سه شنبه, 24ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی تیره‌های ایرانی خاک بلاگردان ایرانی

تیره‌های ایرانی

خاک بلاگردان ایرانی

از بسیج خلخالی، شاعر نام‌آور آذربایجان

 

من آن خاک بلاخیز بلا گردان ایرانم
من آذربایجانم، پرورشگاه دلیرانم

 

بگو با خصم من، تاریخ عالم را به دقت خوان
که دانی من پدیده آرنده‎ی، تاریخ ایرانم

 

من از چنگیزیان، مشت فراوان خوردم و اینک
نه چنگیز است و نه مشتش، من آن دیرینه سندانم


من از سم ستور، لشکر ترکان عثمانی
لگد‎ها خوردم و نگذاشتم، گردی بدامانم

من اندر سخت جانی، شهره دنیای دیرنیم
تو پنداری: مجارستانم و چین و لهستانم؟!

 
من آذربایجانم، لایموتم،‌ من نمی‎میرم
اگر ایران ما جسم است، من در جسم او جانم

 
به چندین حرف هذیانی، به افسونم چه می‎خوانی
مگر من ای حریف خیره سر، طفل دبستانم؟!

 
برای من عبث، افسون همی خوانی، نمی‎دانی؟
که من خود کهنه پیر دیرم و، استاد دستانم؟!


من امضاء کرده‎ام، منشور استقلال ایران را
به خون پاک خود، کان موج‎ها دارد بشریانم

 
نباشد در نهادش غیر مهر پرچم ایران
هر آن طفلی که نوشد، شیر پاک از نوک پستانم

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید