زبان پژوهی
بدبختانه، متأسّفانه، خوشبختانه
- زبان پژوهي
- نمایش از سه شنبه, 03 تیر 1393 08:29
- بازدید: 6571
برگرفته از مجله نشردانش، سال یازدهم،شمارهٔ اول، آذر و دی 1369
ابوالحسننجفی
بسیاری از ادبا این سه کلمه را غلط یا غیر فصیح میشمارند و گویندگان را از استعمال آنها برحذر میدارند1 و توصیه میکنند که به جای «متأسفانه» (یا«بدبختانه ») گفته شود: «معالاسف»، «باتأسّف»، «ازبختبد»، «ازبدِ حادثه»، «افسوس»، «دریغا» و جز اینها، و برای «خوشبختانه» هم کلمات یا ترکیبات دیگری پیشنهاد میکنند. با این همه، ساخت و کاربرد این سه قید منطبق با قواعد زبان فارسی است و ایرادی برآنها نیست. برای توضیح مطلب، نخست باید چگونگی ساختن قید را از اسم و صفت بیان کنیم.
هر اسمی که بتوان آن را به «ان» جمع بست با افزودن «ها»ی غیر ملفوظ (یا، به بیان دقیقتر، با افزودن مصوّتِ e-) به پایان «ان» قید میشود، مانندِ:
مرد > مردان > مردانه
کودک > کودکان > کودکانه
روز > روزان > روزانه
شب > شبان > شبانه
از طرف دیگر، چون تقریباً همۀ صفتهای منسوب به شخص را میتوان به «ان» جمع بست (و البته، در این صورت، صفت تبدیل به اسم میشود) پس می توان این دسته از صفتها را نیز با همین روش تبدیل به قید کرد:
نومید > نومیدان > نومیدانه
مست > مستان > مستانه
بزرگ > بزرگان > بزرگانه
نجیب > نجیبان > نجیبانه
غریب > غریبان > غریبانه
عجول > عجولان > عجولانه
بر این قیاس «بدبخت» و «خوشبخت» را نیز که صفتند میتوان تبدیل به قید کرد:
بدبخت > بدبختان > بدبختانه
خوشبخت > خوشبختان > خوشبختانه
«متأسّف» نیز که در فارسی در مقام صفت به کار می رود مشمول همین قاعده است. حتی اگر آن را - چنانکه در عربی - اسم فاعل بدانیم باز با تبدیل آن به قیدِ «متأسفانه» از قاعده خارج نشدهایم، زیرا «عاقل» و «مشفق» و «متعصّب» و «متملّق» و «مخلص» و دهها کلمۀ دیگر هم اسم فاعلاند و ما از آنها قیدهای «عاقلانه» و «مشفقانه» و «متعصّبانه» و «متملّقانه» و «مخلصانه» را ساختهایم و کسی آنها را غلط ندانسته است.
بنابراین از نظر قواعد صرف زبان فارسی ایرادی بر این سه قید نیست. اگر ایرادی باشد بر امر دیگری است که به نقش قید در جمله مربوط میشود. چنانکه میدانیم قید را چنین تعریف میکنند: «کلمه یا عبارتی که چگونگی انجام یافتن فعل را بیان میکند.» به عبارت سادهتر، نسبت قید به فعل مانند نسبت صفت به اسم است، و همان طور که صفت برای بیان حالت یا چگونگی اسم به کار میرود قید نیز چگونگی روی دادن فعل را بیان میکند. مثلاً هنگامی که میگوییم «او آهسته آمد»، قید «آهسته» نکتهای بر چگونگیِ عمل «آمدن» میافزاید، حال با مقایسۀ دو جملۀ زیر:
1) او عجولانه از آن شهر رفته بود.
2) او متأسفانه از آن شهر رفته بود.
میبینیم که در جملهٔ (1) قید «عجولانه» چگونگی فعل «رفته بود» را وصف میکند، یعنی نشان میدهد که عمل رفتن از شهر باعجله روی داده است، و حال آنکه در جملهٔ (2) قید «متأسفانه» به عمل فعل مربوط نمیشود و جمله به این معنی نیست که او با تأسف از شهر رفته بود، بلکه نشان دهندهٔ حالت روحی گویندهٔ جمله است که رفتن او دچار تأسف شده است. در واقع، جمله به این معنی است: «منِ گوینده متأسفم که او از شهر رفته بود.»
اِدخالِ حالت روحی گوینده در جملهٔ خبری، یعنی استعمال قیدهای «بدبختانه» و «متأسفانه» و «خوشبختانه»، به عقیدهٔ بعضی از فضلا بر اثرنفوذ زبانهای فرنگی از طریق ترجمههاست و این خصوصیتتا یک قرن پیش در فارسی سابقه نداشته است. با این همه، بسیاری قیدهای دیگر را نیز میبینیم که حالت روحی یا عقیدهٔ شخصی گوینده را بیان میکنند و نسبتی با عمل فعل ندارند. برای مثال، جملهٔ زیر:
3) او مطمئناً از آن شهر رفته بود.
به این معنی نیست که او با اطمینان خاطر و ثبات رأی از آن شهر بیرون رفته بود، بلکه به این معنی است که «منگوینده مطمئنم که او ازآنشهر رفته بود». همچنین است اگر بگوییم: «او احتمالاً (یا ظاهراً، یا مسلماً، یا شاید، یا...)از آن شهر رفته بود.»
حتی به فرض غلط بودن «متأسفانه»، اگر بر طبق پیشنهاد ادبا عبارت قیدی «با تأسّف» (یا «مع الاسف»، یا «از بخت بد»، یا «ازبد حادثه»، یا...) را به جایآن درچنین جملهای قراردهیم باز ایراد برطرف نمیشود، زیرا مقصود این نیست که رفتن او از شهر با تأسف صورت گرفته بود، بلکه مقصود این است که من گوینده متأسفم که او از شهر رفته بود.
بنابرین استعمال قیدهای «بدبختانه» و «خوشبختانه» و «متأسفانه»، هم از لحاظ صرف وهم از لحاظ نحو زبان فارسی، درست است و میتوان آنها را با اطمینان به کار برد.
پینوشت:
از جمله رجوع شود به ذیل کلمهٔ «متأسفانه» در فرهنگ فارسی معین.
به کوشش: مجید شمس