برنامه وزارت نیرو برای: بازگشت به دوران «سقا» «آب شاهی»، «فشاری»

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 83، سال سیزدهم، مهر و آبان 1393، رویه 16

وزیر نیــرو از همان روز نخست نشــستن بر کرسی وزارت، با ایـجاد «فضای ترس» در پی گران کردن بهای آب و برق بود. وی با ترفندهای گوناگون و با دورزدن قانون، آب‌بها و بهای برق مصرفی خانوارها را چند برابر کرده است. وزیر نیرو در آخرین ترفند (بیشتر برای ظاهر شدن بر روی صفحه‌ی تلویزیون)، برای مبارزه با کمبود «آب» برای چندمین بار، طرح جداسازی «آب آشامیدنی»  از دیگر کاربردها را به میان کشید. با توضیحاتی که به تازگی در تلویزیون می‌داد، مرا به یاد سالهای دور انداخت. «آب شاهی» و «فشاری» اما پیش از وارد شدن به بحث، پرسش این است که آیا مساله «کمبود» آب است یا هزینه‌ی بالای «پالایش»؟... اگر مساله کمبود آب است که با جداکردن آب آشامیدنی از دیگر کاربردها، در مصرف تغییری حاصل نمی‌شود! چه این که آب آشامیدنی و آب دیگر مصارف از یک «لوله» یا «خط» برداشت شود و یا این که دارای دو لوله و خط باشد، هیچ تاثیری در مصرف ندارد. این مباحث، تنها «خلط مبحث» است و به دیده‌ی بیشتر دیده‌بانان مسایل داخلی نوعی رقابت با وزیر بهداشت، برای مطرح شدن زیادتر در دستگاههای ارتباط جمعی و شاید تبدیل شدن به گربه ملوس دولت وگرفتن لوح تقدیر همراه با هزار آفرین از دست رییس جمهور در هفته‌ی دولت سال 1394؟!

هنوز هم هستند از هممیهنان به ویژه در شهرستانها که «سقا» را به یاد دارند که مشکی پر از آب به دوش داشت و کاسه‌ای در دست و در برابر «پول» جامی پر می‌کرد و به خلق‌الله برای رفع تشنگی می‌داد.

سپس‌ترها در سالهای پیش از شهریور 1320، کاریز (قنات) شاه که مظهر آن پشت پست‌خانه (که اکنون موزه‌ی پست شده است) و کنار بازداشتگاه موقت شهربانی (که امروز بخشی از وزارت امور خارجه گردیده است) قرار داشت، ویژه‌ی رسانیدن آب آشامیدنی به بخشهایی از تهران با گاری‌های اسبی گردید. بدین سان صاحبان گاری‌های اسبی که مخزن فلزی روی آن کار گذارده بودند با پرداخت وجه، مخزن را پر می‌کردند و در محدوده‌ی معینی با مراجعه به در خانه‌ها و پرکردن کوزه‌ها، پولی دریافت می‌کردند.

همزمان سفارت انگلیس در تهران نیز با کاریزی که مظهر آن در محوطه‌ی سفارت بود، همین کار را آغاز کرد و برخی گاری‌ها که بخش‌های شمالی‌تر شهر تهران را «سیرآب» می‌کردند، در آنجا آبگیری می‌کردند و در نتیجه این آب معروف بود به «آب سفارت».

در دوران دولت ملی دکتر محمد مصدق کار لوله‌کشی شهر تهران آغاز شد. گرچه بارها حتا پیش از شهریور 1320 نیز در اینباره طرحهایی تهیه شده بود ؛ اما کاری انجام نگردیده بود.
از سالهای پس از کودتا رفته رفته به بخشهایی از تهران آب رسانی شد و سر محله‌ها، محلهایی برای برداشت آب وجود داشت که چون شیرهای آنها فشاری بودند، معروف شدند به «فشاری»

 

بابا شمل
هفته‌نامهٔ بابا شمل، شماره 126 - 12 شهریور ماه 1326
بابا شمل: بخور جانم بخور، نوش جانت سه سال دیگه که شهرمون لوله‌کشی شد این هم دیگه گیرت نخواهد اومد!

 

سخنان اخیر وزیر نیرو (کثرالله امثالهم) درست انسان را به یاد دوران ناصرالدین شاه می‌اندازد؛ اما پرسش اساسی هنوز پابرجاست که جداکردن آب آشامیدنی از دیگر کاربردها (گرمابه، شست و شو و...)، چه تاثیری در کاهش مصرف دارد؟ البته نه ایشان و نه هیچ کس دیگری نمی‌تواند پاسخ این پرسش را بدهد. زیرا جمع 2 = 1+1 است و در هر حال، تغییر مسیر رسیدن آب به دست کاربر، از میزان مصرف نمی‌کاهد.

اما راه‌حلهای ایشان تنها و تنها باعث افزایش هزینه مردم و ایجاد مسایلی است که امروزه ما در مساله سوخت با آن روبرو هستیم. چندین میلیون لیتر بنزین و گازوئیل که روزانه از کشور قاچاق می‌شود، با «کارت‌های سوخت» خریداری شده‌اند؛ کارت‌هایی که یا در اثر (رومیزی و زیرمیزی) صادر شده‌اند و یا جعل شده‌اند و...

اجبار همه‌ی مردم به پدیده‌ی شوم کاربری آب آشامیدنی بسته‌بندی شده هزینه‌های بسیاری را برای بسته‌بندی و ترابری، سود تولید کننده، عمده فروش و خرده‌فروش بر مردم تحمیل می‌کند و باعث می‌شود که سالانه میلیون‌ها تن زباله پلاستیک تولید شود که برای تجزیه‌ی آن حداقل 100 سال لازم است. البته در طرح جناب وزیر، راه گسترده‌تری برای شرکت صهیونیستی  «نستله» که هم اکنون نیز دست اندر کار تولید آب بطری در ایران است، ایجاد می‌شود و  یا شاید قصد از این طرح آن است که با ایجاد مافـیای آب آشـامیدنی و دامن زدن به بحث «کمبود آب آشامیدنی»، «کالا برگ آب آشامیدنی» و «خرید و فروش کالا برگ آب آشامیدنی» و...، نان‌دانی‌های جدیدی برای «از ما بهتران» ایجاد شود.