شعر

پیامی به عُرس بیدل - سرودۀ دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی

دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25973، چهارشنبه 26 شهریور 1393
 

پیام من به عُرس1 بیدل این است

که: بیدل آسمانی در زمین است

سپهری بیکران، در کهکشانی

که فرش آسمانِ یاسمین است

یکی رنگین‌کمان از حیرت و هوش

که در هر شک او صدها یقین است

مسلمانْ هندوی با عطرِ بودا

که برتر از مقام کفر و دین است

نه ترک است و نه تاجیک و نه هندو

شگفتی بین که هم آن و هم این است

مقام بیدل است افزونتر از شعر

که لفظش رعشة جان را طنین است

بهشتی در یسار او توان یافت

بهشت دیگرش اندر یمین است

در آن فردوس گر سیبی شکافی

درون سیب صدها حور عین است

چو برگی بویی از این باغ، بینی

که عطر گل فروغش در جبین است

شنیدن، اندر آنجا عین دیدن

که دیدن با چشیدن‌ها قرین است

حضوری کاندر آنجا آفرینش

فزون از حد ایام و سنین است

ستادن بر کران بیکران‌هاست

گذشتن از جهان ماء و طین است

در آن آمیزة حیرانی و هوش

جهانی با عجایب‌ها عجین است

میان بیشة اندیشه، لفظش

همیشه بهر معنی در کمین است

کند شبگیر در آفاق معنی

که خود خیل خیالش زیر زین است

غروری سربلند از اینکه عجزش

به کردار نگین نقش جبین است

جبینی کز بلندی عرش اعظم

به خاک مقدم او ره‌نشین است

رسد او را اگر گوید: رسولم

که دست معجزش در آستین است

سلیمانی مُلک شعر او را

به رنگ جاودان نقش نگین است

اگر فهم بشر زین برتر آید

فراتر شاعرِ روی زمین است

مشو نومید کانسانی چنان را

جهان ما در این دم چون جبین است

بزرگا شاعرا! تا پارسی هست

مکان تو به علّيّین مکین است

چو دانم پارسی را جاودانی

که در جنت زبان اهل دین است،

یقین دارم که یادت جاودانی‌ست

که جاویدی تو را حِصنی حَصین است

ستودم از پی نقدی چنانت

چنین مدحی سزای آفرین است

1ـ عُرس: مجلس یادبود سالیانه. عرسِ بیدل را درسالهای اخیر، در ایران نیز جشن می‌گیرند.