جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست اتحادیه نوروز نوروز بیایید مبلغ میراث بزرگ‌مان باشیم - نوروز؛ فراخوان ایرانی به جهان

نوروز

بیایید مبلغ میراث بزرگ‌مان باشیم - نوروز؛ فراخوان ایرانی به جهان

آیا تا کنون فکر کرده‌ایم که چرا «نوروز» جشن است و بیشترین تعطیلات تقویم ما را تشکیل داده؟ می‌دانیم که گاهنبار چیست و چرا «شب یلدا» و «چهارشنبه سوری» را مقدمه رسیدن نوروز می‌دانیم؟ اصلا فکر کرده‌ایم که چرا کم درباره نوروز تحقیق و نوشته شده و چرا این جشن بزرگ اجتماعی، روز به روز درونی‌تر و خانوادگی‌تر می‌شود؟ اصلا سهم ما چیست؟

new nike football boots 2012 2017 - 002 - Nike Air Max 270 ESS Ανδρικά Παπούτσια Γκρι / Λευκό DM2462 | Nike Dunk Low Pro SB 304292 - 102 White Black Trail End Brown Sneakers – Ietp - nike sb mogan mid 2 white laces for sale in ohio

صحبت از بر‌ترین نشانه و نماد فرهنگ ایرانی است؛ جشنی که برخی آن را درفش فرهنگ ایرانی می‌خوانندش تا جایی که می‌توان گفت: در هر جایی از جهان که نشانی از این جشن دیدید، دل‌آسوده باشید که فرهنگ ایران تا بدانجا گسترش یافته؛ فرهنگی که‌گاه از دید خودمان دور می‌ماند!

به گزارش «تابناک»، ‌تنها دقایقی تا تحویل سال نو و فرا رسیدن نوروز فاصله داریم و در این لحظات که کم و بیش آماده شده‌ایم، شاید بد نباشد که زمان باقی مانده را صرف تفکر در تاریخچه این جشن کنیم تا دریابیم که بزرگ‌ترین جشن ایرانیان از کجا آمده، چگونه بوده و حالا چه شرایطی دارد.


نخست:

خیلی پیشتر از آنکه حتی مفهوم سال پدید آید، انسان‌ها برای خود یک گردش زمانی دایره‌وار می‌پنداشته‌اند که از یک نقطه، آغاز میشد و با گردشی مدور، در‌‌ همان نقطه پایان می‌یافت.

ناگفته پیداست که قدرت محاسبه پیشینیان ما هم به اندازه بوده که دقیق‌ترین چرخش‌ها را مبنای محاسباتشان قرار داده‌اند و بدین ترتیب، چرخه‌ای از آمدن فصول و ماه‌ها و هفته‌ها و... برایمان تدارک دیدند که پس از گذشت زمان‌های طولانی و تغییرات بسیار، هنوز معتبر است و چه بسا زیبا‌ترین جشن آغاز سال (چرخه یادتان نرود) باشد؛ روز نویی که در پی تمام شدن چله‌های بزرگ و کوچک زمستان می‌آید و آغاز موسم حرکت است.

بدین شکل «نوروز»ی خلق شد که از ترکیب دو کلمه «نو» و «روز» (که در قدیم به معنای چشمه خورشید بوده) تشکیل شده است و هم تعبیر بهار و چشمه‌های جوشان را در خود نهفته دارد و هم بوی نویی از آن به مشام می‌رسد؛ ‌به همراه گرمای خورشید و زوال برف و سرما، سرسبزی طبیعت، مدل کوچکی از خلقت کیهان و هزار تعبیر زیبای دیگر.

نوروز به نوعی پایان بندی زیبایی به شمار می‌رود که پس از یک سال سرشار از پستی و بلندی فرا می‌رسد و امید را زنده می‌کند و درس می‌دهد که سرما پایان خواهد یافت و برفی که روزی مانع رویش بود، به تحرک افتاده و مایه زندگی و رویش خواهد شد؛ تا بلکه یادمان بیاید که هر چه سرمای برف بیشتر شود، چشمه‌های جوشانتری در پیش خواهد بود.


ادامه:

شاید مهمترین تفاوت این جشن اسطوره‌ای با دیگر جشن‌های آغاز سال، در آیین‌های آن باشد؛ جایی که با نخستین نشانه‌های برخاستن نوروز ـ که از قضا بعد از اتمام چله کوچک زمستان است، ـ همه در تکاپوی فرا رسیدن آن تلاش می‌کنند و خانه تکانی و کشت سبزه و رسوم ریز و درشت دیگر را مرور می‌کنند تا به لحظه‌ای برسند که برایش تدارک دیده‌اند؛ تدارکی بی‌نظیر برای جشنی که اجتماعی بوده و البته دستخوش تحول شده است.

به عبارتی بهتر، همه آیین‌های پیش از این جشن از این رو کاربرد داشته‌اند که به نقطه اوج نوروز می‌رسیده و همه اجتماع در آن سهم داشته‌اند، نه اینکه به جامعه‌های کوچک خانوادگی محدود شود و همین اندازه نیز هر ساله محدود‌تر شود؛ نوروز باستان جشنی بوده که حتی برای دعوت «فروشی‌ها» یا ارواح مردگان نیز برنامه داشته اما امروزه به جایی رسیده که بسیاری از ما حتی حاضر نیستیم بر سر سفره‌اش بنشینیم؛ به هر دلیل که می‌خواهد باشد!

انگار فراموش کرده‌ایم: هیچ جشنی بدون وجود ما لغو نمی‌شود؛ هرچند ممکن است وجود ما بر رونق آن بیفزاید!


دیروز:

نوروز به اندازه‌ای زیباست که هیچ ویژگی بدی برایش ثبت نشده است و در مقابل، پر از نشانه‌های معنادار و تمثیلی است؛ مثل هفت سین که که برخی آن را دیگرگون شده هفت شین می‌دانند و بعضی‌ها معتقدند که مخفف هفت «سینی» است که احتمالا بدان خوان نعمت می‌گستراندند اما ریشه‌اش هر چه باشد، حاصل سفره‌ای شده که در بیش از پنجاه کشور پهن می‌شود و چشم غیر نوروزیان را هم می‌نوازد (این نکته را حتما ایرانیان پایبند به سنت که خارج از کشور زندگی می‌کنند، به چشم دیده‌اند.)؛ سین‌هایی که عددشان «۷» است و به گواه این عدد، هم رازآلودست و هم ریشه‌های آیینی دارد.


امروز:

کمتر از صد دقیقه به پایان سال نود و یک باقی مانده و خیلی‌هایمان خسته از فعالیت‌های روزهای اخیر، در فکر تعطیلاتی هستیم که پیش رویمان است؛ طولانی‌ترین تعطیلاتی که در تقویممان وجود دارد و بعضی‌هایمان برایش برنامه ریزی کرده‌ایم، اما متاسفانه کمتر به این می‌اندیشیم که این تعطیلات برای چیست و چه برنامه‌ای در پس آن هست؟!

این را می‌شود از تعداد محدود عنوان کتابهایی دریافت که با پژوهش درباره نوروز به نگارش در آمده‌اند و مانع تغییرات ناشی از تاریخ شفاهی در آن هستند.

اینجاست که خیلی‌هایمان نمی‌دانیم که از ساعت ۱۴ و ۳۱ دقیقه و ۵۶ ثانیه امروز که سال تحویل می‌شود تا پایان امروز، سی‌مین روز اسفندِ سال کبیسه، ادامه سال محسوب می‌شود یا ۹۲؛ نکند راز اعلام نکردن لحظه تحویل سال (از رسانه ملی یا هر رسانه دیگری که متصور هستید)، در همین قسمت فراموش شده نهفته باشد؟!


سرانجام:

نوروز جشنی است که سابقه بسیار طولانی دارد و با این همه، به اندازه‌ای نیکو بنیاد شده که همه ادیان الهی، از زرتشت گرفته تا اسلام نه تنها تضادی با آن نداشته‌اند، بلکه به گونه آن را ستوده و مورد تأیید قرار داده‌اند، تا جایی که زمزمه تحویل سالمان را دعای «یا محول» قرار داده‌ایم.

جشنی که علی رغم محدودیت‌های زیادی که در راه گسترش آن بوده، امروزه در یک جغرافیای بزرگ و در بین جمعیت بسیار زیادی گرامی داشته می‌شود و خیلی‌ها را برای تصاحب امتیازاتش به تکاپو انداخته است؛ امتیازاتی که می‌تواند مالی هم باشد و چه بسا در تعالی وضعیت کشورمان،‌ از هر لحاظ اهمیت داشته باشد اما مهم اینجاست که ما هم سهممان را ادا کنیم.

اینجاست که وظایفمان بسیار بیشتر از گرامی داشت آیین و رسوم پیشینیان‌مان است و می‌بایست مبلغ رسم و رسوماتی باشیم که رو به خاموشی می‌روند و یا انتشار دانسته‌های پدران و مادرانمان و خلاصه هر چیزی که بتوانیم از گذشته حفظ کنیم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه