سه شنبه, 29ام اسفند

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر سنـدها و نوشتـه‌هایی در پیـوند با خیـزش 30 تیـرماه 1331

تاریخ معاصر

سنـدها و نوشتـه‌هایی در پیـوند با خیـزش 30 تیـرماه 1331

از امیدوار
 
ازنامه15/5/31قوام به مجلس17
 ...من نه وسیله اجباری داشتم ونه...اعمال قوه نمودم و رئیس الوزرای سابق هم به میل و نظریات خود از کارکناره گیری نموده بود... من پیشنهاد حکومت نظامی... نکرده بودم...دستور تجمع مردم را در سی‌تیر من ندادم... اما در موضوع... مصادره اموال... نظیر چنین امری در حکومت مطلقه هم واقع نشده است... اصل16... و اصل27 متمم قانون اساسی... و.. منشور اتلانتیک... چگونه ممکن است که از کسی نپرسیده و فرصت توضیح نداده حکمی صادر و نظری اتخاذ نمایند.. من به صدای بلند می‌گویم که شهید واقعی سی ام تیرماه در درجه اول من هستم.من درطول خدمت‌گذاری طولانی به کشور خودم دچارمعارضه با سیاست‌های خارجی بوده ام و همه کم و بیش از من رنجیدگی دارند ولی معارضه های من همیشه برای حفظ منافع مردم ایران و مصالح مملکت بوده...
رونـدگـان حقیـقت ره بلا سپـرنـد
رفیق عشق نیندیشداز نشیب و فراز


دكتر محمد مصدق د دادگاه تجدید نظر نظامی به كوشش جلیل بزرگمهر ناشر شركت
سهامی انتشار ـ چاپ اول سال 65 ص 301

من استعفا کردم... دولتی بعد از بنده آمد. مجلس... رأی تمایل... داد ایشان نخست وزیر شدند ولی دولت خود را به مجلس معرفی نکردند. در این اثنا البته مسئول مملکت همان نخست وزیری بود که مجلس به او رأی تمایل داد.... سیاست خوب بود یا بد بود, به قوه انتظامی مربوط نبود که فکر یا تأمل بکند. آنها امر... را اجراکردند. اگر بنا باشد آن‌ها را برای اجرای آن امر... بیاورند مجازات کنند دیگر چطور ممکن است افسران بتوانند... اطاعت بکنند...


درتیررس حادثه ـ حمید شوکت نشر اختران ـ چاپ دوم ـ سال86 ص293به نقل از
ارسنجانی

قوام بعدازظهر30تیر هنگامی که از تیراندازی نظامیان به مردم با خبرشد گفت....شلیک به‌ مردم یا جمع کردن نیروهای انتظامی از شهر و این قبیل باید رسماً با اطلاع رئیس دولت باشد... هرچه خواسته اند کرده اند تا به حساب من بگذارند.


از نامه خطی پیوست مقاله دکتر فخرالدین عظیمی باقیدمحرمانه بامضای قوام ص243جلداول70مقاله ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی گردآورده یحیی مهدوی ـ ایرج افشار
چاپ اول نشر

...شرکت ملی نفت ایران.. استخراج می‌کند و به شرکتی که برای تصفیه و فروش تشکیل می‌شود که اقلا 75% ..باید متعلق به ایران.. باشد در سر چاه بفروشد از روی قیمت خلیج ایران ...

نقل به مضمون از ترجمه غلامرضا نجاتی از نوشته جرج مك گی معاون وقت وزارت خارجه
آمریكا مندرج در،،سه گزارش،،

مذاكرات ( با مصدق در واشنگتن ) منجر به توافق برای طرح پیشنهاد نهائی گردید و اچسن به ایدن ارائه كرد و گفت پیشنهاد مورد توافق ما و مصدق را به عنوان مبنای مذاكرات بپذیرد: پالایشگاه آبادان در اختیار یك شركت غیر ا‌نگلیسی به عنوان غرامت ادعائی قرار گیرد و دوباره به كار افتد مدیریت و عوامل كار و هزینه‌ها و قیمت گذاری با نظر ایران باشد و مطالبات مورد ادعای طرفین از یكدیگر موقوف شود و با شركت سابق نفت یك قرارداد 15 ساله برای حد اقل 30 میلیون تن نفت در سال منعقد گردد .بهای نفت كه سقف آن 10/1 دلار خواهدبود با توافق ایران و انگلیس و آمریكا با توجه به تغییراتی كه در قیمت جهانی متناوباً صورت می‌گیرد تعیین شود وشركت ملی نفت ایران بتواند مازاد نفت مورد نیاز شركت سابق را به مشتریان سابق با رعایت قراردادهای بلند مدت فروش شركت مزبور بفروشد ودولت ایران هم بتواند سالانه یك میلیون تن نفت به قیمت ارزان تر بخرد جواب ایدن این بود: ما با مصدق معامله نمی كنیم.

 

 


ازکتاب قوام السلطنه دکترعاقلی

...تیرماه30بدون تردید همان‌طورکه قیام و تظاهرات مردم باعث روی کارآمدن مجدد دکترمصدق شد دوچندان مخالفت شخص شاه باعث سقوط قوام..گردید...ساعت5/2روز30تیرشاه وقوام45دقیقه ملاقات کردند وقتی صریحا ّازشاه شنیدکه فرمان انحلال مجلس را باو نخواهندداد...به شاه گفت منظورشما از انتخاب من به نخست وزیری هتک حیثیت ازمن بود؟...علاء... امر انجام نیافته‌ای را انجام یافته تلقی کرد وگفت استعفا داده....
(حبیب یغمائی:این استعفابرای مملکت ایران بسیارگران تمام شدچه اگرقوام میماندمسلماّقراردادنفت بصرفه وصلاح ایران بسته میشد)...

 

خاطرات دكتر مظفر بقائی كرمانی مصاحبه کننده:حبیب لاجوردی نشر علم چاپ ا ول سال 82:

دکتر بقائی گفته است بزرگ‌ترین رجل سیاسی معاصر ایران احمد قوام است و دكتر عیسی سپهبدی بعد از صدور فرمان نخست وزیری احمد قوام در تیر ماه 1330 خودسرانه برای ملاقات به خانه قوام رفته است او گفته است در خلال چند روز نخست وزیری قوام وقتی وارد حوضخانه مجلس شده است دریافته است كه بعد از پیامی كه شاه برای معرفی كسی غیر از مصدق از بین ملیون فرستاده است برای جمع آوری رأی بسود آقایان دكتر معظمی و دكتر شایگان و آیت اله كاشانی و مكی فعالیت می‌شود و او در عین حال كه شخصاً بطور كامل با مصدق مخالف شده بوده است متنی را بامضای همه رسانیده است كه جز دكتر مصدق كسی مورد تأیید نیست .گذشت زمان نشان داد كه دكتر معظمی و دكتر شایگان به راه مخالفت با مصدق نرفتند لكن بقیه كسانی كه در این رابطه نام برده است بشمول خود او بلافاصله بعد از 30 تیر كم و بیش باین راه افتادند و ظاهراً اقدام او در تهیه آن متن اقدامی تاكتیكی برای دور كردن رقیبان تصوری و بدست آوردن فرصت مانور بوده است.
این است بخشی از اظهارات او:
(شب شنبه من به چاپخانه رفته بودم….صبح ساعت 5/7 …بیرون آمدم بنا بود جلسه فراكسیون نهضت ملی در حوضخانه مجلس ساعت 8 تشكیل بشود در حوض خانه دیدم…پنج نفر درگوشه ای ایستاده اند سرشان را توی سر هم كرده و دارند صحبت می‌كنند 4 نفر هم به همین ترتیب آن طرف تر مشغول نجوی هستند دریك گوشه دیگر 6 نفر با هم صحبت می كنند دو سه نفر از اشخاصی كه وارد جریان نبودند…راه می‌رفتند یكی از آن ها مرا دید از او پرسیدم چه خبر است گفت برای نخست وزیر آینده دارند بحث میكنند…یك حالت اضطراب فوق العاده ای به من دست داد و علت اضطراب این بود كه ما مبارزه ای را شروع كردیم برای ساقط كردن قوام السلطنه بود…دیدم بهیچ صورتی نمی‌توانم كاری كنم كه آن كسانی كه داعیه پیدا كرده بودند تسلیم دیگری بشود….این نهضت ملی منقسم به شعبات جهار پنج نفری می‌شد در آن موقع به فكرم رسید باید اسمی پیدا كنم كه از این مدعیان …هیچ كدامشان نتوانند در مقابل او عرض اندام كنند و این نكته را هم از لحاظ معرفی خودم عرض كنم …كه اگر من در آن موقع داعیه چنین مقامی را داشتم هیچ كس نمی توانست در مقابل من عرض اندام نماید و پایداری كند…اعلامیه نوشتم كه متن آن این است : « ما امضا كنندگان ذیل نمایندگان مجلس شورای ملی…به علت این‌كه معتقدیم در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامداری دكتر مصدق میسر نیست متعهد می‌شویم با تمام قوای خود با كلیه وسایل از دكتر محمد مصدق پشتیبانی نمائیم»…كسانی كه به عمق مطلب وارد نبودند…فوراً دویدند و امضا كردند ولی آنهائی كه می‌دانستند این اعلامیه جلوی نخست وزیری آن‌هارا می‌گیرد با كمال اكراه آمدند و امضا نمودند این اعلامیه با خط من و امضای كلیه نمایندگان عضو فراكسون نهضت ملی نزد جناب آقای دكتر عبداله معظمی موجود است .).


نوشته دکتر شمس الدین امیرعلائی درخاطرات من در یادداشت های پراكنده
نشر دهخدا چاپ اول سال 58 ـ ص 129 :

هنگامی كه مصدق در امریكا بود و من وزیر كشور بودم آیت اله كاشانی به من گفتند من می‌خواستم در حضور آقای باقر كاظمی به شما كه وزیر كشور هستید بگویم كه مزین رئیس شهربانی مفتش مرا كه در منزل قوام گذاشته بودم توقیف كرده گفتم چرا مفتش گذاشته اید گفت قوام نزد شاه می‌رود و می‌خواهد نخست وزیر شود من می‌خواهم اعلامیه بدهم كه بازار را ببندند و علیه دربار مردم شورش كنند... نزد شاه رفتم ایشان... گفتند.... قوام السلطنه نزد ما در من رفته نه نزد من...


از خاطرات وتألمات دکتر مصدق:

و هم‌صدا شدن با مردم هم در روز 30 تیر از نظر همكاری و نیل به هدف نبود بلكه از جهت مخالفتی بود كه با شخص قوام السلطنه داشتند. نمك خوردند و نمكدان را شكستنند.. .بعد از 30 تیر كه باز اینجانب خود تشكیل دولت دادم چون یكی از طرق مبارزه سیاست خارجی از طریق مجلس 17 بود چنین بنظر رسید كه هر قدر اصطكاك دولت با مجلسین كم بشود مبارزه سیاست خارجی از طریق مجلسین تا حدی فلج شود و دولت بتواند بیشتر دوام كند. این بود كه از مجلسین درخواست اختیارات نمودم تا در حدود آن بتوانم لوایح قانونی و ضروری را امضا كنم و بعد از آزمایش برای تصویب مجلسین پیشنهاد نمایم موقع درخواست تذكر دادم با این‌كه اعطای اختیارات مخالف قانون اساسی است این درخواست را می‌كنم اگر…به تصویب رسید به كار ادامه می‌دهم و الا از كار كنار می‌روم. مجلسین هم از نظر مصالح مملكت آن را برای مدت 6 ماه تصویب نمودند و چون مدت اختیارات در 20 دی ماه 31 منقضی می‌شد درخواست تمدید نمودم كه در این وقت یكی از همكاران باین عنوان كه تصویب تمدید اختیارات مخالف با قانون ا ساسی است با آن مخالفت نمود در صورتی كه موقع تصویب اختیارات …كوچكترین مخالفتی ننمود و علت این بود كه احساسات مردم تهران در روز 30 تیر هنوز از خاطرها نرفته بود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید