کتاب‌

در لحظه‌های ریزش باران

نوشته: اکبر اکسیر

 

در لحظه‌های ریزش باران
(گزیده ی اشعار )
سروده ی : کاظم   سادات اشکوری
به انتخاب : محمدرضا  مدیحی
چاپ اول : ۱۳۹۵
۲۷۲ صفحه – ۲۵۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات هزارکرمان – تلفن : ۶۶۹۲۳۹۴۶ – ۰۲۱ و ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶

 نشانی تارنمای هزارکرمان برای خرید اینترنتی: www.hazarekerman.ir

کاظم سادات اشکوری، متولد  ۱۳۱۷رامسر، شاعر، مردم‌شناس، مترجم، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی است که تاکنون بیش از سی جلد کتاب از ایشان در موضوعات فوق چاپ و منتشر شده است.

محمدرضا مدیحی، روزنامه‌نگار و مردم‌شناس، دوست و همکار استاد سادات اشکوری ـ که در ماهنامه ی « پایاب » فعالیت ادبی ایشان را شاهد بوده‌ایم ـ بنا به توصیه ی مدیریت انتشارات هزار کرمان، گزیده ی دلنشینی از شعرهای سادات اشکوری را با عنوان «در لحظه‌های ریزش باران» تقدیم علاقه‌مندان این شاعر معاصر کرده است.

سادات اشکوری، در دهه‌های اخیر از شاعران پرکار ایران بوده است و مسئولیت صفحه ادبی ماهنامه ی « آدینه » را برعهده داشت. با این وجود هرگز به تبلیغ خود اقدام نکرد. شاید اگر تأکید دوستان یکدل نبود، مجموعه‌های اخیر هم منتشر نمی‌شدند.

مدیحی از انبوه شعرهای چاپ شده و منتشر نشده، مجموعه ی شریفی را برای گزارش به نسل امروز و فردا فراهم آورده است تا ما را با دنیای ویژه ی این شاعر فروتن آشنا نماید و استقبال مخاطب فهیم شعر امروز را نشان بدهد.

صادقانه اقرار می‌کنم، سادات اشکوری یکی از بزرگان چندرسانه‌ای این مرز و بوم است. هنوز تمام پژوهش‌های مردم‌شناسانه ی او منتشر نشده و هنوز حاصل یک عمر قلمفرسایی ایشان به نسل امروز گزارش نشده است. برای شناساندن سادات اشکوری‌ها نسل امروز چشم به راه اقدام ناشران شریف است.

«در لحظه‌های ریزش باران» ، مجموعه‌ای است از آب و رود و درخت و پرنده و باران… مطالعه ی شعرهای این کتاب، شما را به دیدار طبیعت سرسبز شمال می‌کشاند. از دریا تا جنگل، از کوه تا مزارع و باغات نور و عاطفه و احساس . باید با حواس پنجگانه به خواندن این شعرهای دلچسب نشست و از آرامش اثیری فضای شعرها لذت برد :

پیرانه سر / کنار دیوار می‌مانم / در موسم بهار / و می‌اندیشم که چرا درخت جوان / با شکوفه‌ها سپیدش / شبیه من شده است ؟

**

سادات اشکوری، یکی از بنیانگذاران شعر امروز است. او در ماهنامه ی ادبی « آدینه »، جوانان پرشور زیادی را به عرصه ی ادبی امروز معرفی کرد که امیدوارم هرکدام یک سطر در شعر و شاعری این جوانمرد بنویسند تا نسل فردا نفرین‌شان نکند .

بنویسند که سادات، سیّد تمام شاعران مطرح امروز است . نگذاریم شاعران بزرگ ما در خلوت ناخواسته‌شان پیرشوند. مثل بیژن کلکی آرمیده در غربت خزر!

آنها عمر و جوانی‌شان را در راه شعر و شاعری گذاشته‌اند تا راهیان جوان شعر را به سلامت از جاده‌های امروز عبور دهند:

از روزن بهار/ رویای دیرپای زمستانی / در متن سبز رویش / تعبیر می‌شود / اما درخت کوچک مازو / در حسرت شکوفه‌ نارنج / پای نهال‌های جوان ـ پیر می‌شود .

با آرزوی سلامت و شادکامی استاد سادات اشکوری عزیز.


برگرفته از تارنمای ایرانچهر به نقل از روزنامه ی اطلاعات ، شماره ی ۲۶۶۴۰ ، ، سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵ ، ضمیمه ی ادبی هنری « ادب و هنر » ، شماره ی ۳۹۲ ، ص ۳ .