کوروش بزرگ

زنده در یادها

 

قطعه ای کوتاه
سرباز ایرانی، خسته و زخمی، نگاهی به کوروش افکند و با صدایی غمگین گفت:« سرورم بسیاری از ما کشته شده‌اند، و ما بقی سربازان مجروح و درمانده اند.»
کورش اندکی درنگ کرد، نگاهی به انبوه کشته‌های ایرانیان افکند و با نگاهی مصمم و غریوی مردانه سربازان ایرانی را به همراهی فرا خواند.
سربازان ایرانی، ابتدا مردد بودند، اما پس از اندکی درنگ، با تمام توان از کوروش پیروی کردند و به دشمن یورش بردند. آنها با خود می اندیشیدند؛
 چه افتخاری بالاتر از این که با شماری اندک، ولی در کنار کوروش بجنگیم،
چه شرافتی بالاتر از جان سپاردن، ولی در کنار کوروش جان سپاردن

***********************

اما بزرگی کوروش به گستردگی سرزمین‌هایی نبود که بر آنها فرمانروایی می‌کرد،
بزرگی کوروش به انبوه انسان‌هایی بود که کوروش بر قلب‌های آنها حکومت می‌کرد، فرمانروایی که با گذر از سده‌ها و هزاره‌ها هنوز بر قلب‌های ما حاکم است.