شعر
شعر دربارۀ ایران زمین 13 - ایران، ای سرای امید
- شعر
- نمایش از جمعه, 02 ارديبهشت 1390 13:34
- بازدید: 28169
از ماندگارترین قطعات موسیقی میهنی میتوان به قطعه «سپیده» از آلبومی با همین نام اشاره کرد که بسیاری آن را با نام «ایران ای سرای امید» میشناسند.
این قطعه از جمله آثار به یاد ماندنی گروه چاووش است که از ترکیب گروه عارف به سر پرستی پرویز مشکاتیان و گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و چند هنرمند دیگر شکل گرفته است.
قطعهای با شعری از هوشنگ ابتهاج(ه.الف. سایه) و آهنگسازی محمدرضا لطفی در دستگاه ماهور که توسط محمدرضا شجریان خوانده شد و پس از آن بارها توسط خوانندگان دیگر بازخوانی شد.
ماندگارترین اجرای آن با صدای محمدرضا شجریان در آلبوم سپیده در خاطر بسیاری به ثبت رسیده است، که در آن محمدرضا لطفی (تار و سرپرست گروه)، زیدالله طلوعی (تار)، مجید درخشانی (بمتار)، پشنگ کامکار (سنتور)، اسماعیل صدقیآسا (بربط)، عبدالنقی افشارنیا (نی)، هادی منتظری (کمانچه)، بیژن کامکار (رباب)، ارژنگ کامکار (تنبک) حضور داشتند.
ای ایران، ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون
خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دلها پر خون است
شکوه شادی افزون است
سپیدۀ ما گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران! غمت مرساد!
شادی نصیب تو باد!
راه ما راه حق، راه بهروزیست
اتحاد اتحاد رمز پیروزیست
صلح و آزادی جاودانه بر همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان ای بهار
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد
*****
بزمگاه آزادی
زمانه قرعه نو میزند به نام شما
خوشا شما که جهان میرود به کام شما
در این هوا چه نفسها پر آتش است وخوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما
تنور سینة سوزان ما به یاد آرید
که زآتش دل ما پخته گشت خام شما
فروغ گوهری از گنج خانه دل ماست
چراغ صبح که برمیدمد ز بام شما
ز صدق آینهکردار صبحخیزان بود
که نقش طلعت خورشید یافت شام شما
زمان به دست شما میدهد زمام مراد
از آنکه هست به دست خرد زمام شما
همای اوج سعادت که میگریخت ز خاک
شد از امان زمین، دانهچین دام شما
به زیر ران طلب زین کنید اسب مراد
که چون سمند زمین شد ستاره رام شما
به شعر «سایه» در آن بزمگاه آزادی
طرب کنید که پر نوش باد جام شما
خورشید شب سرد
دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت از این خون
نگر تا این شب خونین سحر کرد
چه خنجرها که از دلها گذر کرد
ز هر خون دلی، سروی قد افراشت
ز هر سروی، تذروی نغمه برداشت
صدای خون در آواز تذرو است
دلا، این یادگار خون سرو است
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا