جهان ایرانی

چرا لابی غیر عربی و تشکیل اتحادیه فلات ایران را جدی نمی‌گیریم؟

 

برگرفته از تابناک
تهدید یکپارچه دولت‌های عربی در پافشاری در کاربرد نام جعلی و یا حذف نام خلیج فارس برای دومین دوره بازی‌های کشورهای اسلامی در ایران ـ که به چالشی جدی میان این کشور‌ها و ایران مبدل شده بود ـ با تصمیم درست دولت جمهوری اسلامی ایران ـ فارغ از اینکه چرا اصولا اجازه دادیم کار بدین جا برسد ـ در رد این درخواست نامشروع و در پایان، لغو این بازی‌ها روبه‌رو شد؛ این اقدام ارزشمند از نگاهی دیگر، بار دیگر لزوم اندیشیدین تدابیری برای ایجاد سازمان‌ها و اتحادیه‌های منطقه‌ای با محوریت ایران و متشکل از کشورهای اسلامی را، آشکار ساخت.

به گزارش «تابناک»، به عبارتی دیگر، بازی‌های اسلامی آزمونی دیگر بود برای بازشناسی اهمیت حفظ هویت ملی تاریخی تمدنی ایران و لزوم توجه بیش از پیش دولت مردان ایرانی در حفظ و حراست از آن.

با موضعگیری هماهنگ 22 کشور عربی از 57 کشور اسلامی عضو سازمان کنفرانس اسلامی در قالب اتحادیه عرب، علیه ایران، به سبب تقاضای نامشروعشان برای حذف نام خلیج‌فارس، گویی 35 کشور غیر عرب عضو سازمان کنفرانس اسلامی، عملا نقشی در معادلات این سازمان مهم اسلامی ندارند.
 
در واقع در سال‌های گذشته و به عبارتی، حتی از آغاز شکل گیری سازمان کنفرانس اسلامی لابی عربی در این سازمان حرف اول را زده است و به همین سبب، دیده‌ایم که به سبب قدرت‌نمایی این لابی در عمل سازمان یاد شده نتواند اثرگذاری لازم را داشته باشد.

یکی از نمونه‌های آشکار و متأخر این واقعیت را می‌توان در موضوع جنگ غزه و حتی جنگ داخلی یمن دید که با اراده برخی کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان و مصر شاهد از بین رفتن صدها تن از مسلمانان در این دو واقعه بوده و هستیم.

این واقعیت نشان می‌دهد که تشکیل اتحادیه‌ها و در حداقل آن لابی‌های غیر عربی اما اسلامی ضرورتی ملموس بوده و ضمن آنکه سبب بالا رفتن توان چانه زنی و نقش آفرینی کشورمان در کنار دیگر کشورهای اسلامی غیر عربی خواهد شد، به سران کشورهای عربی نیز تفهیم خواهد شد که موضوع وحدت کشورهای اسلامی و مدارای برخی دیگر از کشورها مانند ایران در موضوعات محل اختلاف، برای حفظ وحدت مسلمین، نباید دستاویزی برای تامین خواسته‌های غیر منطقی این کشورها شود.

این گزارش می‌افزاید: اما درباره شکل گیری زیرمجموعه‌های رسمی و غیر رسمی در میان کشورهای اسلامی می‌توان به موقعیت ممتاز ایران و ژئوپلتیک آن برای محوریت در شکل گیری اتحادیه ای متشکل از کشورهای حوزه تمدنی ایران و همچنین فلات جغرافیایی ایران اشاره کرد.

از میان 35 کشور غیر عربی عضو سازمان کنفرانس اسلامی، دست کم 9 کشور با ایرانیان هم تبار و هم فرهنگ تلقی می‌شوند و بسیاری از آن‌ها چون اندونزی و مالزی دین اسلام را از ایرانیان دریافت کرده و خود را همواره وامدار ایران و تمدن پرشکوه آن می‌دانند و بیش از پانزده کشور دیگر نیز نزدیکی بیشتری با ایران نسبت به کشورهای عربی احساس می‌کنند که کشورهای آفریقایی غیر عربی را می‌توان در این دسته جا داد.

حال پرسش این است که وجود اتحادیه‌ای شامل کشورهای هم تبار ایرانی، آیا نمی‌تواند در عرصه‌هایی چون حفظ هویت ملی تاریخی ایران و فرهنگ ایرانی به ویژه نام خلیج فارس در عرصه‌های سیاسی، فرهنگ و ورزشی ما را یاری دهد؟ آیا بی‌توجهی به این مسأله، باعث تنها ماندن ایران در برابر 22 کشور عربی در باره نام خلیج فارس و دیگر مسائل هویتی، سیاسی، فرهنگی و ورزشی در عرصه بین‌المللی نشده است؟

بر پایه این گزارش، تجربه شکل گیری اتحادیه‌ها در مناطق گوناگون جهان، نشان داده است که علاوه بر همگرایی و هم‌اندیشی منطقه‌ای، بنیه اقتصادی، دفاعی و جایگاه سیاسی این کشورها نیز بسیار تقویت شده است و در همین راستا، جای خالی وجود اتحادیه کشور‌های هم فرهنگ و هم ریشه ایرانی تبار در منطقه آسیای جنوب غربی به عنوان اتحادیه کشورهای فلات ایران و حوزه تمدنی ایران باستان بسیار احساس می‌شود.

جایگاه ژئو پلتیک، ژئو کالچر، ژئو استراتژیک و ژئو اکونومیک ایران، این بستر را فراهم می‌سازد که کشورمان محور اتحادیه یا اتحادیه‌های با کارکرد‌های گوناگون باشد. در طول 196 سال گذشته با وجود ایجاد 8 کشور جدید در جنوب روسیه ـ در مناطق اشغال شده از ایران ـ و نیز ایجاد دو کشور در ایران شرقی توسط استعمار بریتانیا نه تنها پیوندهای معنوی این ملت واحد با سرزمین بزرگ مادری گسسته نشده بلکه حتی پس از تحولات دو دهه اخیر در منطقه، این علائق و پیوند‌ها بسیار گسترده‌تر هم شده است که با قدرتمند شدن ایران این مهم می‌تواند بستر مناسبی برای شکل دادن و پایه‌ریزی اتحادیه منطقه ای فلات ایران با محوریت تاریخ و میراث مشترک چند هزار ساله موجود فراهم آورد.

بی تردید مردم سرزمین فلات ایرا ن و ایران بزرگ شامل شامل کردها، آذری‌ها، تات‌ها، تاجیک‌ها، پشتون‌ها، بلوچ‌ها، تالشی‌ها، ارمنی‌ها، اوستیایی‌های قفقاز (که خود را ایرانی می‌نامند) و.. از اشتراکات بسیار تاریخی، فرهنگی و سنت و آداب و رسوم برخوردار هستند و پراکندگی و جدایی بخش‌های مختلف ایران بزرگ در طول 196 سال گذشته ساختگی و مصنوعی و ساخته دست استعمار گران روسیه و انگلستان و نه خواسته مردم این مناطق بوده است، پس ایجاد اتحادیه منطقه ای فلات ایران یا کشورهای وارث تمدن ایرانی با رويکرد همگرايي منطقه اي سبب ساز ايجاد نوعي همگرايي فرهنگي، هويتي و اقتصادي بين مردم ملتي می‌شود که در تاريخ پر فراز و نشيب فلات ايران، در کنار هم زيسته‏اند و از عناصر فرهنگي و تمدني مشترکي (مانند نوروز، زبان پارسي و سایر زبان‌های آریایی و شخصيت‏هاي اساطیری، فرهنگی و تاريخي مشترک) بهره مي‏برند.

 کشورهاي مورد نظر، يازده کشور ايران، افغانستان، تاجيکستان، پاکستان، ازبکستان، ترکمنستان، آذربايجان، گرجستان، ارمنستان، قزاقستان و قرقيزستان و نیز بحرین و مناطق نیمه مستقل اقلیم کردستان عراق و مناطق شمال قفقاز از جمله داغستان و اوستیا هستند که مردمانشان با فرهنگ و تاریخ مشترک هزاران سال در کنار هم زيسته و در سده‏هاي گذشته، در کشاکش رقابت‏ها و توطئه‌هاي استعماري از هم جدا شده‌اند.

باید توجه داشت که تلاش ایران برای تشکیل چنین اتحادیه ای که به همراه اثرگذاری سیاسی و فرهنگی می‌تواند بازار بزرگ چند صد میلیونی را نیز تشکیل دهد، از لحاظ اقتصادی نیز دارای اهمیت ویژه ای است. البته نباید فراموش کرد که وجود برخی تعارض‌ها مانند اختلافات مرزی میان آذربایجان و ارمنستان و یا نفوذ قدرت‌های بزرگ در هیأت‌های حاکمه برخی از این کشورها از عوامل بازدارنده در شکل گیری چنین اتحادیه ای یا موجودیتی شبیه به آن به شمار می‌رود که به یقین، با محوریت ایران و برنامه ریزی بلندمدت و هدفمند در آینده و همچنین تفهیم و ترسیم نتایج شگفت‌انگیز آن برای کشورهای هدف، قابل رفع خواهد بود.

گفتنی است، در اوضاع کنونی که حتی اراده جدی برای شکل گیری چنین اتحادیه‌ای دیده نمی‌شود، ایران باید تلاش کند با تشکیل لابی‌های قوی و متنوع در منطقه و همچنین در سازمان‌هایی مانند کنفرانس اسلامی، امکان دستیابی به بیشترین منافع ملی را در دستور کار قرار دهد.

برای خواندن مطلب کامل به اینجا مراجعه کنید.