پنج شنبه, 06ام ارديبهشت

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه زبان و ادب فارسي شعر تن آدمی شریف است، به جان آدمیت - سعدی شیرین سخن

تن آدمی شریف است، به جان آدمیت - سعدی شیرین سخن

تن آدمی شریف است، به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟

خور و خواب و خشم و شهوت، شغب است و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

به حقیقت آدمی باش، وگرنه مرغ باشد

که همی سخن بگوید، به زبان آدمیت

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی؟

که فرشته ره ندارد، به مقام آدمیت

اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد

همه عمر زنده باشی، به روان آدمیت


رسد آدمی به جایی، که بجز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است، مکان آدمیت

طیَران  مرغ دیدی؟ تو ز پای‌بند شهوت

به در آی تا ببینی، َطیَران آدمیت


نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

هم از آدمی شنیدیم، بیان آدمیت

دیدگاه‌ها   

+19 #3 Guest 1391-09-17 13:39
سلام مرسی خیلی عالی بود
نقل قول کردن
+10 #2 Guest 1391-09-12 15:19
ممنون از شماخیلی عالی بود. به نظر من این شعر برای تمام ادمهاست نه تنها ایران اقای محمد مهدی
نقل قول کردن
+12 #1 Guest 1390-07-02 11:14
با سلام عالی بود خسته نباشید با تشکر
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید