جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست فردوسی و شاهنامه شاهنامه تجلی شاهنامه در نقاشی قهوه خانه‌ای

شاهنامه

تجلی شاهنامه در نقاشی قهوه خانه‌ای

 

برگرفته از تارنمای فرایران

مجید ساریخانی

شاهنامه فردوسی فخیم ترین حماسه ملی ایرانیان است. همان طور که شاهنامه فردوسی در زمانی تنظیم شد که مردم ایران از تسلط کارگزاران متعصب خلفای بغداد بر مقدرات خود رنج می‌بردند، نقاشی قهوه خانه ای نیز در برهه ای از زمان شکل گرفت که توده مردم از رخنه و نفوذ دو ابر قدرت سیاسی همزمان خود (روسیه و بریتانیا) بر ایران به ستوه آمده بودند؛ بنابراین برای حفظ وحدت ملی و جلوگیری تاثیرات بیش از حد هنر بیگانگان بر فرهنگ و هنر ایران به خصوص نقاشی، گرایش به مضامین حماسی شاهنامه فردوسی پیدا کردند و این تمایل با انقلاب مشروطیت شدت یافت.
نقاشی قهوه خآن‌های از جمله هنرهایی است که تجلی شاهنامه در مضمون‌های حماسی آن به وضوح دیده می شود. به خصوص در صحنه‌هایی نظیر نبرد رستم و سهراب، نبرد رستم و اشکبوس و دیگر قهرمان‌های شاهنامه ای.

از نقاشان مشهور سبک قهوه خانه ای، حسین قوللر آقاسی و محمد مدبر قابل ذکر است که حسین قوللر آقاسی، سردمدار نقاشی‌هایی با مضمون حماسی و محمد مدبر را سردمدار نقاشی‌هایی با مضمون مذهبی دانسته اند.

نگارگری در ایران دارای کاربردهای متفاوتی است، یکی از کاربردهایش استفاده از آن برای تصویرسازی صفحات کتاب بود. از کتبی که در ایران مکرر مصور و با نگارگری تزیین می شده، شاهنامه فردوسی است که همواره سرچشمه الهام هنرمندان ایرانی به خصوص نقاشان قرار گرفته است. یکی از سبک‌های نقاشی که شاهنامه فردوسی در شکل گیری آن تاثیر بسزایی داشته همان طور که پیشتر ذکر شد، نقاشی قهوه خانه است که از اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه وارد عرصه نقاشی ایران شده است.
نقالی از پیش از اسلام به خصوص در دوره ساسانیان، در دربار پادشاهان رواج داشته که معمولا همراه موسیقی بوده است. در سه قرن اولیه اسلام، کار نقالان بیان داستآن‌های حماسی و ملی گذشته ایران با همان سبک و سیاق دوره ساسانیان بوده است اما بدون همراهی موسیقی.

با سروده شدن و به نظم درآوردن شاهنامه توسط حکیم طوس، نقالان دوره‌های بعد به ویژه در دوره‌عای مغول، ایلخانان، و تیموریان به بیان داستآن‌های حماسی و شبه حماسی و شاهنامه خوانی با توجه به مضامین شاهنامه فردوسی روی آوردند. با رواج یافتن قهوه خانه در دوره صفوی به خصوص در زمان شاه طهماسب که اولین قهوه خانه ایران در قزوین پایه گذاری شد، کار نقالی و شاهنامه خوانی به قهوه خانه‌ها کشیده شد.

در ابتدا قهوه خانه اختصاص به قشر درباریان داشت. این روند تا اوایل دوره قاجار ادامه پیدا کرد تا این که در دوره قاجار به ویژه دوره سلطنت ناصرالدین شاه، به علت ساخت و ساز زیاد و ایجاد قهوه خانه در هر کوی و برزن، جنبه‌ی عمومی پیدا کرد، به طوری که اقشار مختلف جامعه می توانستند در آن جا حضور یابند. در این شرایط بود که کار نقالان نیز به قهوه خانه‌ها کشیده شد و قهوه چی‌ها نیز از این وضعیت برای جذب مشتری به نفع خود استفاده بردند؛ اما جو حاکم بر اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران حاکی از نفوذ فرهنگ و هنر فرهنگی در ایران بود.

این روابط به تبع باعث تاثیر پذیری هنر ایران به خصوص نقاشی از نقاشی فرنگی شد که شروع این تاثیرپذیری به اواخر دوره صفوی و سلطنت شاه عباس دوم (که محمد زمان را برای فرا گرفتن نقاشی به ایتالیا می فرستد) بر می گردد. این روال در دوره قاجار با توجه به اوضاع و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم به اوج خود می رسد.

در این زمان عده ای از نقاشان ایرانی برخاسته از بطن جامعه از وضعیت فرنگی مآب حاکم بر جامعه هنری عهد قاجار رنج می بردند و نقطه ضعف شرایط حاکم را عدم توجه به فرهنگ غنی ایران و هویت ملی دانسته‌اند. به همین خاطر نقاشان عامی بدون تاثیرپذیری از نقاشی فرنگی و با حفظ رعایت اصول نقاشی سنتی ایران به تصویر نقل نقالانی روی آوردند که یادآور دلاوری‌ها و قهرمانی‌های ایرانیان بودند و رویه ای در پیش گرفتند تا بتوانند روحیه حماسی را با پیشینه تاریخی و دلاوری‌های این مرز و بوم در ذهن مردم جای دهند. با هدف جلوگیری از خودباختگی فرهنگی رایج در آن برهه از زمان، بهترین اثر حماسی که می توانستند آن را الگوی روش کار خود قرار بدهند، شاهنامه فردوسی با مضامین حماسی آن بود. اگر چه نقاشی‌هایی که از داستآن‌های شاهنامه از ابتدای دوره قاجار تا آغاز جنبش مشروطیت تصویر می شد، به نقاشی قهوه خانه ای نزدیک بود ولی هنوز روح حماسه در آن‌ها تجلی نداشت؛ اما با ظهور مشروطه خواهی و مشروطیت در ایران، روح حماسه طلبی در بین ایرانیان عهد قاجار جانی تازه گرفت و نقش نقاشان قهوه خانه ای که مضامین حماسی شاهنامه را بر تابلوی نقاشی کشیده بودند، بهتر احساس می شد. در این عهد نقاشانی با همان روحیه چون حسین قوللر آقاسی که از بین توده مردم برخاسته بود، توانست با بهره گیری از موضوعات شاهنامه، دلاوری‌ها و حماسه خواهی‌های اصیل ایران را به شیوه ای ترسیم نماید که هم کمترین بهره از عناصر فرنگی، در کارش دیده شود و هم با رعایت اصول نقاشی سنتی ایران که بیشتر از خیال خود برای نقاشی بهره می گرفتند، به ترسیم دلاورانی چون رستم و سهراب، نبرد رستم و اشکبوس و... با چهره و سبک سنتی ایران بپردازد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید