پنج شنبه, 09ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر دو پرده از روابط ایران و انگلیس

تاریخ معاصر

دو پرده از روابط ایران و انگلیس

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 69، دی و بهمن 1390، رويه 5 تا 8

 

پرده یکم، قطع رابطه‌ی انگلیس با ایران بر سر مساله‌ی هرات

محمدشاه قاجار، برای سرکوب شورش هرات، لشگر به آن سامان کشید.
همزمان، دوست محمدخان سردار کابل، والی سیستان و زنجیت سینک فرمانروای پنج‌آب (پنجاب)، الله قلی توره والی خوارزم و نیز والی بخارا، با گسیل فرستاده و هدیه به اردوگاه محمد شاه، اعلام وفاداری و فرمانبرداری کردند.1

در 27 فروردین 1217 (16 آوریل 1838 )، مک نیل وزیر مختار انگلیس در تهران، به اردوی شاه وارد شد. "در صورتیکه پادشاه ایران مایل نبود، او در اردو متوقف باشد".2

چند روز بعد، وی تقاضای باریابی کرد. در این باریابی او گفت که لشگرکشی پادشاه ایران به هرات، مخالف مقررات عهدنامه‌ی میان ایران و انگلیس است و درصورت پیگیری جنگ، اقدام‌های موثری از سوی کشور متبوع وی به‌عمل خواهد آمد.3 مک نیل، از شاه اجازه خواست که به‌درون شهر هرات برود و کامران میرزا را وادار به تسلیم کند. از اینرو، شاه. "نظر به مرافقت و موافقت دولت ایران و ناگزیر، سخن او را در صدق و صواب دانست و رخصت فرمود". 4 اما هنگامی‌که استعمارمرد انگلیسی به هرات وارد شد، کامران میرزا و یارمحمدخان را به پایداری برانگیخت، تا دیواره‌های ویران شده‌ی شهر را بازسازی کنند و ده‌هزار تومان زر به ایشان برای این کار داد و ایشان را " از قِبَل دولت انگریز به مددمال و آلات حرب و ضرب و مردان جنگ ضمانت کرد". 5 مک نیل پس از باز آمدن از هرات به محمدشاه گفته بود که کامران میرزا به گفته‌های من گوش فرانداد؛ اما مهدی‌خان قرجه داغی که به دستور شاه همراه وی بود، محمدشاه را از راستی کار آگاه کرد. از این‌رو" آتش خشم شاهنشاه زبانه کشید و دستور داد تا کار محاصره را سخت‌تر کردند". 6 به‌دنبال فرمان شاه برای سخت‌تر کردن شهربند هرات " در سه محل باستیان [دژ] و برج‌های بلند ساختند و توپ‌های بزرگ را با جرثقیل بر بالای آن برج‌ها و باستیان‌ها بردند و داخله‌ی شهر هرات را زیر آتش توپخانه گرفتند". 7

در این میان، بر اثر دراز شدن شهربند هرات، مردم شهر با کمبود خوراکی‌ها روبرو شدند و از این‌رو  چهار روز از بامداد تا شامگاه، دوازده هزار تن مرد و زن و دختر و پسر، جوعان و عطشان [گرسنه و تشنه]، بی‌پرده و بی‌پروا، همه ویله کنان و افغان زنان... از شهر هرات بیرون شده و به لشگرگاه در می‌آمدند. پس شاهنشاه غازی برایشان بخشایش آورد و بفرمود چند روز از مطبخ خاص خویش، همگان را نان و خورش دادند و سلب و پوشش عطا کردند. حاج میرزا آقاسی و... دیگر امرای درگاه، سیم و زر فراوان بر ایشان بذل فرموده و برحسب فرمان، نشیمن آن جماعت را معین کرده، روانه‌ی مملکت خراسان نمودند". 8
با سخت شدن کار هرات، کامران میرزا به یارمحمدخان پرخاش کرد که تا کی باید شهر ویران گردد و مردمان کشته؟ بهتر آن است که " از در اطاعت بیرون شویم و در حضرت او [محمدشاه]، جبین ضراعت بر خاک نهیم" . 9

اما قرار را بر این نهادند که یک تن را با نامه‌ای به حضور محمدشاه گسیل دارند و درخواست بخشایش کنند. کامران میرزا در این نامه، از شاه درخواست کرده بود که یک تن از نزدیکان به شهر رود و وی را از بخشایش شاهانه، آگاه سازد.  به‌دستور محمدشاه، حاجی عبدالمحمد محلاتی که در نزد حاجی میرزا آقاسی، «مکانتی» داشت، برای این‌کار به هرات گسیل شد. 10
وزیر مختار انگلیس که از این کار آگاه شد، نهانی کس نزد کامران میرزا گسیل داشت و از وی خواست که هرگز از شهر بیرون نشود. وی همچنین پیام داده بود " روزی چند، استوار باش که من اینکار، به کام تو خواهم کرد" .11 مک‌نیل، برای رهانیدن هرات که در آستانه‌ی فروافتادن قرار داشت، نزد صدراعظم رفته بود و از وی خواسته بود که به جنگ پایان داده شود. حاج میرزا آقاسی به وی گفته بود که کامران میرزا، افزون بر تسلیم شهر هرات، باید هزینه‌ی اردوکشی دولت را که کمابیش پنج شش کرور تومان است، بپردازد.

صدراعظم ایران، در نامه‌ای رسمی، از مک نیل بازخواست کرد که چرا در هرات به یارمحمدخان پیشکار کامران میرزا، کمک مالی کرده است. وزیر مختار انگلیس که در این کار ناکام شده بود، درخواست باریابی کرد و " تحیت بگفت و عرض کرد که فتح افغانستان به دست شما به سبب آشفتگی هندوستان است. نظر به اتحاد دولتین ایران و انگلیس، صواب آن است که از تسخیر هرات دست باز دارید". 12

شاه از این همه گستاخی در خشم شد و او را از پیش براند؛ اما گفتار وزیر مختار نزد کامران میرزا موثر افتاد و او حاجی عبدالمحمد محلاتی را که حامل پیام بخشایش شاه بود، دست خالی بازگرداند.
در این میان، وزیر مختار انگلیس، سرگرد «تاد» (Todd) را مامور کرد که به هندوستان رفته و از فرمانفرمای هند بخواهد تا مردم هرات را از زیر فشار دولت ایران برهاند.13 پخش شدن این خبر، یعنی گسیل «تاد» به هندوستان برای کمک‌رسانی به مردم هرات " روح جنگی آنها را تقویت کرد و قلعه گیان را بیش از پیش، به مدافعه‌ی هرات تشویق کرد" . 14

رفتار و کردار زشت وزیر مختار انگلیس، شاه و صدراعظم را بر آن داشت تا با گسیل فرستاده‌ای به دربار لندن، کارهای ناپسند او را به‌گوش مقامهای دولت انگلیس برسانند و خواستار برکناری او شوند. از این‌رو، دولت ایران حسین خان مقدم آجودان باشی را، روانه‌ی اروپا کرد. آجودان باشی ماموریت داشت که با قدرت‌های بزرگ اروپا، ایجاد رابطه کند.15

شهربند هرات، کمابیش ده ماه به درازا کشید. در این مدت، بارها یارمحمدخان آماده بود که شهر را تسلیم کند؛ اما افسران انگلیسی در هرات، پیاپی با جامه‌ی ساده به اردوی ایران می‌آمدند و با کـلنل استودارت که وابسته‌ی نظـامی سفارت انگلیس در تهران بود، دیدار می‌کرد؛ او به ظــاهر " میان کامران میرزا و شاه واسطه بود، ولی مقصود اصلی آگاه شدن از اوضاع قشون ایران و دانستن استعداد آن بود". 16 وی حتا با صدراعظم هم دیدار کرد و درضمن گفت‌وگو، از کامران میرزا دفاع کرد و لشگرکشی دولت ایران را به هرات، ناعادلانه خواند. در پاسخ وی، حاج میرزا آقاسی سخن او را بی‌پایه و اساس خواند و برای از میان برداشتن هرگونه دودلی در این‌باره " یک نقشه‌ی جغرافیایی ارائه داد که «بورنس» کشیده بود و در آن، افغانستان را جزو مملکت ایران، نشان داده بود" . 17

در این میان، وزیر مختار دولت روس نیز به اردو وارد شده بود و در نتیجه، موقعیت سیاسی مک‌نیل، تعدیل شده بود. از این‌رو، او به‌دنبال آن بود که با گونه‌ای حادثه آفرینی، اجازه ندهد که هرات آزاد شود.

سال پیش، چاپار حامل نامه نگاریهای یارمحمدخان و سروان پاتنیجر (Eldred Pattinger) خطاب به وزیر مختار انگلیس در سه منزلی شهر مشهد، گرفتار شد و مساله‌ی روابط پنهانی وزیر مختار در مساله هرات، بیش از پیش آشکار گردید. این مساله در همان سال، پایان گرفت؛ اما وزیر مختار انگلیس که دنبال بهانه می‌گشت، آن مساله را از نو مطرح کرد.

همچنین در بوشهر، برخوردی میان حاکم آنجا و کنسول انگلیس پیش‌آمده بود که آن هم مورد شکایت مک‌نیل بود. از همه مهمتر اینکه دولت ایران حاضر نمی‌شد که امتیازهای بازرگانی که در معاهده‌ی تجارتی ترکمانچای به روس‌ها داده بود، برای انگلیسها نیز درنظر گیرد. با توجه به این موارد، روز 13 خرداد 1217 ( سوم ژوئن 1838 )، وزیر مختار انگلیس، شکایتهای خود را به‌گونه رسمی به وزیر امور خارجه‌ی ایران، تسلیم کرد. در این شکایتنامه آمده بود:

1- حاجی خان که چاپار دولت انگلیس را در نزدیکی مشهد توقیف نموده است، باید از خدمت دولت ایران معزول شود و حاجی میرزا آقاسی صدراعظم ایران به چادر وزیر مختار انگلیس رفته رسماَ در این باب معذرت بخواهد و یک فرمان هم از طرف پادشاه ایران خطاب به تمام عمال و حکام دولت ایران صادر گردد که بعدها به چاپاران و مستخدمین سفارت انگلیس متعرض نشوند.
2- حاکم بوشهر معزول شود برای اینکه به نماینده‌ی مقیم دولت انگلیس در بوشهر توهین نموده است.
3- عهدنامه تجارتی بین دولتین انگلیس و ایران برقرار گردد و در مدت سه ماه به امضا برسد. 18
در پایان، وی در کمال گستاخی افزوده بود " من مأمور می‌باشم شما را آگاه گردانم که هرگاه این مسائل که تقاضا نموده‌ام جبران نشده و رضایت حاصل نگردد یعنی بی احترامی‌هایی که تا حال شده مورد توجه و مواخذه واقع نشود، ملکه انگلستان نخواهد توانست کسی را به‌عنوان نماینده دولت ایران در دربار خود قبول نماید". 19
دولت ایران در پاسخ به وزیر مختار انگلیس، یادآور گردید که " هیچ توهینی نسبت به نمایندگان دولت انگلیس نشده است و اگر اختلافی به عقیده‌ی وزیر مختار انگلیس در بین باشد، البته به‌طرز خوشی رفع خواهد شد". 20
چهار روز پس از گسیل نامه‌ی رسمی ( 13خرداد 1217/7 ژوئن 1838 )، مک نیل، از اردوی شاه بیرون شد و از راه مشهد، راهی تهران شد. در شاهرود " از دربار لندن، خطاب به وزیر مختار انگلیس حکم رسید که به گونه‌ی رسمی به دولت ایران اطلاع دهد که هرگاه از محاصره‌ی هرات دست برندارند، دولت انگلیس به دولت ایران، اعلان جنگ خواهد داد" . 21
مک‌نیل، تهدید دولت انگلستان را وسیله‌ی وابسته‌ی نظامی سفارت به آگاهی محمد شاه، رسانید.
در میان راه به تهران، مک نیل از مشهد نامه‌ای به وزیر امورخارجه  انگلیس، گسیل داشت. وی با خیال پردازیهای خود، از دستیابی روسها به هندوستان، دولت مردان انگلیس را علیه منافع ملی و مسلم ایران برانگیخت. او حتا به دروغ گزارش داده بود22 " این خبر در این جاها شایع شده و همگی آن را باور کرده‌اند... که یک قرارداد سری بین دولتین ایران و روس بسته شده است که دولت ایران، هرات را تصرف نموده، به روسها واگذار کند و روسها هم در عوض، قسمتی از نواحی ماورای رود ارس که سابقاَ متعلق به دولت ایران بوده، به‌دولت ایران واگذار کند. من این خبر را اول در تهران در ماه مارس شنیدم. ولی آنوقت چندان قابل اهمیت ندانستم، چونکه نمیتوانستم خود را متقاعد کنم که روسها بتوانند به هرات بروند... اما در این واقعه هیچ تردید نیست که کنت سیمونیچ وزیر مختار روس، محمد امین را که نماینده‌ی یارمحمدخان بود و برای رسانیدن پیغام از طرف یار محمدخان، به اردوی شاه آمده بود، تهدید نموده بود... هرگاه هرات، تسلیم پادشاه ایران نشود، کنت فوق‌الذکر، یکعده قشون روس را برای همین مقصود طلب خواهد کرد".

وی در این نامه، برای اینکه دولتمردان انگلیس را، بیشتر به ترس وادارد، می‌نویسد23 " من لرد معظم [لرد پالمرستون] را اطمینان می دهم که هیچ مانعی، خواه از حیث وضعیات طبیعی، خواه از حیث محصول در این صفحات وجود ندارد و برای حرکت یک قشون معظم از سرحدات گرجستان تا قندهار و به عقیدهی من حتی بالاتر، تا رود سند، هیچ اشکالی پیش نخواهد آمد.
کنت سیمونیچ وزیر مختار روس، به واسطهی زخمی که قبلاَ به او وارد شده و فعلاَ چلاق است، از تهران با کالسکه خود تا هرات بدون زحمت آمدهاست و تا قندهار هم، میتواند با همان کالسکه برود..."

وی همچنین نوشته بود24 " مقصود ما از دوستی با دولت ایران این بود که این دولت برای حفظ هندوستان، سدی سدید باشد. اکنون برخلاف آن، پادشاه ممالک ایران، مملکتی را که بین ایران و هندوستان واقع است و نیز سدی است محکم برای حفظ دولت انگلیس، میخواهندخراب کنند و در این امر، واضح و آشکار، خود را با یکی از دولتهای فرنگ [روسیه] متفق کرده است تا پاره [ای] منظورات و مقصودات که اظهر من الشمس است، به‌عمل آورد و چون این غرض، ضد مقاصد عهدنامه است، دولت انگلیس خود را ماذون و مختار میداند که بدون ملاحظه‌ی معاهده آنچه در صلاح اندیشی کار و محافظت مملکت خود می‌داند، بهعمل آورد..."

سه روز پس از بیرون شدن وزیر مختار انگلیس از اردوی محمد شاه، کشتی‌های جنگی انگلیس، جزیره‌ی خارک را اشغال کردند.
همزمان، سرهنگ استودارت ( Stodart ) نیز به اردوی هرات رسید و تهدید دولت انگلیس را، تسلیم محمد شاه کرد. از این‌رو، محمدشاه ناچار دست از شهربند هرات برداشت. این امر، درآمدی بود بر تجزیه‌ی کامل افغانستان و...

 

پرده‌ی دوم: قطع رابطه‌ی سیاسی ایران با انگلستان در دوران دکتر مصدق

اقدام به قطع رابطه با دولت انگلستان آخرین و شدیدترین عملی بود که دولت ایران در مقابل کارشکنی‌ها و روش غیردوستانه‌ی انگلستان پس از ملی شدن صنعت نفت به آن مبادرت نمود. قبلا بعضی اقدامات به شرح زیر در این زمینه به عمل آمده بود:
شهریور 1330 ممنوع نمودن بانک انگلیس و خاورمیانه از تصدی‌گری معاملات ارزی.
مهر 1330 اخراج کارمندان انگلیسی شرکت سابق از ایران.
دی 1330 انحلال کنسولگری‌های انگلیس در نه شهرستان.
بهمن 1330 امتناع از موافقت با انتصاب رابرت هنکی (Hankey) به سمت سفیر انگلیس در ایران به جای سر فرانسیس شپرد (shepherd).
بهمن 1330 بستن شعب شورای فرهنگی بریتانیا در شهرستانها (اصفهان و مشهد و تبریز).

دكتر محمد مصدق

از آنجا که بر دکتر مصدق آشکار گردید که انگلستان از دشمنی علیه ایران دست برنمی‌دارد، روز 24 مهر 1331 که قرار بود اولین جلسه‌ی مجلس شورای ملی بعد از تعطیل تابستان تشکیل شود،  وی قصد داشت لایحه‌ی مفصلی را که در توضیح تصمیم خود دایر بر قطع رابطه با انگلستان تهیه نموده بود به مجلس تقدیم کند، ولی جلسه به علت عدم حصول اکثریت رسمیت نیافت و دکتر مصدق لایحه‌ی مزبور را همان روز به وسیله‌ی رادیو منتشر کرد.

قسمتی از لایحه متضمن شرح مفاد پیام مشترک و جوابگویی به آن بود و مخصوصا این نکته را تاکید می‌کرد که برخلاف اظهارات دولتین [انگلیس و آمریکا] هیچگونه سوءتفاهمی برای دولت ایران نسبت به مضمون پیام حاصل نشده است زیرا کاملا روشن است که غرامتی که دولت انگلستان به نام شرکت سابق از ایران مطالبه می‌کند نه فقط از بابت بهای تاسیسات است بلکه شامل خسارات ناشیه از الغای قرارداد امتیاز یعنی جبران عدم‌النفع نیز می‌باشد، و حال آنکه در هیچیک از کشورها که صنایع خود را ملی کرده‌اند پرداخت غرامت برای الغای قراردادهای خصوصی سابقه ندارد و اینگونه قراردادها حتی وقتی هم که نافذ باشند (و البته دولت ایران قرارداد امتیاز را نافذ نمی‌داند) به صرف ملی شدن صنعت مربوطه اعتبار و اثر خود را از دست می‌دهند. و اما آنچه در ضمن لایحه در مقام توجیه تصمیم دولت ایران به قطع رابطه با انگلستان ذکر شده بود این است که از همان ابتدا که دولت ایران اقدام به ملی کردن نفت نمود، دولت انگلستان و شرکت سابق شروع به یک سلسله کارشکنی‌ها، تحریکات علیه دولت ایران در داخل و خارج کشور، ایجاد آشوب و اغتشاش در کشور به دست عمال خود کردند و دولت انگلستان ایران را به سزای اینکه از یکی از حقوق اولیه‌ی خود استفاده کرده بود به اعمال زور توسط نیروهای زمینی، دریایی و هوایی خود که در دور و نزدیک مرزهای ایران متمرکز بود تهدید نمود؛ سپس حالت مظلومیت به خود گرفت و با تبلیغات دامنه‌دار تا توانست کوشید که ملت ایران را در انظار جهانیان مردمی غاصب و متعدی معرفی کند، ضمنا به مراجع بین‌المللی شکایت برد، حال آنکه دولت ایران از ابتدا حاضر به انجام یگانه تعهد خود یعنی پرداخت غرامت به شرکت سابق بوده و کرارا برای ترتیب این امر از شرکت سابق دعوت کرده بود. بعد از آن هم که رای دیوان لاهه صادر گردید دولت انگلستان در عوض اینکه از پیشنهاد ایران دایر به تعیین طریقه‌ی عادلانه‌ای برای پرداخت غرامت استقبال کند روش خود را که عبارت از تحریکات به وسیله‌ی ایادی خود علیه دولت به منظور برگرداندن اوضاع به حال سابق بود تغییر نداد، بلکه حربه‌ی دیگری به کار برد و با قوتی هرچه تمام‌تر فشار و تضییقات اقتصادی و مالی علیه ایران اعمال نمود و بدون اعتنا به حقوق بین‌المللی و منشور ملل متحد ضمن پیام مشترک به این تجاوز علنی اعتراف کرد. بدین‌ترتیب دولت انگلستان هیچگاه در فکر حل اختلاف به طریق عادلانه نبوده بلکه تمام هم خود را مصروف بر این داشته است که «به طفره و تعلل دفع‌الوقت کند تا وضعی برای ملت ما پیش آید که آخرین رمق اقتصادی خود را هم از دست داده تسلیم مطامع آن دولت شود.»

دکتر مصدق در گزارش مورخ 25 شهریور خود به مجلس شورای ملی اشاره به امکان قطع رابطه با انگلستان نموده بود و گزارش مزبور به طوری که قبلا گفته شد مورد تصویب قرار گرفت. اینک دکتر مصدق ضمن لایحه‌ی موردبحث با یادآوری گزارش مزبور چنین گفت:
روابط سیاسی بین دولتها فقط وسیله‌ای است برای حفظ دوستی و همکاری متقابل، و چنانچه این نتیجه حاصل نشود و این روابط سیاسی فقط وسیله‌ی حفظ من افع و مطامع یک طرف قرار گیرد، مصلحت ایجاب میکند که با قطع روابط به تحریکات و تشبثاث روزافزون خاتمه داده شود. در همان موقع که گزارش اخیر به عرض مجلسین رسید به استحضار نمایندگان محترم رسانیدم که اگر دولت انگلیس روش فعلی خود را ادامه دهد، معلوم خواهد شد که مناسبات آن دولت با ما دوستانه نیست و در این صورت ملت ایران جز قطع رابطه‌ی سیاسی با دولت انگلستان چاره‌ای ندارد.

در تاریخ 30 مهرماه 1331 وزیر خارجه‌ی ایران ضمن یادداشتی خطاب به سفارت انگلیس با اظهار تاسف، تصمیم دولت ایران را به قطع رابطه سیاسی با دولت انگلستان اعلام و موجبات اخذ این تصمیم را به این صورت بیان نمود:
هرگاه دولت انگلستان به منظور ملت و دولت ایران که منحصرا در صدد استیفای حقوق تضییع شده‌ی خود بوده و هست توجه عادلانه و مطابق با انصاف و دوستی مبذول داشته بود، هرگز روابط بین دو دولت به این مرحله نمی‌رسید؛ ولی متاسفانه دولت متبوع شما در این امر که برای ما حیاتی است نه‌تنها کمک به حل اختلاف نکرد بلکه با حمایت غیرقانونی از شرکت سابق مانع از حصول نتیجه گردید، به علاوه بعضی از مامورین رسمی آن دولت نیز به واسطه‌ی تحریکات و مداخلات ناروای خود مشکلاتی به قصد اخلال در نظم و آرامش کشور فراهم ساختند.

در پایان این نامه دولت ایران اظهار امیدواری کرده بود به اینکه دولت انگلستان در روش خود تجدیدنظر کند و در مقام ایجاد حسن تفاهم برآید. در آن صورت دولت ایران با علاقه به حسن رابطه با همه‌ی کشورها، اقدام به تجدید روابط سیاسی خواهد نمود.


برگرفته از دو کتاب:
تاریخ تجزیه‌ی ایــران – دفــتر پنجم – تجزیه‌ی سرزمینهای خاوری 
دکتر هوشنگ طالع – انتشارات سمرقند – تهران 1390
تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران – فئوادروحانی – شرکت سهامی کتابهای جیبی – چاپ دوم – تهران 1353


پی‌نوشت‌ها:

1- ناسخ التواریخ – ج 2- ر 288/ میرزا آقاسی – ر 87
2- صدرالتواریخ – ر 253/ همان
3- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس... – ج 1 – ر 269
4- ناسخ‌التواریخ – ج 2- ر 303
5و6- همان
7- هرات در قلمرو استعمار – ر 89
8- ناسخ التواریخ – ج 2 – ر 304
9- همان – ر 305
10- همان
11- همان – ر 306
12- همان
تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس... – ج 1- ر 269/
13- kay, op. cit; p.261
14- همان – ر 270 Ibid, P. 262/
15- به دستور حسین خان آجودان باشی، منشی وی میرزا عبدالفتاح گرمرودی، همه‌ی رخدادها را نوشته و آگاهی ارزندهای درباره این سفر و نیز:
مجملی از کیفیت اوضاع ربع مسکون و مختصری از ولایات کل عالم، برا و بحرا، مثبت کرده، در این نسخه به شرح و بیان آورده، به چهار فصل موسوم و بر مقدمه و چهارفصل و خاتمه مرتب نمود...
میرزا عبدالفتاح، اتفاقات روزانه را به دقت در همه جا ضبط نموده است. افزون بر آن، نام هر منزل و دوری میان آنها را به دقت، یادداشت کرده است. (برگرفته از: روابط سیاسی ایران و انگلیس... – ر 301)
16- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس... – ج 1 – ر 268
تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس... – ج 1 – ر 269/
17- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس... – ج 1 – ر 270
18- همان – ر ر 271 – 270
19- همان – ر 271
20- همان
21- سفرنامه فریزر – ر 161/ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس... – ج 1- ر ر 273 – 272
22- همان – همان – ر 272
23- گزیده اسناد سیاسی ایران و افغانستان – ج 1- سند شماره 55
24- بایگانی اسناد وزارت امور خارجه – مجلد 2204 – شماره‌ی 57

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه