نگاه روز

بحران شبه جزیره کریمه و ژئوپلیتیک ما

برگرفته از آذری ها

استاد ژئوپلتیک دانشگاه تربیت معلم- خوارزمی

عطاالله عبدی

طی روزهای اخیر درگیری قدرتهای بزرگ بر سر تحولات اکراین یادآور چالشها و درگیری  قدرتهای بزرگ در بالکان و  شبه جزیره کریمه طی سده نوزده و بیست است. یکی از پیامدهای تسلط روسها بر شبه جزیره کریمه و چالشهای میان آنها با تاتارهای  شبه جزیره کریمه پیدایش مجموعه ای از رهبران پانترکی بود که توانستند به جریان نوظهور پانترک  در امپراتوری عثمانی کمک کنند، از تربیت یافتگان این جریان محمد امین رسول زاده مبدع جهموری به اصطلاح آذربایجان در بخشی از قفقاز جنوبی(آران و شروان) در سال 1918 بود که متاسفانه پیامدهای ژئوپلیتیک آن همواره برای امنیت ملی ما چالش زا بوده است. از اینرو تحولات این منطقه حتی در گذشته هم برای امنیت ملی ما تأثیر گذار بوده است و بدیهی است در شرایط کنونی هم  نمی توانیم به تحولات  این منطقه بی تفاوت باشیم.

در شرایط امروز اگر چه ماهیت بحران نسبت به گذشته دگرگون شده است ولی اساس بحران که همان تلاش بازیگران عمده بین المللی برای تسلط و دسترسی به منطقه ژئوپلیتیک دریای سیاه است، سرجای خود باقی مانده است. اساسا روسیه بر پایه یک جبر جغرافیایی  و در راستای یک تعبد ژئوپلیتیک چاره ای جز دسترسی تضمین شده به آبهای گرم دریای سیاه به عنوان دروازه ورود به مدیترانه و پیگیری اهداف منطقه ای و فرامنطقه ای خود در آن ندارد. بر این اساس روسیه به هیچ وجه از این شبه جزیره عقب نشینی نخواهد کرد و به عبارت بهتر ارتباط خود را با آن قطع نخواهد کرد، زیرا راهبرد ملی این کشور را سه عنصر تاریخ، جغرافیا و فرصت تعیین می کند و در این راستا سران و استراتژیستهای روسیه  از دست دادن و عقب نشینی از منطقه و قبول انزوای جغرافیایی و فروکاستن هر چه بیشتر قدرت ملی این کشوررا نخواهند پذیرفت. زیرا در اینجا پای منافع حیاتی روسیه در میان است و به نظر می رسد هیچ چیزی برای روسها ارزش از دست دادن دسترسی ایمن و تضمین شده به آبهای ازاد در این منطقه را داشته باشد، حال باید دید منافع ملی ایران در این بحران کجا است؟
همگان آگاهند که کشورهای سطح دوم  در نظام بین الملل همواره از چند قطبی بودن جهان بهترین بهره را برده اند و جهان تک قطبی بدترین شرایط برای چنین کشورهایی است از اینرو چالش پیش آمده در اکراین و شبه جزیره کریمه امری در راستای تضعیف روسیه و کاهش قدرت روسیه و افزایش قدرت غرب است و این یعنی حرکت جهان به سمت تک قطبی شدن، و افزایش قدرت غرب و بازوهای منطقه ای آنها یعنی عربستان ، ترکیه و..... است. در واقع در صورت تضعیف روسیه در محیط پیرامونی خود بنیادگرایی اسلامی و پانترکیسم  بسترهای مناسبی  برای رشد  در مرزهای جنوبی  این کشور  که همان مرزهای شمالی ما می شود  پیدا خواهند کرد  و  برای هر ناظری تهدید چنین نیروهایی برای امنیت و یکپارچگی سرزمینی ایران روشن است.

البته گاهی مشاهده می شود که در راستای سیاه و سفید دیدن مسائل برخی در راستا تحلیلهای یکجانبه خود که دستکم از نظر ژئوپلیتیک فاقد منطق علمی است معتقد به حذف روسیه از سیاست خارجی ایران در راستای نزدیکی به غرب می شوند، اما باید توجه داشت همچنانکه تکیه بیش از حد به روسیه می تواند منافع ملی ما را در بلند مدت به مخاطره بیاندازد، دوری از این کشور هم به عنوان یک قدرت منطقه همسایه ما نیز می تواند برای ما تهدید زا باشد. از اینرو تعادل قدرت در منطقه میان غرب و روسیه و فهم درست هدایت کنندگان سیاست خارجی ایران برای بهره برداری از چنین شرایطی می تواند بهترین سیاست منطقه ای تأمین کننده منافع ملی ما باشد.