تاریخ كهن و باستان
حدود و ثغور مرزهای آذربایجان در دوران باستان
- تاريخ كهن و باستان
- نمایش از جمعه, 30 ارديبهشت 1390 17:33
- بازدید: 10407
برگرفته از تارنمای آذرپادگان
عزیز طالعی مدرس گروه تاریخ دانشگاه ارومیه
سرزمین آذربایجان که امروزه شامل استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان میباشد. یکی از ایالتهای باستانی و مهم ایران است که بر اساس اسناد و مدارک تاریخی و باستان شانسی از هزاران سال پیش، محل سکونت اقوام و جوامع مختلف انسانی بوده است.
بنابر دادهها و مدارک تاریخی، آذربایجان در دوران هخامنشیان و پیش از آن جزوی از قلمرو ماد بوده است و قسمت شمال غربی آن را تشکیل میداده است. تاریخ این ناحیه را پیش از تاسیس نخستین دولت فراگیر و مستقل در ایـران، یعنی دولت ماد، باید در تاریخ دولت اورارتو و قبایلی که در نواحی مختلف آن میزیستند، جستجو کرد. آشوریها که قبل از تاسیس دولت ماد، غرب و مرکز ایران را بارها مورد تاخت و تاز قرار دادهاند، ناحیه میان رود ارس و کوههای اَوین (در خوی) و قره داغ (در اهر) را « سان گی بوتو» مینامیدند. این ناحیه در قرون هشتم و نهم پیش از میلاد در قلمرو اوراتو بوده است. کادوسیان در دره قراسو ساکن بودند و اورارتوها و «مانائیتها» در مغرب، جنوب و شرق دریاچه ارومیه حاکمیت داشتند و در بخش شمالی آن، قبیله دالیان سکونت داشتند1.
به نظر بارتولد خاورشناس روس، پیش از حمله اسکندر مقدونی، آذربایجان بخش جداییناپذیر از سرزمین ماد بود و سیستم اداری جداگانهای نداشت. تاریخ آذربایجان به عنوان یک ناحیه مشخص و دارای مرزهای سیاسی و جغرافیایی که شناسایی حدود آن خصوصاً در قسمتهای شمالی در بعضی موارد باعث ارائه نظرات مختلف شده است، بعد از حمله اسکندر و حاکمیت و دستیابی آتروپات سردار ایرانی در آن جا، آغاز میشود.
جغرافی نگاران عهد قدیم، ماد را به دو یا سه بخش تقسیم کردهاند. ماد بزرگ که با عراق عجم قرون بعد مطابق است و ماد کوچک، شامل آذربایجان و قسمتی از کردستان میشد. بعضی به سه «ماد» قائل شده و ماد رازی، یا ری را جزو عراق عجم دانستهاند2.
دیاکونوف مولف تاریخ ماد در مورد تقسیم بندی ماد و بخش غربی آن چنین مینگارد: «ماد، همچون سرزمینی تاریخی و به مفهوم وسیع کلمه در عهد باستان، اراضیای را که در سمت شمال به رود ارس و قلههای البرز (در جنوب دریای خزر) و از مشرق صحرای شوره زار دشت کویر و از مغرب و جنوب به سلسله جبال زاگرس محدود بوده، شامل میگشته. اراضی یاد شده از لحاظ جغرافیایی [و تاریخی] به سه بخش تقسیم میگردد. بخش نخست که ما بخش غربی یا «ماد آتروپاتن» خواهیمش خواند، از رود ارس در شمال تا کوه الوند در جنوب ممتد بوده در ناحیهی دریاچهی ارومیه و رودهای جغتو و دیگر رودهایی که به موازات آن به دریاچهی مزبور میریزند و هم چنین ناحیهی دره قزل اوزن (سفید رود) که جبال البرز را قطع کرده است، نزدیک شهر کنونی رشت به دریای خزر میریزد، شامل بوده است. سراسر این ناحیه [آذربایجان و کردستان] را سلسله جبالی که از شمال به جنوب و یا از شمال غربی به جنوب شرقی ممتدند پوشانده است»3
هم او در مورد مرزهای شمال غربی ماد باستان مینویسد: ماد باستان از شمال غربی با ارواتور (و بعدها با ارمنستان) و از جانب شمال با آلبانی [اران] هم مرز بوده است، سرانجام ناحیه تاریخی ماد به دو بخش تقسیم شد. بخش شمال غربی آن، به نام ماد آتروپاتن [آتورپاتکان – آذربایجان] موسوم گردید و مستقلاً راهی دیگر در طریق تعالی و رشد پیمود و با تاریخ تکامل آلبانی [که از لحاظ قومی و فرهنگی به آتروپاتن نزدیک بوده] و در آن سوی ارس واقع بوده قرابت داشت.4
مرزهای شمالی آذربایجان، بعد از استقرار آتروپات در آنجا ثابت نبوده است. دکتر عباس زریاب خوئی5 براساس تالیفات جغرافینویسان یونانی، به این نتیجه رسیده است که مرزهای آذربایجان در پیش از اسلام از طرف شمال به سرزمین خزرها محدود میشد و از مغرب رود ارس، حد فاصل آن و ارمنستان بود، و از جنوب غربی تا دریاچهی مانتیانی (در کتاب استرابن «سپاوتا» که به «گپاوتا» (کبودان)6 «از کلمه ارمنی Gaboid »)، یعنی تا دریاچه ارومیه گسترده بود.
از فحوای کلام بعضی دیگر از نظریه پردازان نیز بر میآید که سرزمینهای آن سوی رود ارس، هر چند نام آتورپاتگان نداشته و آلبانی نامیده میشده است، ولی از لحاظ اداری و سیاسی تابع آتورپاتگان [آذربایجان] بودهاند. به نظر دیاکونوف آتروپات تا حدودی بر قفقاز شرقی نظارت داشته است.7 آتروپات کوششی برای الحاق مستقیم آن قبایل [آلبانی] به قلمرو ماد به عمل نیاورد. بلکه سعی کرد ایشان خود را متحدان ماد اعلام کنند.
پورداود نیز نظری مشابه با نظر دیاکونوف ارائه کرده است: «در دوره شهریاران آتورپاتگان، گاهی سرزمین فرمانروایی آنها از مرزها گذشته، به خاکهای همسایه کشیده میشد. بخشی از قفقاز کنونی که در پارینه، اران خوانده میشد و پایگاه آن پرتو – بردعه – بودهی از همان خاکهایی است که گاهی شهریاران آتورپاتکان در آنجا فرمانگزار بودهاند.»8
خطهی آذربایجان در دوره ساسانی نیز همانند ادوار قبل، از ایالات مهم ایران بود. در این دوره ایران از نظر سیاسی و اداری منقسم به چار فاذوسفان بود، که هر کدام از آنها بر یکی از نقاط چهارگانه ایران حکومت میکرد.
ابوحنیفه دینوری در کتاب اخبارالطوال خود در مورد تقسیم ایران به چهار بخش در روزگار خسرو اول انوشیروان چنین مینویسد: «انوشیروان کشور را به چهار بخش تقسیم کرد و بر هر بخشی مردی از معتمدان خویش را گماشت. یک بخش خراسان و سیستان و کرمان بود. بخش دوم، اصفهان و قم و ناحیه جبل و آذربایجان و ارمنستان بود. بخش سوم، فارس و اهواز تا بحرین و بخش چهارم عراق تا مرز کشور روم. هر یک از این فرمانروایان چهارگانه، در آخرین حد شرف و اهمیت بودند»9
انوشیروان علاوه بر فاذوسفانها که در بالا به آن ها اشاره شده، بر هر یک از این نواحی، اصبهبذی [اسپهبد] نیز تعیین کرد. اصبهبذ شمال بر سپاه آذربایجان و سرزمینهای آن سوی خزر نیز ریاست و فرماندهی داشت. به گفته این خردادبه، اصبهبذ شمال را، آذربایجان اصبهبذ میگفتند که دلیل بر اهمیت و پهناوری آذربایجان آن روز بوده است. زیرا سرزمینهای آذربایجان، ری و دماوند [به اصطلاح آن روز دنیاوند] طبرستان، گیلان و طیلسان [تالشان] و خزرولان [اران] و صقالب [اسلاوها] در این اصبهبذی قرار داشتند.10
برابر نظریات فوقالذکر، سرزمینهای آن سوی رود ارس، هر چند به عنوان ناحیهای جداگانه از آذربایجان بودند، ولی در اکثر ادوار پیش از اسلام از نظر سیاسی و اداری تابع آذربایجان بودند.11 ولی از طرف دیگر، بعضی از مولفین حدود آذربایجان را از ناحیه شمال به رود ارس محدود کردهاند که در این جا به نقل از کتاب آذربایجان و اران، تالیف دکتر عنایت الله رضا، به بعضی از آن ها اشاراتی شد.
استرابن جغرافی نویس یونانی که معاصر پارتها بود، مرزهای جنوبی آلبانیا (اران) را به ماد آتروپاتن محدود میشمارد و مینویسد: «آلبانیا سرزمینی است که از جنوب رشته کوههای قفقاز تا رود کر و از دریای خزر تا رود آلازان امتداد دارد و از جنوب به سرزمین ماد آتروپاتن محدود میشود.»12
آنانیا شیراکاتسی جغرافی نویس سده هفتم میلادی، به هنگام بحث پیرامون همسایگان ارمنستان از ایبری [گرجستان] و آلبانیا نام میبرد.13
دکتر رضا، در جای دیگر از قول کاگان کاتواتسی، مورخ مشهور سده دهم میلادی و مولف کتابی تحت عنوان تاریخ آغوان، مینویسد: «وی [موسی کاگان]، ضمن بحث پیرامون آلبانیای قفقاز، حدود آن را از ایبری – گرجستان - تا دروازهی هونها - دربند قفقاز - و رود ارس نوشته است.»14
در یک جمعبندی کلی با توجه به نظرات پیش گفته، میتوان گفت که مرزهای آذربایجان، به ویژه از سمت شمال در دورهی پیش از اسلام در نوسان و تغییر بوده است. هر چند سرزمینهای آن سوی ارس آلبانیا [آغوان] نامیده میشد و رود ارس تقریباً مرز طبیعی میان آتورپاتگان و آلبانیا شمرده میشد، ولی در اثر حوادث تاریخی و سیاسی مرزهای آذربایجان (بیشتر از لحاظ سیاسی و اداری) شامل قسمتی از سرزمینهای آن سوی رود ارس نیز میشد. در مواقعی که خزرها و هونها در اثر پیروزی سپاهیان ایرانی به سوی شمال رانده میشدند، مرز آذربایجان نیز به سوی شمال پیشروی میکرد.
بنابراین، مرز شمال آذربایجان در دوره ساسانی در اثر حملات خزرها ثابت نبوده است و در اثر پیش روی یا پس روی آنها میان رود ارس و کوههای قفقاز در نوسان بوده است.
وابستگی اداری ولایت آلبانیا به آتورپاتکان (آذربایجان) بعد از استقرار آتروپات در این ناحیه و به ویژه در دوره ساسانی باعث شده که بعضی از محققان، جمهوری آذربایجان فعلی [اران] را در پیش از اسلام، جزوی از آذربایجان به شمارند.
دکتر عبدالحسین زرینکوب، هنگام بحث از حوادث و مشکلات دورهی پیروز ساسانی مینویسد: «یک مشکل عمده پیروز در اوایل سلطنت، طغیان اقوام البانی بود، در ولایات اران آذربایجان بین رود کر و دریای خزر.»15
نتیجهای که از بحث حدود آذربایجان، در پیش از اسلام میتوان گرفت، این است که تشکیل دولت ماد، در درجه اول و استقرار و تشکیل ناحیهی آتروپات در آذربایجان در درجه دوم، نقاط عطف تاریخ آذربایجان در پیش از اسلام به شمار میروند. چرا که قبل از تشکیل دولت ماد، این خطه جزوی از مملکت اورارتو بود و هویت مستقلی از خود نداشت. ولی در دوره مادی قسمت شمالی غربی آن سرزمین، ماد کوچک (آذربایجان فعلی) نامیده میشد که نشانگر اهمیت آذربایجان در آن دوره بوده است.16
استقرار آتروپات نیز در آذربایجان و تشکیل ناحیهی آتروپاتن توسط وی به تعیین و تثبیت مرزهای تاریخی این سرزمین کمک کرد و مناسبات اجتماعی و اقتصادی میان نقاط مختلف آذربایجان وجوه مشترک زیادی را در زمینه فرهنگ مادی و معنوی اهالی این خطه به وجود آورد. تداوم حکومت خاندان آتروپات در دورهی اشکانی که نیمه استقلالی در عین دست نشاندگی اشکانیان داشتند، سهم عمدهای در شکلگیری این سرزمین به عنوان واحد جغرافیایی و سیاسی داشت است.
این ناحیه در دوره ساسانی نیز کماکان اهمیت خود را حفظ کرد و از نواحی مهم و سوقالجیشی ایران به شمار میرفت. در زمان ساسانیان نیز آلبانیا، هر چند رود ارس به عنوان مرز طبیعی قاطعی آن را از آذربایجان جدا میکرد ولی از نظر سیاسی و اداری همانگونه که قبلاً نیز گفته شد، وابسته و تابع آذربایجان بود.17
یادداشتها
1- دانشنامه ایران و اسلام، زیر نظراحسان یارشاطر، ج اول، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1354، ص 52.
2- حسین پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، بخش قبل از اسلام، (تهران، کتابفروشی خیام، 1362، ص 131).
3- ا.م. دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، تهران، علمی و فرهنگی، 1371، صص 80-79.
4- همان اثر، صص 83-82.
5- دایرهالمعارف بزرگ اسلامی ج اول، ماده آذربایجان، تهران، نشر مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، صص 195-194.
6- ابن حوقل و مسعودی آن با بحیره کبودان نامیدهاند، Gubiod در زبان ارمنی به معنی آبی است و به نظر میرسد که کبودان ماخوذ از این لغت باشد. ر.ک به دکتر حسین آلیاری: نام شهرهای و وضع راههای آذربایجان در قرون نخستین اسلامی نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، شماره 132.
7- ا.م. دیاکونوف، تاریخ ماد، ص 55.
8- ابراهیم پور داوود، یسنا، ج 2، زیر نظر بهرامفر، وشی، تهران، دانشگاه تهران، 1356، ص 142.
9- ابوحنیفه احمد بن داود و نند دینوری، اخبار الطول، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، 1366، ص 96.
10- ابوالقاسم عبیدالله بین عبدالله بن خردادبه، المسالک و الممالک، ترجمه دکتر حسین قره چانلو از روی متن تصحیح شده دو خویه، (تهران، مترجم، 1370) ص 96 و نیز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ماده آذربایجان، ص 196
11- خبر داریم که در عهد خسرو انوشیروان به بازرسی قلاع دربند توسط مامور عالیرتبه ایرانی بارزیوس (Barzius) اشاره گردید. سندی که در این باره میتوان روی آن تکیه کرد سنگ نوشتهای است به زبان پهلوی که در سال 1929 میلادی در آن حوالی کشف گردید، ر.ک، حسین آلیاری، نام شهرها و راههای آذربایجان در قرون نخستین اسلامی ص 93
12- عنایتالله رضا، آذربایجان و اران، تهران، ایران زمین، 1360، ص 33.
13- همان اثر، ص 33
14- همان اثر، ص 34
15- عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران قبل از اسلام «مردم در کشمکش با قدرتها»، تهران، امیرکبیر، 1364، ص 462.
16- رحیم رئیسنیا، آذربایجان در مسیر تاریخ ایران، ج 1 – تبریز، نیما، 1368، ص 68.
17- ورثان شکل معرب نام پارسی وردان است که در زبان ارمنی به صورت وارطان آمده است. ورثاق نام شهر وردان یا «وارداناکرت» است که گویا نام واردان مامیکونیان یکی از اشراف ارمنی ساسانی است.