زیست بوم

حلقه مفقوده در سدسازی

برگرفته از همشهری آنلاین

اسدالله افلاکی

اردیبهشت ماه امسال گروهی از خبرنگاران به دعوت سازمان جنگل‌ها ، مراتع و آبخیزداری کشور به استان کرمان سفر کردند و طی آن با مشکلات و مسائل منابع طبیعی جنوب استان به‌ویژه جیرفت و کهنوج آشنا شدند.

در این سفر مدیرکل منابع طبیعی جنوب استان کرمان از سد جیرفت به‌عنوان سازه‌ای یاد کرد که جیرفت را از خطر حتمی سیل نجات داده است. با این حال، تعلل در اجرای طرح‌های آبخیزداری در بالادست این سد سبب شده است طی 10سال، بیش از 70میلیون متر مکعب رسوب ناشی از فرسایش اراضی بالادست به مخزن این سازه عظیم آبی راه یابد؛ رسوباتی که علاوه بر کاهش عمر مفید سد، تبعات ناگواری بر اکوسیستم‌های پایین دست دارد. اظهارات مسئولان آبخیزداری کشور حاکی از آن است که تنها سد جیرفت با این مشکل مواجه نیست بلکه این معضل، اغلب سد‌های کشور را تهدید می‌کند. آنچه در پی می‌آید گفت‌وگویی است با مهندس پرویز گرشاسبی، کارشناس ارشد آبخیزداری و مدیرکل سابق دفتر حفاظت خاک و کنترل فرسایش سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور درباره اهمیت آبخیزداری و موانع اجرایی آن.

مشکل نبود قانون نیست. براساس بند «ه» ماده‌17 قانون برنامه چهارم توسعه، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور و وزارت نیرو موظفند به شیوه‌ای برنامه‌ریزی کنند که همزمان با طرح‌های توسعه منابع آبی یا سدسازی، عملیات آبخیزداری در بالادست و شبکه پایین‌دست حوزه به اجرا درآید. مشکلی که وجود دارد ناشی از آن است که این ماده در مراحل چهارم توسعه مورد غفلت واقع شده است.

برای اجرایی شدن این قانون که بسیار هم ضروری است باید آیین‌نامه اجرایی تعیین می‌شد که متأسفانه نشد. در نبود این آیین‌نامه، اجرای قانون معلق ماند. البته اوایل سال‌جاری این قانون از سوی وزارت جهاد کشاورزی در کمیسیون زیربنایی دولت، پیگیری و مطرح شد با این هدف که در برنامه پنجم توسعه همزمانی اجرای طرح‌های آبخیزداری و سدسازی عملی شود.

کل عرصه‌های حوزه آبخیز سدها بالغ بر 42‌میلیون هکتار است که باید در آن طرح‌های آبخیزداری انجام شود اما تا‌کنون فقط 7‌میلیون هکتار از این عرصه‌ها تحت پوشش طرح‌های آبخیزداری قرار گرفته و در 35‌میلیون هکتار دیگر عملیات آبخیزداری اجرا نشده است. البته براساس مصوبه کمیسیون زیربنایی دولت در بهمن ماه سال گذشته، دولت موظف شده است در برنامه پنجم توسعه به شیوه‌ای برنامه‌ریزی کند که عملیات آبخیزداری در حوزه‌های آبخیز بالادست را که همه سدهای موجود و در دست ساخت را شامل می‌شود به اتمام برساند؛ یعنی باید اعتبار طرح‌های آبخیزداری حوزه بالادست سد‌ها و شبکه پایین دست، همزمان با تأمین بودجه سدسازی تأمین شود.

حوزه آبخیز سد جیرفت 825‌هزار هکتار وسعت دارد. اجرای طرح در هر هکتار با احتساب شرایط امروز، 200‌هزارتومان پیش‌بینی می‌شود. درحالی‌که اگر همزمان با اجرای سد، طرح‌های آبخیزداری اجرا می‌شد هزینه آن بسیار کمتر از این برآورد بود، ضمن آنکه مانع ورود رسوب به مخزن سد می‌شد؛ درحالی‌که بررسی‌ها نشان می‌دهد تاخیر در عملیات آبخیزداری باعث ورود بیش از 70‌میلیون متر مکعب رسوب به مخزن این سد شده است؛ سدی که کل مخزن آن 425‌میلیون متر مکعب گنجایش دارد.

نمونه دیگر، سد طالقان است که با 43‌میلیارد تومان هزینه احداث شد. مساحت حوزه‌های آبخیز این سد 96‌هزار هکتار است. همزمان با ساخت این سد برآوردی برای اجرای طرح‌های آبخیزداری در بالادست صورت گرفت که نشان می‌داد با 8‌میلیارد تومان می‌توان در کل 96‌هزار هکتار، طرح آبخیزداری را اجرا کرد. اما تا به امروز فقط 40‌درصد از حوزه آبخیز سد طالقان تحت پوشش عملیات آبخیزداری قرار گرفته است. من بر این باورم اگر نیاز به این حوزه‌ها داریم باید قبل از احداث سد، عملیات آبخیزداری انجام بشود. اما متأسفانه بی‌توجهی به این ضرورت، علاوه بر هدر رفت سرمایه‌های ملی، خسارات جبران‌ناپذیری را متوجه سدها کرده ضمن آنکه فرسایش آبی را تسریع می‌کند.

این مشکل از سد کرج آغاز شد. در سال‌1338 شرکت مگ گاون استرالیایی- نخستین شرکتی که در ایران سد ساخت- مطالعات مربوط به احداث سد کرج را انجام داد و این سازه آبی را اجرا کرد اما هنوز 2سال از ساخت سد نگذشته بود که مسئولان متوجه شدند حجم قابل توجهی از سد انباشته از رسوب شده است. موضوع را با شرکت مزبور در میان گذاشتند و به آنها معترض شدند که سد دارد از رسوب پر می‌شود. جواب آنها جالب بود؛« ما برای شما سد ساختیم شما باید با آبخیزداری سد را حفظ کنید». از آنجایی که این مقوله برای ایرانی‌ها تازگی داشت شرکت مگ گاون اعلام کرد:« هزینه مورد نظر را تأمین کنید تا طرح آبخیزداری را اجرا کنیم». بدین‌ترتیب نخستین طرح آبخیزداری در حوزه بالادست سد در حوزه سیراچال سد کرج اجرا شد.

بدون شک. واقعیت این است که اگر ما به‌دلیل شرایطی که حوزه‌های آبخیز دارند به آب این حوزه‌ها نیاز داریم باید با هماهنگی میان وزارت نیرو و جهاد کشاورزی، همزمان با مطالعات سدسازی، مطالعات حوزه آبخیز آن را هم انجام بدهیم.

براساس آمار و ارقام موجود و شرایط توپوگرافی و هیدرولوژی کشور، سدسازی برای ذخیره آب در آینده چندان کارساز نیست. حداقل حدود 34‌میلیارد متر مکعب آب‌های سطحی در کشور استحصال می‌شود و 10‌میلیارد مترمکعب هم قابلیت استحصال این آب‌ها وجود دارد. قطعا استحصال این 10‌میلیارد متر مکعب هم محقق می‌شود. اما احداث 600‌سد علاج آب کشور نیست بلکه چاره کار، اجرای پروژه‌های کاهش تبخیر و افزایش نفوذ با تکنیک آبخیزداری است که می‌تواند در حوزه سد و خارج از آن عملی شود.

ایران کشور گرم و خشکی است. این اقلیم باعث شده سالانه 280‌میلیارد متر مکعب که برابر با 5/68‌درصد حجم کل بارندگی در کشور است تبخیر بشود. این مسئله‌ای است که باید مسئولان برای آن فکری بکنند.

من معتقدم با استفاده از تکنیک‌های آبخیزداری می‌توان حجم تبخیر را از 280 ‌میلیارد مترمکعب به 100‌میلیارد مترمکعب کاهش داد؛ یعنی 100‌میلیارد متر مکعب آب جدید وارد چرخه کشور کرد، به‌ویژه می‌توان این میزان را به تقویت سفره‌های زیرزمینی اختصاص داد.

آبخیزداری مزایای فراوانی دارد. ما هر کجا خاک را حفاظت کنیم حفاظت آب صورت می‌گیرد. آب در جایی می‌ماند که خاک باشد. بنابراین یکی از وظایف و عملکردهای حفاظت خاک، کاهش تبخیر، کاهش رواناب‌ها و افزایش نفوذ و مأمن آب است. براین اساس، باید در نظر داشت زمانی که نفوذ زیاد باشد به تبع آن تبخیر کم می‌شود. در حال حاضر سالانه 6 الی 7‌میلیارد متر مکعب بیشتر از آنچه سفره‌های زیرزمینی را تغذیه کنیم از آن برداشت می‌کنیم. در اینجا این پرسش مطرح است که چه تکنیکی بهتر و مؤثرتر از کارهای آبخیزداری می‌تواند باعث تقویت سفره‌های زیرزمینی بشود. حداقل در کشور ما تکنیکی کارساز‌تر از آبخیزداری وجود ندارد. البته آبخیزداری صرفا به پروژه‌های آبخیزداری و کارهای عملیاتی محدود نمی‌شود.

اگر ما نگاه‌مان مدیریت حوزه‌ای باشد از ابتدای حوزه تا پایین دست حوزه باید مدیریت شود؛ یعنی از سرحوزه که مرتع و صخره و جنگل و محل بارش است تا پایین‌دست که اراضی کشاورزی و بعد از آن اراضی پست و کویری و اراضی نمکی وجود دارد همه باید در مدیریت حوزه‌ای دیده شوند. اگر مدیریت اصولی و به عبارتی آمایش حوزه‌ای صورت بگیرد
آن وقت نقش آبخیزداری مشخص می‌شود. ما متأسفانه در این باره زیاد شعار داده‌ایم اما هرگز یک الگوی راهبردی تدوین نکرده‌ایم. باید نظام و تشکیلات نگهداری حوزه‌های آبخیز ایجاد شود. البته این فقط مربوط به وزارت جهاد‌کشاورزی و وزارت نیرو نیست زیرا بسیاری از دستگاه‌ها در حوزه آبخیز نقش احیا دارند اما به همان میزان دستگاه‌هایی هستند که بنابه ماهیت‌کاری‌شان مخرب حوزه آبخیز هستند. مدیریت حوزه آبخیز، نیازمند برنامه و سازوکاری مدون است به‌طوری که برای همه دستگاه‌های دست‌اندرکار یک حوزه لازم‌الاجرا باشد تا از این طریق هم از شدت تخریب‌ها کاسته شود و هم میزان احیا افزایش یابد.

مشکلی که امروز گریبانگیر منابع طبیعی است این است که تخریب‌ها فقط به دست مردم صورت نمی‌گیرد بلکه بخش‌های مختلف وظایفی دارند که گاه همدیگر را نقض می‌کنند. باید مانع تفرق و موازیکاری‌های دستگاه‌های اجرایی در حوزه‌های آبخیز شد. مثلا در حوزه آبخیز لتیان یا طالقان، بحث تغییر کاربری اراضی و بحث بنیاد مسکن در طرح هادی روستا، عواملی است که این حوزه‌ها را به‌شدت تهدید می‌کند. برای نمونه چگونگی اجرای طرح هادی می‌تواند در شرایط بهبود فرسایش خاک و بهبود حوزه آبخیز تأثیر بگذارد یا برعکس به فرسایش دامن بزند. متأسفانه این موارد در نظر گرفته نمی‌شود؛ در نتیجه ما می‌بینیم ساخت‌وساز در لتیان با ساخت‌وساز در کویر تفاوتی ندارد که این رویکرد، بی‌توجهی به شرایط حوزه‌های آبخیز را نشان می‌دهد