نام‌آوران ایرانی

تابلوی معروف «هفت‌سین» اثر کیست؟ - حسین شیخ شاگرد کمال‌الملک

انتظار چند نفر سر سفره‌ی هفت‌سین برای رسیدن لحظه‌ی تحویل سال، خاطره‌ی جمعی همه‌ی ایرانی‌هاست؛ خاطره‌ای که «حسین شیخ» از آخرین شاگردان کمال‌الملک، آن را به زیبایی در تابلوی «هفت‌سین» به تصویر کشیده است.

adidas heliopolis hotel in dubai , adidas concord ankle fur sneakers boys running Release Date Info , MysneakersShops | nike sneakers in kickstreamtv feet chart

19 مهرماه سال‌روز درگذشت این هنرمند و نقاش معاصر است.

 

به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، شاید کمتر کسی بداند تابلوی «هفت‌سین» یا «نوروز» که حتی در کتاب‌های درسی هم تصویر آن چاپ می‌شود، کار یکی از جوان‌ترین و مستعدترین شاگردان کمال‌الملک یعنی حسین‌خان شیخ است.

حسین شیخ در سال 1289 متولد شد. او از کودکی به‌خاطر استعداد و علاقه‌ای که به هنر داشت، به مدرسه‌ی صنایع مستظرفه وارد شد و کارش را زیر نظر کمال‌الملک در رشته‌ی نقاشی آغاز کرد. او را جزو آخرین شاگردان کمال‌الملک می‌دانند.

تابلوهای «هفت‌سین»، «سقاباشی» و «بیمار و طبیب» مهم‌ترین آثار این هنرمند به‌شمار می‌روند.

رضا بانگیز یکی از هنرمندانی بود که در بیست‌ویکمین شماره‌ی «فصلنامه هنر» که به زندگی و آثار حسین شیخ اختصاص داشت، مقاله‌ای را به چاپ رساند. این فصلنامه زمستان 1370 با سردبیری هادی سیف منتشر شد. بانگیز دو مطلب را که یکی توضیح محسن سهیلی (از شاگردان شیخ) درباره‌ی شخصیت این هنرمند و دیگری نامه‌ی کمال‌الملک به حسین شیخ است، در اختیار خبرنگار ایسنا گذاشت.

 


تابلوی «طبیب و بیمار» اثر حسین شیخ

 

محسن سهیلی از هنرمندان قدیمی و از شاگردان حسین شیخ در مدرسه‌ی صنایع مستظرفه بود، درباره استادش گفته است: «70 سال پیش بود. من هم مثل دیگر شاگردان مدرسه صنایع مستظرفه بر سر کلاس مرحوم حسین شیخ نشسته بودم. سر کلاسِ جوان‌ترین معلم مدرسه که خیلی هم مورد توجه استاد کمال‌الملک بود. کمال‌الملک به‌دلیل تبحر، چیره‌دستی و ذوق حسین‌خان شیخ در زمینه طراحی و کشیدن پرتره‌های ماهرانه و هنرمندانه، ایشان را به سمت معلم طراحی و نقاشی منصوب کرده بود.

حسین‌خان شیخ معلمی متواضع، کم‌حرف، اهل صمیمیت و دوستی بود. خوب لباس می‌پوشید و اهل هیچ تفاخر و تکبری هم نبود. در کار تدریس موشکاف و مسوول بود. سر کار دقیقه‌ای وقت کلاس را به هدر نمی‌داد. گرم کار تعلیم بود. وقت کلاس هم که تمام می‌شد حسین‌خان با جمعی از شاگردان از جمله من، به کافه قنادی آقا حسین‌قلی در لاله‌زار می‌رفتیم. آنجا شیر و قهوه می‌خوردیم و تا ساعتی سرمان گرم گفت‌و‌گو می‌شد. حسین‌خان هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد کسی دست در جیبش کند و پول شیر و قهوه‌اش را بپردازد. خودش همگی را مهمان می‌کرد. هفته‌ای سه روز کارمان همین بود.

در جوانی هنرمندی بذله‌گو و مجلس‌آرا بود. می‌گفتیم و می‌خندیدیم. اسمش بود شاگرد او بودیم. در حقیقت رفیق بودیم. شاگردی ما و معلمی او بهانه بود؛ بهانه همین رفاقت. حسین‌خان شیخ 7 سال از من بزرگ‌تر بود. در مدرسه تقریبا جور تابلوهایی که به کما‌ل‌الملک سفارش می‌دادند و اغلب هم از سوی رجال و اشراف بود، می‌کشید. یعنی کمال‌الملک چون حوصله و رغبت نقاشی را نداشت و در ضمن می‌دانست حسین‌خان در پرتره ساختن ماهر است، او را مأمور کشیدن سفارش‌ها می‌کرد. حسین‌خان هم الحق با استادی کار را تمام می‌کرد. به احترام کمال‌الملک هم هیچ‌وقت زیر تابلوها امضای خودش را نمی‌گذاشت. هیچ‌گاه از قبول این سفارش‌ها شانه خالی نمی‌کرد و گله‌ای هم نداشت، چون بسیار برای کمال‌الملک احترام قائل بود.

کمال‌الملک هم حسین‌خان را بسیار دوست می‌داشت. از این‌که می‌دید جوان‌ترین شاگردش معلم مدرسه است، به او محبت بسیار می‌کرد، چون می‌دانست جوان است و سزاوار محبت و رعایت بیشتر، توجهش به او بیشتر از دیگر معلم‌ها بود. دوران شاگردی و رفاقت با حسین شیخ پنج که سالی طول کشید خاطره‌های بسیاری تا به امروز برایم به‌جا گذاشته است.

حسین‌خان در آن زمان که کمتر کسی قادر بود دوربین عکاسی داشته باشد، هم دوربین داشت و هم مسلط به فن عکاسی بود. تقریبا تمام عکس‌های استادان و شاگردان مدرسه توسط حسین‌خان گرفته می‌شد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که باید به آن اشاره کنم هنر صورت‌سازی و به اصطلاح امروز، پرتره‌سازی حسین‌خان است که در زمان مدرسه تقریبا کمتر کسی می‌توانست معادل او کار کند. او را باید نقاشی ماهر در صورت‌سازی دانست. او کم کار کرد، یعنی اگر درخشید و خوب هم درخشید در همان چند سال بود. کارهای عمده حسین‌خان مربوط به همین چند سال می‌شود.

مسائل بسیار میان حسین‌خان و ذوق او فاصله انداخت. عمده دلیل را باید در مهاجرت کمال‌الملک به حسین‌آباد نیشابور جست‌و‌جو کرد. رفتن کمال‌الملک روی حسین‌خان تأثیر زیادی گذاشت. افسرده و ناامیدش کرد. حق هم داشت چون اغلب اوقات زندگی‌اش با کمال‌الملک بود.»

حسین شیخ در مهرماه سال 1306 شمسی با حکمی از سوی وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به‌عنوان معلم در مدرسه کار تدریس را آغاز کرد.

 


تابلوی «سقاباشی» اثر حسین شیخ

 

رضا بانگیز درباره‌ی آغاز کار این هنرمند در آن دوره به خبرنگار ایسنا گفت: شیخ با ماهی 32 تومان حقوق، به سمت معلمی مدرسه صنایع مستظرفه منصوب شد. آن موقع 32 تومان معادل 32 میلیون حالا بود. من خودم یادم هست دو تا ده‌ شاهی که داشتم، کلی خرید می‌کردم. یعنی این همه قدر هنرمندان را می‌دانستند و برای‌شان چنین حقوق‌هایی در نظر می‌گرفتند.

در یکی از سال‌هایی که کمال‌الملک به نیشابور مهاجرت کرده بود، حسین شیخ نامه‌ی تبریک عید برای استادش فرستاد و کمال‌الملک هم در جواب او نامه‌ای برایش داد که در آن آمده بود: «قربان آقای حسین‌خان شیخ، مرقومه حضرت عالی که به‌عنوان تبریک عید فرستاده بودید، واصل و قرائت شد. بی‌نهایت از لطف حضرتعالی مسرور، ممنون و متشکر شدم. شکر کردم خدا را که هنوز من دوستانی دارم که مرا فراموش نکرده و به نوشته‌جات خودشان مسرور و مشعوفم می‌فرمایند. خواهشمندم عرض بندگی مرا خدمت آقای دکتر تقدیم نمایید و همه ساله تا زنده‌ام با نوشته‌جات خودتان مسرورم کنید. افسوس می‌خورم که به واسطه‌ی رعشه‌ی دست به شخصه نمی‌توانم کاغذ بنویسم و کار را به نور چشمی حسین آقا واگذار کردم.
محمد غفاری، کمال‌الملک قدیم، 1306 شمسی»


حسین شیخ 19 مهرماه سال 1370 براثر تصادف درگذشت.