تاریخ معاصر

گزارش یک واقعه

برگرفته از روزنامه اطلاعات

 

عوامل خارجي كودتا
عوامل خارجی کودتا

 

متن ذیل گزارشی است که از وقایع 28 مرداد در روز شنبه 31 مرداد یعنی سه روز بعد از حادثه به چاپ رسید. روزنامه اطلاعات در روزهای 28 و 29 و 30 مرداد چاپ نشد. ولذا گزارش آن واقعه را که تلخیص شده آن در زیر آمده است و البته با نظارت دولت به چاپ رسانید:

از شب چهارشنبه شروع شد

اولین مرحله تظاهرات که منجر به وقایع روز چهارشنبه و سقوط حکومت دکتر مصدق گردید از اوایل شب چهارشنبه شروع شد. علت شروع تظاهرات این بود که عده‌ای از اهالی جنوب شهر که شنیده بودند عناصر چپ قصد دارند کاشی لوحه خیابان‌ها را کنده بجای آن اسامی دیگری بنویسند برای جلوگیری از این کار اجتماع کردند. بعد هم خبری در شهر منتشر شد که دستور داده شده است مراسم شامگاه در سربازخانه‌ها اجرا نشود. انتشار این خبر با توجه به شایعات مختلفی که وجود داشت آتش احساسات مردم را تیزتر کرد و در حقیقت اولین قدم در راه تظاهرات روز چهارشنبه برداشته شد.

سربازها و پاسبان‌ها هم‌آهنگ مردم

در همان مرحله اولی که تظاهرات صبح چهارشنبه شروع شد و از نقاط مختلف شهر دسته‌دسته حرکت کردند به تدریج چند نفر پاسبان و سرباز که اکثر در حال استراحت و بدون اسلحه و بعضی هم در حال خدمت و با اسلحه بودند به تظاهرکنندگان ملحق شدند و لحظه به لحظه بر تعداد پاسبانان و سربازها افزوده می‌شد و جمعیت نیز انبوه‌تر می‌گردید از ساعت هشت‌ونیم بود که عده‌ای از صاحبان کامیون‌ها و اتوبوس‌ها ماشین خود را در اختیار تظاهرکنندگان گذاشتند و تظاهرات که هر لحظه وسیع‌تر می‌شد تدریجاً قیافه تازه‌ای به خود گرفت و شعارهای منفی و ابراز مخالفت با حکومت مصدق با شعارهای زنده باد شاه و پاینده باد مشروطیت ایران توأم گردید.

از ساعت نه‌ونیم صبح عده زیادی از سربازان و پاسبان‌های مسلح به تظاهرکنندگان پیوستند و هر لحظه بر تعداد کامیون‌ها و اتوبوس‌ها افزوده می‌گردید.

عملیات اصلی تظاهرکنندگان شروع شد

از ساعت ده‌ صبح بود که عملیات اصلی تظاهرکنندگان با حمله به مرکز حزب ایران شروع شد و تظاهرکنندگان که چندین دسته بزرگ تشکیل می‌دادند و اکثر آنها با چوب مسلح بودند و پاسبان‌ها و سربازان نیز علناً با آنها همراهی و هم‌آهنگی نشان داده و در تظاهرات نقش مؤثری داشتند به مرکز حزب ایران، مرکز حزب پان ایرانیست، روزنامه باختر امروز، روزنامه شورش و مرکز حزب نیروی سوم حمله کرده و آن مراکز را آتش زدند.

تانک‌ها وارد تظاهر شدند

نزدیک ساعت یازده بود که چند واحد از سربازانی که سوار کامیون بودند به اتفاق چند تانک از سربازخانه‌ها حرکت کردند و به تظاهرکنندگان ملحق شدند و با پشتیبانی این واحدها بود که شهربانی و ستاد ارتش اشغال شد و بعد هم جمعیت تظاهرکنندگان که اداره تبلیغات را در میدان ارک اشغال کرده بودند برای تصرف ایستگاه بی‌سیم و رادیو حرکت کردند و چون سربازان مدافع ایستگاه رادیو نیز با سایر سربازان و مردم هم‌آهنگ بودند ایستگاه رادیو بدون آنکه زد و خوردی صورت گیرد به دست تظاهرکنندگان افتاد.

یک دسته از جمعیت هم که به چند دسته تقسیم شده و در خیابان‌ها مشغول ابراز احساسات بودند تلگرافخانه را اشغال کردند و تمثال شاهنشاه را بر فراز آن نصب نمود.

دسته‌های دیگری به جای مجسمه‌های اعلیحضرت فقید و اعلیحضرت شاهنشاه که از محل خود کنده شده بود تمثال شاهنشاه را نصب نموده‌اند.

بعدازظهر چند محل دیگر از جمله عمارت تاتر سعدی، روزنامه‌های توفیق و حاجی‌بابا و شهباز را مردم آتش زدند.

سرلشگر زاهدی در ایستگاه رادیو

موقعی که مردم برای اشغال ایستگاه رادیو وارد آن محوطه شدند یکی از کارکنان فنی رادیو دستگاه را خراب کرده و از کار انداخت.

این بود که تقریباً دو ساعت طول کشید تا دستگاه رادیو را مجدداً به کار انداختند و اعلام کردند که رادیو و ستاد ارتش و شهربانی و مراکز حساس دیگر به دست مردم افتاده و حکومت دکتر مصدق ساقط گردیده است.

وقتی رادیو به کار افتاد چند نفری از جمله آقایان میراشرافی، پیراسته احمد فرامرزی و دکتر شروین و چند نفر دیگر در مقابل رادیو صحبت کردند و پس از چند دقیقه اعلام شد که تیمسار سرلشگر زاهدی نخست‌وزیر از رادیو صحبت می‌کنند.

نخست‌وزیر در شهربانی

آقای نخست‌وزیر پس از ایراد نطق در رادیو به شهربانی رفت و در آنجا مشغول کار شد.

آزادی زندانیان سیاسی

عصر همان روز چهارشنبه کلیه زندانی‌های سیاسی و متهمین واقعه نهم اسفند و افسرانی که به اتهام شرکت در کودتا دستگیر شده بودند و نیز ابوالقاسم بختیار آزاد شدند.

خانه دکتر مصدق اشغال شد

با آنکه چند دسته از تظاهرکنندگان که عده‌ای سرباز و پاسبان مسلح هم با آن‌ها همراه بودند چند دفعه حمله به قصد به منزل دکتر مصدق پیش رفتند تیراندازی شدید سرهنگ ممتاز و چند نفر دیگر افسر و سربازی که با او بودند موجب تلفات زیاد شد و مانع از جلو رفتن مردم گردید.

از طرف سربازان نیز به طرف محافظین منزل دکتر مصدق تیراندازی صورت گرفت ولی آنها چون تانک در اختیار داشتند و در سنگرهای فوقانی محکمی بودند تیراندازی سربازان از پایین به طرف آنها تأثیری نداشت و ممکن بود این زد و خورد طول بکشد این بود که ساعت پنج بعدازظهر دستور داده شد چند تانک و عده‌ای سرباز به طرف منزل دکتر مصدق حرکت کنند. وقتی تانک‌ها به نزدیک منزل دکتر مصدق رسیدند با یک شلیک شدید توپ و مسلسل به مقاومت مدافعین منزل دکتر مصدق خاتمه دادند. یک تانک سنگین با یک ضربت در آهنی خانه دکتر مصدق را ویران کرد و مردم به منزل مصدق ریختند و کلیه اثاثیه آن خانه و نیز منزل پسرهای دکتر مصدق را غارت کرده و آتش زدند به طوری که نه تنها کوچکترین چیزی در آن خانه‌ها نماند بلکه خانه مصدق و خانه دکتر غلامحسین مصدق به صورت ویرانه‌ای درآمده و قسمتی از آن هم سوخته بود.

سرهنگ ممتاز را هم آوردند

یک ساعت قبل از اینکه مأمورین انتظامی آقای دکتر مصدق و همراهان را به باشگاه افسران بیاورند عده دیگر از مأمورین دژبانی با اتومبیل کرم رنگ مرکوری متعلق به ارتش سرهنگ ممتاز فرمانده تیپ دوم کوهستانی را که روز چهارشنبه از منزل دکتر مصدق محافظت می‌کرد به باشگاه افسران آوردند.