تاریخ معاصر

بمباران شیمیایی حلبچه، رویدادی دردناک

احسان هوشمند


یکی از دردناک‌ترین وغم‌انگیز‌ترین رویدادهای جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، وقوع بمباران شیمیایی شهر حلبچه کردستان عراق است که در آن ‌هزاران تن از شهروندان کُرد عراقی قربانی سیاست‌های رژیم بعث حاکم بر عراق و نسل‌کشی سازمان‌یافته دولت عراق شدند. اما چرا بمباران شیمیایی شهر کردنشین حلبچه در استان سلیمانیه در شمال عراق شایسته ی دریافت عنوان یکی از غم‌انگیز‌ترین و دردناک‌ترین رویداد‌های جنگ ایران و عراق است ؟ سلاح‌های کشتار جمعی و همچنین سلاح‌های شیمیایی دستاورد انسان متمدن و دوره مدرنیته در اروپا و آمریکا است و البته نخستین کاربردهای آن در جنگ به همین مناطق بازمی‌گردد. به‌ویژه در جنگ اول جهانی و در سال ۱۹۱۵ این ارتش آلمان بود که علیه نیروهای روسیه تزاری از این جنگ‌افزارها استفاده کرد. بعد‌ها و به‌خصوص در جنگ دوم جهانی و نیز در دوران اشغال ویتنام توسط آمریکایی‌ها کاربرد این سلاح ابعاد تازه‌تری یافت. از همان روزهای آغازین جنگ نیروهای عراقی هیچ تردیدی در استفاده از مواد و بمب‌های شیمیایی علیه نیروهای ایرانی از خود نشان ندادند. در سال‌های جنگ ایران و عراق بارها ارتش عراق اقدام به استفاده وسیع از این سلاح‌های ضدانسانی کرد و با حملۀ شیمیایی علیه اهداف جنگی و غیرنظامی، رکورد استفاده ی متعدد و گسترده از این سلاح‌ها را به‌نام ارتش خود ثبت کرد. مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور، شهرها و روستا‌های مملو از جمعیت همچون پیرانشهر، سردشت، زرده کرمانشاه و میمک ایلام و… از جمله اهدافی بودند که توسط عراقی‌ها بمباران شیمیایی شدند. ماحصل این اقدام‌ها، کشتار و مجروح شدن ‌هزاران نفر از مردم غیرنظامی و نیروهای نظامی کشور بود. سابقه اولین حمله ثبت شده شیمیایی عراق به ۲۳‌دی ۱۳۵۹‌ش بازمی‌گردد که نیروهای ایرانی را در ۵۰ کیلومتری غرب ایلام، با گلوله ی شیمیایی، مورد حمله قرار داد و شماری را مصدوم کرد. از آن تاریخ تا پایان جنگ، نیروهای عراقی با ۳۵۰۰ بار بمباران شیمیایی حدود ۱۰‌هزار نفر ایرانی غیرنظامی و نظامی را به شهادت رساندند و ده‌ها ‌هزار نفر زخمی شدند. یکی از فجیع‌ترین اقدامات غیرانسانی صدام حسین در سردشت روی داد.  بمباران شیمیایی سردشت جنایتی بود که نیروی هوایی عراق در هفتم ‌تیر ۱۳۶۶ با استفاده از بمب‌های شیمیایی چهار نقطه پر ازدحام شهر سردشت (از توابع استان آذربایجان‌غربی) را هدف قرار داد. در این حمله ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر کشته و هشت هزار نفر دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. این نخستین جنایتی بود که طی آن یک شهر و محل سکونت غیرنظامیان در جهان بمباران شیمیایی می‌شد. سکوت مجامع بین‌المللی و وتوی قطعنامه‌های سازمان ملل متحد  در محکومیت این جنایت توسط غربی‌ها موجب شد تا صدام به این روش خود،  یعنی استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی، ادامه دهد. همچنین ارتش عراق از سال‌ها پیش علیه کردهای عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی استفاده کرده بود و از سال ۱۳۶۲ به صورت مستمر حوزه‌های کردنشین عراق و ایران توسط ارتش عراق مورد هجوم سلاح‌های شیمیایی قرار داشت. اما بمباران حلبچه پرده ی تازه و بیرحمانه‌تری از این سیاست را به تصویر کشید. در سال‌های جنگ نیروهای کُرد عراقی که سال‌ها با ارتش عراق درگیر بودند، در کنار نیروهای ایرانی علیه ارتش عراق در جنگ بودند. از همان روزهای آغازین جنگ به رهبری زنده‌یاد ادریس بارزانی و مسعود بارزانی، نیروهای کرد عراقی در کنار رزمندگان ایرانی قرار گرفته و با جانفشانی علیه نیروهای صدام حسین، وارد درگیری و جنگ شدند. شدت همراهی این نیروها و بعدها اعضای اتحادیه ی میهنی کردستان عراق،  به رهبری جلال طالبانی در سال‌های میانی جنگ بیشتر می‌شود. سلسله عملیات‌های متعدد نظامی منظم و غیرمنظم و چریکی موجب وارد آمدن خسارات سنگینی به توان نظامی ارتش و ماشین جنگی عراق می‌شود. این سال‌ها را می‌توان سر آغاز آزاد‌سازی بخش‌های کُردنشین شمال عراق از چنگال نیروهای صدام دانست. سیاست « انفال  » که به کشته شدن ده‌ها‌هزار نفر از مردم کُرد عراقی و نسل‌کشی کُردهای عراقی منجر شد، در همین سال‌ها در پیش گرفته شد. زنده به گور کردن مردم غیرنظامی، کوچ اجباری، بمباران مناطق غیرنظامی و تخریب و تخلیه‌ ی هزاران روستای کردنشین بخشی از این سیاست‌های نسل‌کشی است. متاسفانه درباره « انفال » پژوهش‌های مستقل و مستندی به زبان فارسی در دسترس نیست  ؛ اما شواهد موجود نشان می‌دهد در جریان نسل‌کشی موسوم به « انفال » مساحت زیادی از مناطق کردنشین عراق، آماج حملات گسترده ی زمینی و هوایی ارتش عراق شده و سیاست  « زمین سوخته »  برای این حملات در دستور کار قرار گرفته است. اوج این نسل‌کشی در خلال عملیات والفجر۱۰ روی می‌دهد. رزمندگان ایرانی با یاری نیروهای کُرد عراقی و نیز نیروهای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به رهبری آیت‌الله حکیم موفق می‌شوند در عمق خاک عراق پیشروی کنند که در نتیجه این عملیات،برخی شهرهای کردنشین از دست نیروهای عراقی آزاد می‌شود. شهر حلبچه یکی از این مناطق است. متعاقب شکست سنگین ارتش عراق، حلبچه توسط ده‌ها فروند جنگنده عراقی مورد هجوم سنگینی قرار می‌گیرد. اما در این هجوم استفاده گسترده از بمب‌های شیمیایی است که جنایت بی‌سابقه‌ای می‌آفریند و ‌هزاران زن و مرد و کودک و پیر و جوان حلبچه‌ای قربانی شیمیایی‌باران ارتش عراق می‌شوند.

در طول ۲۴ ساعت، صدها بمب شیمیایی بر فراز حلبچه و روستاهای مجاور ریخته می‌شود و مردم بی‌پناه و هر موجود زنده‌ای در منطقه قربانی سیاست سرکوب‌گرانه نیروهای عراقی می‌شود. روزهای ۱۶ و ۱۷ مارس ۱۹۸۸ برابر با ۲۶ و ۲۷ اسفند ماه ۱۳۶۶ روزهایی فراموش‌ناشدنی در تاریخ جنگ‌های مدرن است. در این روزها است که حلبچه قربانی شیمیایی‌باران نیروهای صدام شد. این روزها، روزهایی است که در میان سکوت مجامع بین‌المللی مردم حلبچه قربانی خشن‌ترین روش‌های نسل‌کشی شدند. در این روز حلبچه با همه ساکنانش به معنای واقعی شهید می‌شوند. پس از بمباران یاری نیروهای ایرانی مستقر در منطقه موجب می‌شود تا خیل آوارگان بی‌پناه و زخمی‌های بی شمار به سرعت به ایران و مراکز حمایتی و درمانی منتقل شوند. اما شدت بمباران‌های شیمیایی به حدی است که حداقل پنج‌هزار کشته و ‌هزاران زخمی برجای می‌گذارد. برخی تصاویر گرفته شده توسط عکاسان ایرانی در آن فاجعه هنوز و پس از ۲۶سال از واقعه گوشه‌های تکان‌دهنده از وقایع را برای بیننده تداعی می‌کند. کودکان جان‌سپرده بر دامن پدر و مادر، رهگذران افتاده در گوشه کوچه‌ها و… قربانیان خشونت سازمان‌یافته نیروهای صدام و نیز حامیان وی هستند که با در اختیار گذاشتن مواد شیمیایی زمینه این جنایت بزرگ علیه بشریت را مهیا کردند. جنگ، پدیده‌ای اجتماعی و البته با درد و رنج‌های خاص خود، بخشی انکار‌ناپذیر از حیات تاریخی فرهنگ‌ها و جوامع بشری است. در جنگ ایران و عراق نمی‌توان بخش یا برهه‌ای را بیش از دیگر برهه‌ها یا دوره‌ها پر درد و رنج تلقی کرد. در جنگ زیربنای اقتصادی آسیب می‌بیند ؛ جوانان زیادی قربانی ماشین جنگی می‌شوند؛ غیرنظامی‌ها و شهرها و روستاها از آتش جنگی در امان نخواهند بود، و لذا یافتن دردناک‌ترین بخش جنگی که صدها‌ هزار تن از جوانان را قربانی کرده و موجب ویرانی ده‌ها شهر و صدها روستا شده  است، کاری است غیرممکن. اما بی‌گمان به دلیل نوع کشتار مردم حلبچه، وضعیت خاص منطقه و تلفات سنگین مردم منطقه، بمباران شیمیایی حلبچه  یکی از غم‌انگیزترین و دردناک‌ترین برهه‌های جنگ تحمیلی است. اینک سال‌های سال از این جنایت هولناک علیه بشریت گذشته است. به جز کردستان عراق، در تهران و گوشه و کنار ایران نیز هر سال، به مناسبت سالروز بمباران شیمیایی حلبچه مراسم و یادمان‌های مختلفی برگزار می‌شود. در همین هفته‌های اخیر چند تن از قربانیان و زخمی‌های این بمباران برای درمان به ایران اعزام شدند. برای بزرگداشت یاد قربانیان این نسل‌کشی تاکنون کتاب‌ها و مقالات زیادی در ایران منتشر شده است. هنر و موسیقی هم به یاری این همدلی‌ها فراخوانده شده و آثار ماندگاری توسط برخی نخبگان موسیقی ایران همچون کامکارها، بر ماندگاری این تراژدی خونین در دل و جان و وجدان‌های بیدار مدد رسانده است. اما متاسفانه با وجود این همراهی‌های با ارزش، هنوز در میان آثار پژوهشی و نیز کتاب‌های منتشر شده درباره ی  تاریخ جنگ، اثر محققانه و جامعی در باره بمباران شیمیایی حلبچه منتشر نشده است. جای خالی چنین اثری که بتواند از زوایای مختلف به بررسی این جنایت بپردازد، خالی است. توجه به تاریخ جنگ در خلال همراهی نیروهای کُرد عراقی با نیروهای ایرانی، ابعاد استفاده از مواد شیمیایی در دوره جنگ، چگونگی بمباران، میزان دقیق خسارات و ابعاد آن و نیز پیامدهای این بمباران در آثار تحقیقی و پژوهشی، بعد ناشناخته یا کم‌شناخته‌شده‌ای است که یاری و همت محققان و پژوهشگران را می‌طلبد. فرآیند یاری‌رسانی به مجروحان و مصدومان و اسناد تاریخی برجای مانده از این رویداد تلخ، ابعاد دیگری از این حادثه است که انتشار آنها، به روشن شدن ابهام‌ها و ندانسته‌های تاریخی در این باره کمک وافری خواهد کرد. حلبچه شیمیایی شده بخشی از تاریخ مشترک و خونین ایران با کردهای عراقی است. برای زنده ماندن این بخش از تاریخ و ثبت و ضبط ابعاد آن باید بیش از پیش کوشا بود.


نمایی از گورستانی از کشته شدگان بمباران شیمیایی حلبچه

برگرفته از تارنمای ایرانچهر به نقل از روزنامه ی  بهار، شماره  ۸۶، شماره ی  پی در پی  ۲۵۳، روز پنجشنبه  ۲۴ اسفندماه ۱۳۹۱، صفحه ۱.    ( با ویرایش )