جهان ایرانی
معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای باید در گورستان تاریخ دفن شوند
- جهان ايراني
- نمایش از دوشنبه, 29 ارديبهشت 1393 10:27
- بازدید: 6485
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 81، سال دوازدهم، اردیبهشت و خرداد 1393، رویه 17
نباید جای شگفتی باشد؛ زیرا این سرخط را در شمارهی پیشین داشتیم که نوشتاری بود از آقای اسماعیل جسیم و به پیوست آن شعری از یک هممیهن جدا مانده از میهن یا عنوان «وطنیمیز شعری» شعر از عبدل جعفر اوف شاماخی [شماخی] شاعر ایرانگرای و وحدتخواه سرزمین آران یا به اصطلاح امروز، جمهوری آذربایجان است.
آقای یحییخانمحمد آذری ، شاعر ملیگرای میهنمان که فرزند آذربایجان و زادهی شهر تبریز است، با الهام از شعر عبدل جعفر اوف شماخی، این چکامه را سرودهاند و به همهی هممیهنان جدا افتاده در سرزمین قفقاز و به ویژه به آقای عبدل جعفر اوف پیشکش کردهاند.
جدایی
قـرارداد نـنگین تـرکـمانچای / درآن خـطه بنـمود فـتنه به پای
ز ایــران جـدا کـرد قـفـقـاز را / دو صـد لـعنت این چرخ غماز را
وطـن ، یـاری از سـرزمیـن اران / جـدا گــشت از دوده و خانـمان
دو صد سال بگذشت زین ماجرا
کـه گـردیده بـاکو از ایـران جدا
جـدا گـشته مـرد از شکوه وطن / گـــرفــتار دان فــنون و فتـن
چـوگـاه حیـاتش به پایان رسید / پسـر را بـه بـالیـن خـود بـطلبید
بـدو گـفت : « ایـران دیار منست / زاجـداد مـن ، یـادگار مــنسـت
تـرا بـــستهای میدهـم یادگار / تــو آن را زدیــده عـزیـزش بدار
درونـش بـود پـرچـم مــیهـنم / نگـه داشـتم ، هـمچـو روح و تنم
رسـیده ز اجــداد پــیدر پـیام / مـن ایـن را امـانت به تو میدهم»
سـرانـجـام روزی فـرا مـیرسد
کـه بـاکـو دوبـاره به ایـران رسد
در آن دم که جانش زلب میرهید / دو دیـده پـرآب و درون پــر امـید
بـه فـرزند گفـت : «ای امید پـدر / سـلامم بـه تـبریز و تـهــران ببر
قـرار گـلسـتان و تـرکـمانچای / بـه تـاریخ میـهن شـده ، دیـرپای
بـه لـعن و به نـفرین دفنش کنید / ز اوراق تـاریـخمـان بــستـریـد»
دم واپسـیـن ، نـام ایـران بـبـرد / پـسر را بـه یـزدان ایــران سپرد
بـه چـهره دژم بـود و آکنده خشم
ببـوسـید پـرچم ، فرو بست چشم
تبریز : چهاردهم فروردین ماه 1393