جمعه, 31ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جهان ایرانی اتحادیه فلات ایران، گامی در مسیر سند چشم انداز بیست ساله

جهان ایرانی

اتحادیه فلات ایران، گامی در مسیر سند چشم انداز بیست ساله

 

برگرفته از تابناک
در شرایط سیاسی حاکم بر دنیای نوین، قطب بندی و دسته بندی های منطقه ای در مناطق مختلف جهان از جایگاه ویژه ای بر خوردار شده است.

هم اکنون اتحادیه های متعددی در مناطق مختلف جهان بر پایه مختصات جغرافیایی خاص یا ویژگی های نژادی یا همگونی تاریخی و فرهنگی شکل گرفته که از آن میان می توان به اتحادیه اروپا با 27عضو اروپایی،اتحادیه عرب با حضور 22 کشور عرب آسیای غربی و شمال آفریقا ،اتحادیه کشور های جنوب آسیا به نام سارک شامل هفت کشور شبه قاره هند، اتحادیه کشور های جنوب شرق آسیا یا «آسه آن» و اتحادیه کشور های آمریکای جنوبی اشاره نمود. تجربه این اتحادیه ها نشان داده که علاوه بر همگرایی و هم اندیشی منطقه ای بنیه اقتصادی ،دفاعی و جایگاه سیاسی این کشورها نیز بسیار تقویت شده است و در همین راستا خلا وجود اتحادیه کشور های هم فرهنگ و هم ریشه ایرانی تبار در منطقه آسیای میانه و غربی به عنوان اتحادیه کشورهای فلات ایران یا ایران بزرگ بسیار احساس می شود،اتحادیه ای که می تواند تقویت کننده برنامه های بلند مدت توسعه ایران در چشم انداز بیست ساله ایران 1400 تلقی شود.

جایگاه ژئو پلتیک ،تاریخی و فرهنگی ایران در طول هزاران سال همزیستی، نقشی غیر قابل انکار در کشورهای نو استقلال دور تادور ایران بر جای گذارده است که به رغم تلاش های قدرت های استعماری در ایجاد تفرقه و جدایی مصنوعی بین این ملت جدا افتاده از هم هنوز قابل توجه می باشد.

در طول 196 سال گذشته به رغم ایجاد 8 کشور جدید در جنوب روسیه ـ در مناطق اشغال شده از ایران ـ و نیز ایجاد دو کشور در ایران شرقی توسط استعمار بریتانیا نه تنها پیوند های معنوی این ملت واحد با سرزمین بزرگ مادری گسسته نشده بلکه حتی پس از تحولات دو دهه اخیر در منطقه ، این علائق و پیوند ها بسیار گسترده تر هم شده است که با قدرتمند شدن ایران این مهم می تواند بستر مناسبی را جهت شکل دادن و پایه ریزی اتحادیه منطقه ای فلات ایران با محوریت تاریخ و میراث مشترک چند هزار ساله موجود فراهم آورد.

فلات ایران کجا است؟

فلات (نَجد) ايران بزرگ سرزمين وسيعى در آسياى مرکزی و جنوب غربى است. اين فلات بين رودهاى جيحون (آمو دريا) در شمال شرقى، کورا در شمال غربى، سند در جنوب شرقى، و فرات در جنوب غربى قرار دارد. کوه های پامیر و هندوکش در مشرق،جلگه ورا رود (ماوراءالنهر عربی) در شمال شرق، کوه‌های قفقاز در شمال غربی ،کوه های زاگرس و میان رودان (بین النهرین عربی) در غرب و خليج فارس و درياى مکران یا بلوچستان (دریای عمان) در جنوب محدودهٴ طبيعى فلات ايران را مشخص می‌کند.

ايران امروز، با مساحتى نزديک به يک ميليون و ششصد و چهل و هشت هزار کيلومتر مربع، بخشى از اين فلات است.
بدين ترتيب، فلات ايران بزرگ سه گوشه‌اى است که راٴس آن در ناحيهٴ قفقاز قرار دارد و قاعدهٴ آن خطى فرضى است که سرچشمهٴ رود جيحون را به محل اتصال رودخانهٴ سند و درياى مكران (عمان) امتداد می‌دهد. اين پهنهٴوسيع از نظر موقع جغرافيايى چهارراه برخورد اقوام و ملل گوناگون بوده و اين خود در شکل گیری تاريخ و فرهنگ مشترک بین مردم این مرز و بوم تاٴثيرى عميق و همه جانبه برجاى گذاشته است.

 
محدوده جغرافياي ايران بزرگ

بی تردید مردم سرزمین فلات ایرا ن و ایران بزرگ شامل کردها،آذری ها، تات ها ،تاجیک ها، پشتون ها ،بلوچ ها،تالشی ها،ارمنی‌ها،اوستیایی‌های قفقاز (که خود را ایرونی می نامند)و... ازیک تاریخ،یک فرهنگ،سنت وآداب و رسوم و...برخوردار هستند و پراکندگی ،و جدایی بخش های مختلف ایران بزرگ در طول 196 سال گذشته ساختگی و مصنوعی و ساخته دست استعمار گران روسیه و انگلستان و نه خواسته مردم این مناطق بوده است و ایجاد اتحادیه منطقه ای فلات ایران یا کشور های وارث تمدن ایرانی با رويکرد همگرايي منطقه اي سبب ساز ايجاد نوعي همگرايي فرهنگي، هويتي و اقتصادي بين مردم ملتي می شود که در تاريخ پر فراز و نشيب فلات ايران، در کنار هم زيسته‏اند و از عناصر فرهنگي و تمدني مشترکي (مانند نوروز، زبان پارسي و سایر زبان های آریایی و شخصيت‏هاي اساطیری، فرهنگی و تاريخي مشترك) بهره مي‏برند. کشورهاي مورد نظر، يازده کشور ايران، افغانستان، تاجيکستان، پاکستان، ازبکستان، ترکمنستان، آذربايجان، گرجستان، ارمنستان، قزاقستان و قرقيزستان و نیز بحرين و مناطق نیمه مستقل اقلیم کردستان عراق و مناطق شمال قفقاز از جمله داغستان و اوستیا هستند که مردمان‏شان با فرهنگ و تاریخ مشترک هزاران سال در کنار هم زيسته و در سده‏هاي گذشته، در کشاکش رقابت‏ها و توطئه هاي استعماري از هم جدا شده اند.

پیشینه ایده تشکیل اتحادیه منطقه ای ایرانی

پیشنهاد تشکیل اتحادیه منطقه ای میان کشور های وارث تمدن ایرانی برای نخستین بار در قالب واژه پان ایرانیسم توسط دکتر محمود افشار یزدی در سال 1305 خورشیدی برای ضرورت اتحاد کشورهای ایران و افغانستان و سایر کشور های میراث دار تاریخ و تمدن ایرانی مطرح شد. اين واژه، بر این پایه به کار رفته که هر جا که مردمان ایرانی نژاد « از گذشته های دور تاریخی » در آن زندگی می کنند بخشی از ایران است و هر جا که بخشی از فلات ایران است هم اکنون ایرانی نشین باشد یا نه از آن ایران بزرگ و فرهنگی می باشد . این ایده پس از دوران اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320خورشیدی و انگیزش احساسات میهن پرستانه ایرانیان از جایگاه خاصی در میان ایران دوستان بر خوردار شد.

نخستین تلاش عملی براي اتحاد دو كشور وارث تمدن ايراني؛ ايران و افغانستان توسط محمدداوود خان، صدراعظم افغانستان در سال 1339 خورشیدی صورت گرفت. با توجه به این که ایده ایجاد کشور های هم تبار در فلات ایران سال ها ذهن اندیشمندان منطقه را به خود مشغول کرده بود ، در نوروز سال 1339، سردار محمدداود صدراعظم وقت افغانستان به ايران آمد تا درباره ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان بررسي هاي تازه اي صورت دهد. و به اين سبب، وي در مراسم نوروز آن سال در ایران شركت كرد چرا که نوروز آيين مشترك بین همه کشور های واقع در فلات ایران محسوب می شود و اتباع این کشور ها نیزداراي نياکان (تاريخ) و فرهنگ مشترک هستند و به همين دليل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» يک ملت محسوب مي شوند.


گستره فرهنگي ايران زمين برگرفته از بنياد نيشابور

در چند سال گذشته پس از پیشنهاد برخی افراد برای عضویت ناظر در اتحادیه عرب که واکنش توام با نگرانی بسیاری از میهن دوستان ایرانی را بر انگیخت ضرورت تشکیل اتحادیه کشور های هم تبار در فلات ایران بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.

بر اساس پیشنهاد های ارائه شده در آن زمان اتحادیه ای منطقه ای متشکل از 11 کشور مستقلی که در شکل گیری و اعتلای فرهنگ و تمدن ایران قدیم نقش داشته و از 11 حق رأی در سازمان ملل برخوردار هستند پیشنهاد شد.

این کشورها شامل:
1- جمهوري اسلامي ايران؛ (به عنوان بزرگترین وارث و بازمانده رسمی فرهنگ و تمدن ایران قدیم)
2- جمهوری اسلامی افغانستان؛
 3- جمهوری تاجیکستان؛
4- جمهوری اسلامی پاکستان؛
5- جمهوری ازبکستان؛
6- جمهوری ترکمنستان؛
 7- جمهوری آذربایجان؛
8- جمهوری گرجستان؛
9- جمهوری ارمنستان؛
10- جمهوری قزاقستان؛
11- جمهوری قرقیزستان.
هستند.

( البته لازم به ذکر این که به این فهرست پیشنهادی می توان کشور هاو مناطق نیمه مستقلی چون بحرین، اقلیم کردستان عراق ،نخجوان، و جمهوری های اوستیا،چچنستان و داغستان در شمال قفقاز را نیز افزود)

هدف این اتحادیه بازآفرينی و ساماندهي هويتي ملت‌ها و اقوام وارث فرهنگ و تمدن ايراني در منطقه فلات ايران و حواشي آن، در چهارچوب يك اتحادیه منطقه ای سیاسی فرهنگی، و اقتصادی عنوان شده که زمینه فعالیت های زیر را فراهم خواهد ساخت:
1) گسترش و تعميق همكاري‌هاي فرهنگي، اقتصادي و سياسي بين كشورهاي عضو؛
2) تحقيق و پژوهش درباره تاريخ و پيشينة سياسي، فرهنگي و علمي كشورهاي عضو؛ در راستاي شناخت سهم هر يك از كشورها در «فرهنگ و تمدن ايران قديم» و تقویت فرهنگ‌هاي بومی محلي.
3) ايجاد بازار آزاد اقتصادي بين كشورهاي عضو اتحاديه و تشكيل منطقه يكپارچه اقتصادي (در دراز مدت).
4) سرمايه گذاري‌هاي مشترک در پروژه‌هاي اقتصادي ـ صنعتي، تجاری و... داخل و خارج از اتحاديه.
5) زمينه سازي و تمهيد شرايط براي ايجاد «پول واحد» بين كشورهاي عضو اتحاديه.
6) گسترش همكاري در زمينه‌هاي امنيتي و انتظامي و مبارزه با مواد مخدر و جرايم سازمان يافته بين‌المللي؛ با هدف كاهش ميزان جرم در كشورهاي عضو.
7) اطلاع‌رساني و آشنايي شهروندان كشورهاي عضو با فرهنگ و جاذبه‌هاي گردشگري هر يك از اعضا و تسهيل شرايط و امكانات براي مسافرت‌هاي سياحتي و زيارتي؛ با هدف گسترش گردشگري و رونق صنعت توريسم بين كشورهاي عضو اتحاديه و تقويت پيوندهاي فرهنگي بين ملت‌هاي آن.
8) گسترش همكاري‌هاي علمي ـ دانشگاهي ميان كشورهاي عضو؛ با هدف احيا و استفاده بهينه از منابع و دستاوردهاي علمي و عملي دوران گذشته همة كشورهاي عضو.
9) همكاري كشورها در زمينه‌هاي مختلف فرهنگي؛ از جمله انتشار كتاب ، ساخت فيلم و سريال، نوشتن فيلمنامه و... در موضوعات مربوط به تاريخ كشورها و شخصيتهاي تاريخي و سهم هر يك از كشورهاي عضو در فرهنگ و تمدن ايران قديم و تاريخ ملي آنان.
10) همكاري‌هاي آموزشي ـ اجتماعي براي ريشه‌كني بي‌سوادي در كشورهاي عضو و ارتقاي سطح علمي شهروندان.

(که به این بند ها هماهنگی و همکاری منطقه ای کشور های اتحادیه یا کنفدراسیون فلات ایران برای پاسداری جمعی از  منافع و هویت تاریخی،سیاسی، جغرافیایی و سنت ها و آیین های مشترک میراث ٍفرهنگ ایرانی را نیز می توان افزود که از جمله به این موارد می توان اشاره نمود همکاری مشترک پژوهشی،علمی،تاریخی فرهنگی اتحادیه فلات ایران در حفظ و حراست از نام خلیج فارس و منافع استراتژیک بنادر و جزایر ایرانی موجود در آن - پاسداشت ، احیا  و ثبت مشترک جشن ها وآیین های  باستانی فلات ایران همچون نوروز، مهرگان ،سده و... - بهره برداری مشترک از منافع نفتی و محیط زیستی دریای کاسپین (مازندران)-  بهره برداری مشترک از راهگذر(کریدور)شمال به جنوب(اروپا به هندوستان) و شرق به غرب(آسیا به اروپا) و  ...)

البته توضيح اين كه تفاوت کارکردی اتحادیه کشور های فلات ایران با سازمان اکو در این است که اکو سازمانی است با محوریت همکاری های «اقتصادی»است نه سیاسی و به طور مثال کشوری چون ترکیه که عضو سازمان اقتصادی اکو است در تلاش برای پیوستن به اتحادیه سیاسی ومنطقه ای اروپا است.


ايران زمين و مناطق جداشده در طول 196 سال گذشته

مزایای طرح اتحادیه کشور های وارث تمدن ایرانی به قرار زیر اعلام شده است:
1_ فرهنگ و تمدن ايراني را محور همگرايي قرار داده است؛
2_ شكل موجود كشورها و ملت ها را با حفظ استقلال و تماميت ارضي به رسميت شناخته است؛
3_ (دست كم) يازده كشور مستقل را شامل مي شود(با جمعيتی بيش از 300 میلیون نفر، و 190/277/7 کيلومتر مربع وسعت)؛
4_ با به رسميت شناختن هويتي واحد براي همه مردمان اين كشورها به عنوان «وارثان فرهنگ و تمدن ايراني»، سهم متفاوت هر يك از اين اقوام و ملت ها را در تشكيل و غني سازي تمدن ايران قديم مي‌ستايد و تقویت می کند.
5_ همسو با عصر همگرايي منطقه اي و تشكيل اتحاديه هاي منطقه اي، تشكيل يك اتحاديه قدرتمند منطقه‌اي را بر اساس فرهنگ و تمدن ايراني طراحي می کند.

قابل توجه این که تشکیل اتحادیه ذکر شده با توجه به تاثیرات مثبت فراوان در توسعه اقتصادی،اجتماعی فرهنگی منطقه ای مورد استقبال گسترده ایرانیان و بسیاری از دولت های وارث فرهنگ ایرانی قرار گرفته،ولی متاسفانه هنوز به مرحله اجرا نرسیده است که بسیار ضروری است مورد توجه جدی دست اندرکاران قرار گیرد.

تشکیل اتحادیه فلات ایران بستری برای ثبات سیاسی منطقه ای

بی شک همت دولت های منطقه با محوریت ایران برای تشکیل اتحادیه کشور های فلات ایران می تواند ضمن تعامل و همکاری منطقه ای در بلندت مدت ثبات سیاسی و رفاه اجتماعی را برای همه مردم هم تبار به همراه آورد. علاوه بر این تجربه اتحاد آلمان و باز گشت هنگ کنگ و ماکائو به چین گویای این نکته است که در بلند مدت یکپارچگی سرزمینی را نیز برای مردم جدا نگه داشته از هم به همراه آورد.

1-کشور آلمان، در پايانِ جنگِ جهانىِ دوم، به دنبالِ تسليمِ بدون ِ شرطِ حکومتِ نازى، به اشغالِ چهار دولتِ فاتح در آمد. به منظور تضعيف اين کشور، آلمان را به دو پارهٴ شرقى و غربى تقسيم کردند. اما ۴۶ سالِ بعد، يعنى در سالِ ١٩٩١،۱٣٧٠ خورشيدى، بدونِ اينکه گلوله‌اى شليک شود و يا قطره خونى بر زمين بريزد، دو پارهٴ شرق و غرب به هم پيوستند و آلمان متحد را تشکيل دادند.

2- از سوىِ ديگر، روزدهمِ تيرماهِ ١٣٧۶ خورشيدى، هنگ کنگ پس از ١۵۶ سال جدائى، به چين، سرزمينِ مادر، پيوست و پس از آن ماکائو نیز پس از بیش از یک قرن جدایی از استعمار پرتغال به چین بازگشت.

در موردهاى بالا، دولت هاى مزبور با آگاهى از حقوقِ ملى ِ از دست‌رفته خود، و با درايت ِ سياسى، راه هاى گوناگونى را براى رسيدنِ به هدف برگزيدند. دولتِ چين، با آگاهى کامل، سياست صبرپيشه‌کردن را برگزيد. دولتِ آلمان با بهره گيرى از موقعِ مناسب جهانى، فروپاشى اتحاد جماهيرشوروى- و از ميان رفتن قدرت مانع - توانست وحدت دوباره را به ملت آلمان بازگرداند.

گرچه در اين ميان نقشِ دولت‌ها در تحققِ يگانگىِ ِ ملى بسيار والاست، اما مهمتر از آن، نقشِ ملت و مردم است. شناسايى حقوقِ ملى، زنده نگاه داشتنِ خواستِ مؤثرتر وحدت، و يافتن راهى براى دست‌يافتن بدان، همه وظيفه‌هايى است که بر دوش مردم و بويژه فرهيختگان جامعه قرار دارد. مهم ترين عامل در تحققِ وحدت هنگ کنگ با چين، شمالِ ويتنام با جنوب، شرقِ آلمان با غرب، بيدارىِ وجدانِ مردم و زنده بودنِ خواستِ يگانگى در ياد و خاطرهٴ ملی بود. اين ملت‌ها، در تمامىِ سال‌هاى جدائى، اجازه ندادند حقوقِ از دست‌رفتهٴ تاريخى از ياد و خاطرشان زدوده شود. چه اين حقوق بر پايهٴ قرارداد و چه به زورِ شمشيرِ از آنان سلب شده باشد.

از سالِ ١١٩٢ خورشيدى (١٨١٣ ميلادى)، قراردادهائى از طريق دولت‌هاى وقتِ به ملتِ بزرگ ایران تحميل شده است. به دنبال اين قراردادها، سرزمينِ بزرگِ ايرانيان پاره‌پاره شده؛ اکنون تنها بخشى از آن به نام ايران بر جاى مانده است. اين قراردادها همانطور که باعثِ پاره‌پاره شدن ايران بزرگ شده‌اند، به دلیل تحميلى بودنشان، در زمان مناسب هم می‌توانند اسباب يگانگى و بهم‌پيوستن ما شوند.در اين سال هاى دراز، در هر دو سوى ِ مرزهاى تجزيه و جدایی، مقاومت هاى بسيار ی به عمل آمده و دولت هاى ايران ، مردم ِ ايران، و نيز ايرانيان ِ به دورافتاده از سرزمين ِ مادری، کوشش‌هاى زيادى براىِ ايجادِ پيوندِ دوباره به عمل آورده‌اندو افتخار آفريده‌اندو لی هر بار دولت های استعماری جهان با سنگ اندازی و فشار های گوناگون مانع اجرایی شدن آن شده اند.

شرایط روز، فشار های استعمار شرق و غرب جهت جداسازی و ایجاد تفرقه در میان مردم هم تبار فلات ایران و اتحاد سرزمین ایران بزرگ، ما را به یاد سخن فردوسی بزرگ می اندازد که می‌گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می‌نمودند برای تصاحب سرزمین ایران بزرگ ایرج برادر خود و حاکم منطقه را از میان می برند تا از قدرت یابی ایران در امان باشند!!

هميشه اين امکان وجود دارد که، در زمان هایى، خواست و يا توانِ لازم براى استيفاى حقوقِ از دست‌رفتهٴ ملى فراهم نباشد ولی مهم اين است که حقوقِ سلب شدهٴ ملى در ياد و خاطرهٴ مردم زنده نگاه داشته شود. از نسلى به نسل ديگر منتقل شود تا زمانى که اعادهٴ اين حقوق ميسر بشود.

بنابر این مهم این نیست که توان این یکپارچگی در شرایط کنونی وجود داشته باشد بلکه مهم این است که یاد و خاطره این یگانگی تاریخی همواره در فکر و ضمیر ایرانی نژادان همواره زنده بماند تا روزی که شرایط ایجاب نماید عملی گردد.

ملت بزرگ ايران به رغم وجود تیره های مختلف و رنگارنگ قومی و زبانی داراى يک وطن، يک تاريخ، يک فرهنگ، و آداب و رسوم می‌باشد. پراکندگى، تفرقه و تشتت و جدایی سرزمین های ایرانی به ملت ايران تحميل شده است بنابراین بر ماست تا با اجرایی کردن اتحادیه کشور های ایرانی تبار فلات ایران وتبدیل آن به کنفدراسیون کشورهای هم تبار و هم ریشه اين خاطره‌ها را در ذهن خود و فرزندانمان همچنان زنده نگهداريم و هم چون مثال های پیش گفته مترصد فرصتى مناسب باشيم تا يگانگى و اتحاد تاریخ و ملیمان را در قالب این اتحادیه بستر سازی کنیم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه