب شود پس از طی اتوبان قزوین و رسیدن به عوارضی دوم اتوبان كرج_قزوین گردشگران باید جاده فرعی‌ای را كه به سمت راست می‌رود پیش بگیرند. از این نقطه حدود 120 كیلومتر تا قلعه فاصله است. در جاده علایم راهنمایی به سمت معلم كلایه وجود دارد. در 9 كیلومتری معلم كلایه یك تابلوی بزرگ راهنما بر سر دو راهی وجود دارد كه اگر آن را مستقیم ادامه دهید، پس از طی 38 كیلومتر به قلعه می‌رسید و اگر به سمت چپ بپیچید پس از طی هشت كیلومتر به زیباترین اثر طبیعی منطقه می‌رسید. بقیه مسیر نیز دارای تابلوهای راهنمایی است. جاده تا پای قلعه الموت آسفالته است. كمی بالاتر از روستای گازرخان، قلعه الموت با تابلوی قهوه‌ای رنگ كوچكی مشخص شده است.
 
چنانچه در مسیر قزوین تا الموت خصوصا در روزهای تعطیل حرکت کنید وجود تعداد زیادی مینی بوس توریستی توجه شما را جلب می‌کند. مسافران این وسایل نقلیه افرادی هستند که راه دوم رسیدن به الموت را در پیش می‌گیرند و با تورهای مسافرتی همراه می شوند. قیمت این تورها که یکروزه برگزار می شوند حدود 25 هزار تومان است.
 
راه سومی نیز وجود دارد و آن استفاده از اتوبوس و تاکسی است. گردشگران می‌توانند از ترمینال آزادی به سمت قزوین حركت كنند. در این ترمینال تقریبا هر 30 دقیقه یك بار یك اتوبوس به سمت قزوین حركت می‌كند. بنابر كیفیت اتوبوس قیمت بلیط اتوبوس‌ها 2 تا 3 هزار تومان است. هزینه تاكسی‌ها نیز حدود 5 هزار تومان است. از میدان تهران قدیم  قزوین برای قلعه الموت مینی‌بوس و از میدان‌های غریب‌كش و ولی‌عصر نیز خطوط تاكسی وجود دارد. هزینه تاكسی از قزوین تا الموت برای یك نفر 3000 تومان است.
 
پس از رسیدن به منطقه الموت، آنکه دل در گروی طبیعت داشت و طبیعت الموت را خارزار و برهنه می‌شمارد از گفته خود شرمسار است چرا که کنار رودخانه الموت رود که طول دره را با پیچ تاب فراوان طی کرده، ایستاده است. چشمه‌های آب معدنی و سرچشمه‌های متعدد جلوه دره را بیشتر كرده‌اند. ابتدای جاده پوشش استپی دارد. تپه‌های سرخ پوشیده از بوته. جلوتر چنان نمایی از كوههای البرز به چشم می‌خورد كه آدم فكر می‌كند رو به روی با شكوه‌ترین و بزرگ‌ترین رشته كوه دنیا ایستاده است.
 
اما آنچه علاقمندان طبیعت را از آمدن به این منطقه مسرورتر می‌کند همان زیباترین اثر طبیعی منطقه است که ذکرش رفت و نپرسیدید کجاست . كوچك و آبی و سبز و زیبا. كناره‌هایش چنان آب توفنده‌ای دارد كه توفان یك روز سرد پاییزی را به یاد می‌آورد. عجیب است كه از آن آرامش به طوفان برسی. نمی‌شود ماهی‌گیری كرد. اما شنا و قایق سواری آزاد است. می‌گویند این دریاچه باقی‌مانده همان كاسپین بزرگ است. دریاچه اوان مقدم طبیعت گردان را گرامی می‌دارد.
 
حال نوبت به دوستداران تاریخ است که از گفته خود پشیمان شوند . با هر وسیله‌ای رفته باشید، اینک پای کوهی که عقاب بر فرازش نشست و قلعه را بر آن ساختند، ایستاده‌اید و باید از ایجای مسیر را پیاده بروید. البته از آن دسته ورزشکارانی که تاب توان یک کوهپیمائی حدودا 40 دقیقه‌ای را ندارند، می‌توانند از از وسایل نقلیه تک‌سرنشینی که در پای کوه اجاره داده می شوند استفاده کنند . فقط مراقب باشید به هنگام سوار شدن حیوان زبان بسته را اذیت نکنید.
 
ما که نشمرده‌ایم!! ولی آنان که بجای لذت بردن از مناظر پله‌ها را شمرده‌اند، می‌گویند پانصد پله تا قلعه الموت راه است. قلعه‌ الموت بر فراز كوهی از سنگ به ارتفاع ???? متر از سطح دریا قرار دارد. پیرامون قلعه از هر چهار سو پرتگاه است. در حال حاضر، در محوطه حفاظت شده قلعه الموت آثار فراوانی به صورت پایه های سنگ و خاك مشاهده می‌شود كه بی‌شك باقی مانده بناها و ساختمان‌های فراوانی است كه در این محل وجود داشته و ویران گشته‌اند. به‌طور كلی باید گفت، قلعه‌الموت كه دو قلعه بالا و پایین را در بر می‌گیرد، به صورت بنای دست نیافتنی بر فراز صخره‌ای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شكل و وضع صخره‌ها ساخته شده‌اند.
 
 دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه، از پای برج شرقی و چند متر پایین‌تر از آن واقع شده است. در این محل، تونلی به موازات ضلع جنوب شرقی قلعه به طول شش متر و عرض دو متر و ارتفاع دو متر در دل‌سنگ‌های كوه كنده شده است. با گذشتن از این تونل تصویر عکس موجود از آبادی گازرخان در پای قلعه پیش چشمتان نمایان می شود .
 
تا قدم در راه الموت نگذارید و بر بلندای قلعه تاریخی اش احساس غرور نکنید و جرعه‌ای از آب اوان را به صورت نزنید ، قطعا درک نخواهید کرد که چطور الموت طبیعت و تاریخ و در پی این دو دوستدارانشان را به هم پیوند می‌دهد .