خبر

از سرکوب تا اضمحلال

اعتراضات مردمی علیه خفقان و تبعیض طایفه‌ای‌ ـ اجتماعی در عربستان با بازداشت شیخ نمر وارد فاز جدیدی شد که برخی آگاهان از این مرحله با عنوان چالشی جدی برای آل‌سعود یاد می‌کنند.

shock drop air force 1 full uv reactive | nike acg alder mid for sale california real estate

برگرفته از روزنامه اطلاعات

‏آرش میری خانی

اعتراضات مردمی علیه خفقان و تبعیض طایفه‌ای‌ ـ اجتماعی در عربستان با بازداشت شیخ نمر وارد فاز جدیدی شد که برخی آگاهان از این مرحله با عنوان چالشی جدی برای آل‌سعود یاد می‌کنند. مقامات ریاض به شدت از رسیدن دومینوی اعتراضات بیداری اسلامی به عربستان می‌هراسند و تلاش می‌کنند با استفاده از ابزارهای مختلف، کوچک‌ترین مخالفت‌ها را در نطفه خفه کنند و اجازه تولد جنبش‌های اعتراضی را ندهند. در همین رابطه شاهد بودیم که بعد از حوادث تونس و مصر، شاه سعودی در اقدامی بی‌سابقه و به صورت ناگهانی، میزان یارانه‌های پرداختی به مردم را افزایش و برخی تسهیلات ویژه را به امر درمان عربستانی‌ها اختصاص داد. مقامات سعودی با این خیال خام که شاید بتوان با پول جلوی اعتراضات را گرفت، به برخی اصلاحات اقتصادی دست زدند، غافل از اینکه مطالبات مردمی در عربستان حول محوری ورای مسائل مادی می‌گذشت. امنیتی کردن فضا و اجرای برخی برنامه‌های رفاهی از سوی سردمداران سعودی، موجب شد تا حرکت بیداری اسلامی با شدت کمتری در عربستان آغاز شود، اما نکته مهم و قابل تأمل اینجاست که خیزش مردمی علیه زیاده‌خواهی مقامات آل‌سعود در بطن همین جو پلیسی و امنیتی رشد یافت و اکنون در حال رسیدن به بلوغ است. از طرفی آل سعود که از بروز برخی ناآرامی‌ها در کشور همسایه یعنی بحرین به شدت وحشت کرده بود، سعی کرد با لشکرکشی و سرکوب اعتراضات به حق معترضان بحرینی، به نوعی قدرت‌نمایی کند و این پیام را به مردم کشورش برساند که مسئولان امنیتی برای استمرار حکومت خاندان آل‌سعود از هیچ جنایتی فروگذاری نمی‌کنند، اما اکنون و با گذشت حدود 24 ماه از حوادث بحرین و عربده‌کشی نیروهای امنیتی سعودی در منطقه، شاهدیم جنبشی پرقدرت در مناطق شرقی عربستان به وجود آمده که به شدت مقامات ریاض را سرگردان و سردرگم کرده است. اگر چه ماشین سرکوب سعودی در بدو تولد اعتراضات مردمی در مناطق «قطیف» و «العوامیه» به تکاپو افتاد و این فعالیت منفی به شهادت 6 تن و زخمی شدن دهها تن دیگر منجر شد، اما معترضان نشان دادند که دیگر سرکوب و ارعاب چاره کار نیست. از این رو دیدیم که پلیس عربستان سعی کرد با بازداشت شیخ نمر نوک هرم اعتراضات در این کشور را هدف قرار دهد و معترضان را از ادامه اعتراضات خود مأیوس کند، اما بازداشت و شکنجه این روحانی برجسته شیعه فقط موجبات گسترده‌تر شدن آتش خشم مردمی در عربستان را فراهم آورد. کارشناسان ابراز عقیده می‌کنند که نحوه تقابل دستگاه امنیتی آل‌سعود با معترضان،‌ نشان از نوعی پاکسازی طایفه‌ای و مذهبی دارد. البته اقدامات خصمانه آل‌سعود علیه شیعیان، مربوط به امروز یا دیروز نیست، بلکه مقامات ریاض همواره تلاش کرده‌اند دشمنی خود با شیعیان را به صورت آشکارا تداوم بخشند و برخی اوقات هم مشاهده شده که برخی وابستگان به رژیم سعودی، از شیعه‌کشی، با عنوان جهاد فی سبیل‌الله یاد کرده‌اند! پس از سقوط صدام، دیکتاتور معدوم عراق در سال 2003، آل‌سعود فرصت را مغتنم شمرد و با حمایت مالی و لجستیکی گسترده از وهابیون، سلفی‌ها و تکفیری‌های عضو سازمان‌های تروریستی و علی‌الخصوص القاعده، مناطق شیعه‌نشین عراق را به خاک و خون کشید. حمایت ریاض از تروریست‌ها در عراق فقط یک ادعا نیست و اسناد موجود، کاملاً نقش‌ آل‌سعود در افزایش میزان کشتارها را در این کشور هویدا می‌کند. این در حالی است که حمایت اخیر سعودی‌ها از «طارق‌الهاشمی» معاون رئیس‌جمهوری عراق که به جرم حمایت از گروه‌های فعال تروریستی عراق تحت تعقیب قرار دارد نیز می‌تواند به منزله مهر تاییدی بر این عملکرد جنایتکارانه مقامات سعودی باشد. از عراق که بگذریم، نوبت به یمن می‌رسد. همگان به یاد دارند که ارتش رژیم سعودی برای سرکوب مخالفان شیعی حوثی در یمن، چگونه به این کشور لشکر کشید و دست به قتل‌عام و پاکسازی قومی زد. بحرین هم از اقدامات خصمانه رژیم سعودی مصون نماند و شاهد بودیم که در فاصله دو هفته از آغاز خیزش‌های مردمی در این کشور کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس، ریاض رسماً طلایه‌دار سرکوب معترضان شیعی شد و نیروهای سپر جزیره تحت مدیریت مستقیم دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی سعودی، پروژه کشتار وسیع شیعیان بحرین را کلید زدند. اما اکنون دیگر صحبت از سرکوب و کشتار شیعیان کشورهای دیگر نیست. جرقه اعتراضات، در مناطق فوق استراتژیک شرقی عربستان به عنوان شریان حیاتی تغذیه اقتصادی این کشور، زده شده است. شیعیان عربستان در این برهه، چهره واقعی رژیم حاکم را در نحوه تقابل با شیعیان به چشم خود دیده‌اند و این مهم می‌تواند به هوشیاری هر چه بیشتر معترضان منجر شود. آگاهان ابراز عقیده می‌کنند که به تأخیر افتادن خیزش‌های مردمی در عربستان، به بلوغ سیاسی جنبش‌های اعتراضی انجامیده که این امر می‌تواند زنگ خطری کاملاً جدی را برای مقامات ریاض به صدا در آورد. در مجموع می‌توان پیش‌بینی کرد که اگر آل‌سعود هر چه سریع‌تر رویه خود در برخورد با اقوام مختلف در این کشور و دیگر کشورهای همسایه را تغییر ندهد، سرنوشتی جز اضمحلال تدریجی در انتظارش نخواهد بود