تاریخ معاصر

نبرد مقدس، ریشه‌ها و حماسه‌ها

مهدی شمسایی

با یاد آنانی که هر وجب از این خاک پاک را به خون خود گلگون کردند...

(آزاد سازی خرمشهر)

گزیده ای از تاریخ رخدادهای مرز باختری ایران:

در سال 880 خورشیدی  شاه اسماعیل صفوی تاج شاهی را بر سر نهاد و پس از پیروزی بر گردنکشان داخلی و متجاوزان خارجی بار دیگر ایرانی قدرتمند را به جهانیان شناساند،اما همزمان با بازسازی دولت ایران،عثمانی در غرب ایران به خاک ایران یورش آورد  و در نتیجه ی این سلسله درگیریها  از آغاز سال 893 خورشیدی تا 23 تیرماه 1345 یعنی در درازای 420 سال رویهمرفته 12 قرارداد برای رفع اختلافات میان ایران و همسایه ی غربی یعنی امپراتوری عثمانی و سپس حکومت زاده ی انگلیس ،عراق بسته شد.


در گیرو دار این درگیری ها همواره بخشی و یا گاهی تمام دل ایرانشهر (میانرودان) در گستره ی سیاسی ایران بود تا اینکه قرارداد –دوم ارز روم- در دهم خردادماه 1226 خورشیدی بین محمد شاه قاجار و محمد پاشا،سلطان عثمانی به امضا رسید، در این قرارداد با وجود اینکه برتری نظامی با دولت ایران بود،نخ تنها هیچ امتیازی از دولت عثمانی گرفته نشد ، بلکه به علت  فشارهای وارده از سوی دولت روس و انگلیس ایران از ادعای خود بر مالکیت سلیمانیه دست برداشت و برای اولین بار مساله مرز آبی  دو کشور در اروند رود مطرح گردید،شایان ذکر است میان رودان را از آن رو دل ایران شهر مینامند که کمابیش نزدیک 800 سال پایتخت شاهنشاهی ایران در روزگار اشکانی و ساسانی بوده است.
در این میان انگلیس که بر بخش های گسترده ای از خاورمیانه دست یافته بود،بر پایه ی ادامه ی سیاست استعماری خود توانست در 17 امرداد ماه 1292(مشهور به قرار داد 1913م)امتیاز انحصاری اداره ی اروند رود را از دولت عثمانی بدست آورد.
دولت انگلیس در روز بستن قرار داد خودسرانه مرزهای آبی دولت عثمانی در اروند رود را تا کرانه های خشکی های ایران عقب راند،انگلیس پس از پیروزی در جنگ جهانی اول و اشغال میانرودان و ایجاد حکومت زاده ی خود نیز همین سیاست را ، زیر نام حکومت عراق دنبال کرد و قرار داد 1937 را به ایران تحمیل کرد به این سان دولت ایران نه تنها از روی اجبار مرزهای تحمیلی دوران عثمانی را به رسمیت شناخت، بلکه از بخشی از حقوق مسلم خود در اروند رود نیز چشم پوشی کرد،هر چند دولت ایران از همان آغاز اعلام کرد که این قرار داد را زیر فشار سیاسی-نظامی دولت انگلستان که ایران را تهدید می کرد بسته است و در نتیجه معاهده ی معیوبی است.

قرارداد 1975 الجزایر:
 
در حالی که پس از سالهای دراز تجزیه و با فعالیت های مثبت انجام شده ، روابط دو حزب پان ایرانیست و پارت دموکرات کردستان آن سوی مرز به رهبری ملا مصطفا بارزانی بسیار نزدیک شده بود، و اعلام این مساله از سوی ملا مصطفا ((که هر کجا کرد است آنجا ایران است)) فصلی نوین از تاریخ همدلی،یگانگی و یکرنگی میان ایرانیان دوسوی مرزهای تجزیه شده ایجاد کرده بود و در حالی که حکومت بغداد زیر ضزبات سنگین پارت دموکرات کردستان آن سوی مرز در پرتگاه فروپاشی قرار گرفته بود و بنا به اقرار صدام حسین گجستک نبرد با نیروهای آزادی بخش ((توان ارتش عراق را تحلیل برده بود)) محمد رضا شاه پهلوی فراگشتی را آغاز کرد که به امضای قرارداد 1975 انجامید،قراردادی که در آن زمان به منزله ی نجات دهنده ی حکومت تبعیض آمیز عراق بود،این قرارداد در ٢٣خرداد١٣۵۴ با میانجیگری هویاری بومدینرییس جمهور وقت الجزایر بر اساس خط تالوگ در اروند رود به امضا رسید( در قوانین بین الملل در مفهوم خط میانی آبراه اصلی استکه در پایین‌ترین سطح قابل کشتی رانی است).

ارتش:

ایران کشوری است  در چهار راه جهانی،کشوری که همواره از خاور و باختر مورد یورش بیگانگان قرار گرفته،هرگاه نیرومند بوده دشمنان را سرکوب کرده و هرگاه کم توان بوده نبرد نظامی را از کف داده است،پس همواره نیازمنده سپاهی نیرومند و به سامان می باشد پس از  پایه گذاری ،پایه های ارتش نوین ایران به وسیله ی امیرکبیر و تلاش در ادامه ی همان مسیر در دوره ی  مشروطه و با توجه به بالا رفتن ارزش جهانی نفت در سالهای پایانی رژیم پهلوی ارتش ایران با خرید جنگ افزارهای پیشرفته و کارآمد و پرورش نیروهای نظامی نخبه در شمار پنج ارتش برتر جهان درآمد.
وجود ناآرامی های داخلی و نامشخص بودن وضعیت سیاسی  ایران در بین سالهای 55 تا 57 ، ترس دولت های جهان از ارتشی  نیرومند و ملی  در ایران و در خطر افتادن منافع بلند مدت کشورهایی مانند آمریکا در منطقه واکنش هایی را برانگیخت از نخستین رفتارها،مخالفت چند تن از سناتورهای آمریکایی به فروش تجهیزات پیشرفته به ایران بود،این مخالفت ها که چندی پیش از برگزیده شدن جیمی کارتر به ریاست جمهوری آمریکا و در سال 1355 رخ داد،چندی بعد با انتشار کتابی به نام (سقوط 79) کاملن علنی شد.
آنها به این مساله پی برده بودند که با وجود ارتشی به این نیرومندی در صورت روی کار آمدن نیروهای ملی هیچ قدرتی توانایی رسیدن به اهداف خود در منطقه را نخواهد داشت.
در این میان سخنان شاپور بختیار (واپسین نخست وزیر رژیم پیشین) مبنی بر اینکه:
((ایران نمی خواهد نقش ژاندارم را در خلیج فارس بازی کند)) و تکرار همین سخنان از سران دولت موقت با ادبیاتی دیگر در کنار تصفیه و خلع سران ارتش و تضعیف آن به وسیله ی گروه های چپ گرا و متعصبان مذهبی باعث شد که خلیج فارسی که در دوران اقتدار ارتش ایران در حکم دریای داخلی ایران محسوب میشد به جولانگاهی برای ناوهای آمریکایی بدل شود.(البته دست های توطئه هایی فرا مرزی برای تضعیف ارتش در داخل نیز به چشم می خورد،علاقمندان به کسب آگاهی بیشتر می توانند نگاهی بیندازند به : ارتش،توان و نیرومندیها-دکتر هوشنگ طالع)
از سوی دیگر آمریکایی ها برای از نابود کردن ابزارهای پیشرفته ی جنگی و تضعیف هر چه بیشتر ارتش ایران جنگ هشت ساله ای را به ایران تحمیل کردند که در نتیجه ی آن توان نظامی ایران را به پایین ترین سطح ممکن کاهش بدهند.
آماده شدن عراق برای یورش نظامی:
 
پس از پیروزی انقلاب به علت اغتشاشات داخلی و تصفیه های پیاپی ارتش و در شرایط نابسامانی که توانایی  نظامی-دفاعی ایران وخیم  بود،سران کشور عراق در سخنان و نامه های پیاپی خود خواستار تجدید نظر در قرارداد 1975 الجزایر شدند، از آن جمله می توان به سخنان سعدون حمادی-وزیر امور خارجه ی وقت عراق به کاردار سفارت ایران در 10/1/1358 و یا پیام شادباش نوروزی صدام حسین در سال58 به رهبر انقلاب و مهندس بازرگان اشاره کرد.
از دیگر سو در همین زمان صدام حسین سرگرم خرید جنگ افزار از شوروی بود و ارتشیات عراق بوسیله ی نیروهای شوروی تعلیم داده میشدند،او به این هم بسنده نکرده و آغاز به خرید جنگ افزار از فرانسه و افزایش استعداد نظامی ارتش عراق  بود،لازم به ذکر است این پشتیبانی ها به لطف دلارهای امیر عربستان و شیخ کویت و سایر کشورک های جنوب خلیج فارس در تمام طول جنگ ادامه داشت،از سوی دیگر کشورهای فرانسه و آمریکا از تحویل تسهیلات ایران که پیش از انقلاب خریداری شده بود خودداری می کردند.
از جمله کشورهای دیگری که در تجهیز عراق سهیم بودند می توان اشاره ای کرد به:
آمریکا-چین-آلمان-اسپانیا-آفریقای جنوبی و ...البته باید به یاد داشت که هزینه ی بسیاری از این جنگ افزارها از سوی شیوخ عربی تامین میشد.

یورش عراق:
 
با توجه به اقدامات انجام شده و داشتن آمادگی لازم توسط ارتش عراق سرانجام به دنبال حملات هوایی نیروهای متجاوز عراق در 31 شهریور 59، تهاجم سراسری نیروی زمینی آن کشور نیز در سحرگاه روز اول مهر ماه 59 در تمام جبهه ها به طور همزمان آغاز گردید (ناگفته نماند که دولت عراق از فروردین 58 تا یورش سراسری در مجموع 636 بار به مرزهای ایران حمله ی نظامی کرده بود).
نیروهای عراقی در سه جبهه شمالی-مرکزی و جنوبی به حمله پرداخته بودند،در جبهه ی جنوبی تهاجم از شلمچه آغاز شده بود ، علت این کار این بود که محور شلمچه-خرمشهر نزدیکترین و آسان ترین محور از بصره به خرمشهر بود و با توجه به اینکه فاصله ی شلمچه تا خرمشهر تنها 17 کیلومتر و نسبت نیروهای مهاجم به مدافع 4 به 1 بود و با توجه به اینکه استعداد نیروهای مهاجم به شرح زیر بود:
 
1.گردانهای تانک المقداد و خالد تیپ 6لشکر 3زرهی2.واحدهای درگیر در محور تنومه پاسگاه کیلومتر 25-حسینیه3.واحدهای درگیر در محور تنومه-کوشک-پادگان حمید(شمال منطقه عملیاتی خرمشهر)4.یگانهای که در بصره و کرانه ی اروند رود مستقر و پشتیبان نیروهای یورشی بودند5.نیروهایی که پس از مقاومت مرمی به منطقه فرستاده شدند که یک گروهان شیمیایی نیز در آن به چشم میخورد3گردان خدمات،عراقیها براورد کرده بودند که ظرف 2 یا 3 روز خرمشهر را اشغال خواهند کرد،اما در جبه ی روبه رو لشکر 92 زرهی اهواز قرار داشت که با توجه به تصفیه های داخلی کاملن فلج شده بود به هر رویی  استعداد کل نیروهای دفاعی ایران  به شرح زیر بود:
پایگاه دریایی خرمشهر—لشکر 92 زرهی——گردان 151 دژ(حدود یک گردان پیاده))—هنگ ژاندارمری آبادان—گردان ساحلی ژاندارمری خسرو آباد—بسیج مردمی—یک آتش بار 175 میلیمتری و یک آتش بار 130 میلیمتری
با تمام این گزارش ها زمانی که نیروهای متجاوز به دروازهای شهر رسیدند با مقاومت دلیرانه ی مردم غیوری روبرو شدند که با تجهیزات و تفنگ های سبک به دفاع از شهر و میهن خویش برخاسته بودند،این مقاومت دلیرلنه و حماسی واهی بودن پندارهای تنیده شده در ذهن عراقیان را مشخص و در همان روزهای نخستین آنها را زمین‌گیر ساخت،قابل ذکر است با توجه به برتری بی چون و چرای نظامی نیروهای عراق در منطقه ی جنگی و با وجود گردان‌ها و یگان‌هایی با تجهیزات سنگین آنها هرگز گمان نمی‌بردند که در مقابل نیروهایی با کمترین تجهیزات زمین‌گیر بشوند،آنها یم اصل را فراموش کرده بودند،مهمترین اصل را،اینکه هر ایرانی در دفاع از خاک خویش رستم‌وار ایستادگی خواهد کرد.
مردم خونین شهر در برابر نیروهای زرهی و بمباران ها تا آخرین نفس و تا واپسین نفر به مقاومت پرداختند و سرانجام پس از ایجاد 35 روز حماسه ی جاویدان ارتش عراق با تحمل خسارات و تلفات سنگین توانست در 4 آبان ماه 1359 خرمشهر را اشغال کند،نکته ی مهم این حماسه این است که پایداری و استواری مردم سبب شد تا دولت وقت ایران زمانی را بدست بیاورد تا خود را به آمادگی نسبی برای مقابله با عراق برساند.

آزاد سازی خرمشهر:
 
سرانجام با اجرای عملیات بیت المقدس با رمز عملیاتی کربلای 3 که از تاریخ 10/2/61 آغاز و به مدت 26 روز در 4 مرحله انجام شد،ارتش ایران و سپاه پاسداران و بسیج مردمی توانستند پس از 19 ماه مناطق عظیمی از میهن پهناور و خاک پاک ایران را از دست دژخیمان،دژاندیش عراقی نجات دهند.
در مرحله ی چهارم این عملیات که از یکم تا 4 خرداد ماه به طول انجامید نیروهای سرفراز و پاسداران خاک ایران جاوید در ساعت 2 بعد از ظهر توانستند پس از 578 روز اسارت پرچم ایران را برفرازمسجد جامع شهر به اهتزاز در آورده و خونین شهر را به مام میهن برگردانند.

پی نوشته ها:
1.تجاوز عراق،خیانت خودی،حمایت بیگانه—دکتر هوشنگ طالع
2.تاریخ تجزیه ایران-دفتر سوم—دکتر هوشنگ طالع
3.هشت سال دفاع مقدس(شش جلدی)-سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
4.ارتش،توان و نیرومندی ها(1357-1362)—دکتر هوشنگ طالع
5.تاریخ 4هزار ساله ارتش ایران-اسدا... مصطوفی