جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر کوثر قرآن

خبر

کوثر قرآن

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25851، شنبه 30  فروردین 1393

آیت‌الله‌العظمی عبدالله جوادی آملی


گفتار و نوشتار، هرچه بلند و پر معنا و نغز و رسا باشد، توان معرفی شخصیّتی را که اصلش از عالم ملکوت و شاخ و برگش در جهان ناسوت گسترده است، ندارد؛ زیرا کلام، حقیقتی این سویی و موجود ملکوتی آن سویی است و لذا قرآن چهره دنیایی خود را از دریچه کلام توصیف می‌کند، لیکن سیمای لوح محفوظی او لفظ و کلام نمی شناسد.

وقتی سخن از موجودی است که زهره سماء و زهرای زمین است،1 وجودی که عرش و فرش، فرش هستی اوست و چهره ای که ثمره نتیجه هستی است،2 قلم سرافکنده و از ناوک او عرق خجلت بر صفحه کاغذ می نشیند و زبان، الکن و تنها شیون و ناله اَخرس را دارد. ولادت شخصیتی که به عنوان کوثر به حبیب خدا رسول اکرم(ص) عطا شده3 بر جهان امکان پرمیمنت باد.

بیاییم قدمگاه وجودش را سجده‌گاه عشق و رایحه دلنواز هستی‌اش را بشارت رضوان الله بدانیم: «إذا اشتقت إلی الجنّه شممتُ رائحه فاطمه»4و به مقدار توان، کوثر وجودش را در طرف هستی خود مالامال گردانیم؛ زهرایی که در سیر عشق به پروردگارش سبقت گرفته، بلکه الگوی همه عاشقان شده.

لذت خدمت الهی

1. لذت طاعت و حلاوت خدمت الهی، مگر خدای در کام جانش نشانده که هرگز به چیز دیگر نمی‌اندیشد و تنها با نگریستن به چهره کرامت و خیره شدن به سیمای عظمت الهی، خود را زنده می‌دارد: «شغلتنی عن مسئلته لذّه خدمته؛ لا حاجه لی غیر النظر إلی وجهه الکریم».

ایزدپرستان را نظر بر ماسوا نیست

خورشیدرویان را به ذرّات اعتنا نیست

او که هیچ چیز جز ذکر محبوب و یاد معشوق نمی‌تواند وَقود عشقش و شعله حُبّش را سرد و خنک کند: «یا ربّ لیست من أحد غیرک تثلج بها صدری»،5 او که شادی قلبش و سرور نفسش در شعاع فیض ربوبی است و «تسرّ بها نفسی»6 او که قرّه عینش و اشک شوقش در پرتو نگاه رحمانی است و «تقرّ بها عینی»7 و بالاخره، او که آرامش قلبش و آسایش جانش در توجه به اوست و «یطمئنّ بها قلبی»،8 او زهراست.

2. اگر در صحنه سلامت نفس و صیانت روح او را بنگری، طائر طاهر وجودش سبکبال از هرچه بدی و پرتو آن از هرچه نیکی در آسمان پر ستاره فضیلت به پرواز درآمده و ندا در می‌دهد: «اللهمّ، انزع العجب و الریاءِ و الکبر و البغی و الحسد و الضعف و الشکّ و الوهن و الضرّ و الأسقام و الخذلان و المکر و الخدیعه و البلیه و الفساد من سمعی و بصری و جمیع جوارحی و خذ بناصیتی إلی ما تحبّ و ترضی»،9 او از آفریدگارش مسئلت می کند تا همه ارجاس نفسانی و ارجاز جسمانی را از او دور دارد و زمام هستی و ناصیة وجودش را به سمتی بکشاند که رضای او در آن است.

 

آگاهی ازگذشته و حال و آینده

3. اگر در میدان علم و آگاهی او را بجویی، به گونه‌ای خواهی یافت که حقیقت علم در آسمان هستی او همانند ستاره‌ای فروزان، فروغی ویژه دارد و آنچه را در گذشته ازلی و آینده ابدی و حال جاری تحقّق دارد، در جلو دیدگان او سان دیده گذر می کند: «نادت [فاطمه]: أُدن [یا أبا الحسن] لأُحدِّثک بما کان و بما هو کائن و بما لم یکن إلی یوم القیامه حین تقوم الساعه».10

او تعلّم همه آنچه را از طریق وحی نبوی می شنید، مشتاقانه فرا گرفته و تمام همّ خود را در حفظ و نگهداری آن علوم آسمانی به کار می‌برد و هیچ چیزی را برابر و معادل آن نمی دانست؛ حتی حاضر بود از دو فرزندش، حسنین بگذرد، لیکن از آن کلام سماوی و ندای ملکوتی دست بر ندارد....«فإنّها تعدل عنّی حسناً وحسینا».11

او در مقام تعلیم و آموزش علوم الهی و حقایق دینی، هرگز خستگی به خود راه نمی داد، بلکه شوق پاداش تعلیم و ثواب آموزش آن‌چنان او را به خود مشغول می‌داشت که ضربات خستگی و لطمات رنج و ناراحتی، کمترین آسیبی به پیکره روح راسخ او وارد نمی ساخت: «فقالت: إکتریت أنا لکلّ مسأله بأکثر من مل‏ء ما بین الثری إلی العرش لؤلؤاً فأحری أن لا یثقل علیّ».12

4. وقتی او را در سیمای علی(ع) می‌یافتی، بهترین مددکار و یار علی در مسیر طاعت الهی بود. از دیدگاه علی بهترین همسر کسی است که نه تنها اجازه ندهد که شوهر در جهت خلاف گام بردارد و از میدان اطاعت الهی بگریزد و نه تنها مانع کمال و عبودیت در مسیر الهی شوهرش نگردد، بلکه او را در این مسیر سخت یار و مساعد باشد. قال(علیه‌السلام): «الزهراء نعم العون علی طاعه الله».13

5. چون یکی از راههای شناخت امور، شناسایی معادل و همسان است، برای بازیافت حقیقت و دریافت نفاست زهرا، تابلوی رسا و آیه کبرای وجود امیرالمؤمنین بهترین راهنماست و لذا رسول اکرم(ص) فرمود: اگر علی(ع) نبود، زهرا کفو و همتایی نداشت: «لولا أنّ أمیرالمؤمنین تزوّجها لما کان لها کفواً علی وجه الأرض إلی یوم القیامه مِن آدم فَمِن دونه».14

 

جان‌نثاری درراه دفاع از حریم ولایت

6. اگر او را در یکی از عالی‌ترین چهره‌ها و برجسته‌ترین صورتهایش که همانا دفاع از حریم ولایت است، بنگری، مشاهده می کنی دریای وجودش به جوش آمده و موج هستی‌اش به اوج رسیده، همه و همه را فدای راه علی و نثار مقام علی(ع) می‌نماید و می‌گوید: یا علی! جانم فدای جان تو و نفس من نگاهبان نفس تو باد: «قالت: روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء».15

او وقتی می‌بیند همسرش را با اکراه به مسجد می‌برند و به راحتی مقام خلافت را تعدّی می‌نمایند، فریاد برمی‌آورد: دست از پسر عمویم بردارید و در غیر این صورت با همه وجودم از خدا دادرسی می‌طلبم و بدون شک، ناقه صالح از من در نزد پروردگار کریم‌تر نیست و بچه‌های من از بچه شتر کمتر نیستند: «خلّو عن ابن عمّی فوالذی بعث محمّداً بالحقّ! لئن لم تخلّوا عنه، لأنشرن شعری و لأضعنّ قمیص رسول الله علی رأسی و لأصرخنّ إلی الله تبارک وتعالی. فما ناقه صالح بأکرم علی الله منّی، و لا الفصیل بأکرم علی الله من ولدی».16

7. چهره زهرا که مظهر عطوفت رحمانی و رأفت یزدانی است، نسبت به شیعیان و پیروان ولایت که گرد عصیان و غبار طغیان بر سیمای جانشان نشسته است، همانند باران رحمتی شستشوگر ذنوب و رافع کدور است. او همه انبیا را مشفوع به بکای طفلان نموده و به عنوان زمینه دریافت غفران، پروردگارش را بدانها سوگند می‌دهد: «إلهی و سیّدی! أسئلک بالذین اصطفیتهم و ببکاء ولدیَّ فی مفارقتی أن تغفر لعصاه شیعتی و شیعه ذرّیتی»،17 و آنگاه که در صحرای محشر، عده‌ای زفیر آتش و نفیر نار را می شنوند و فریاد «هل من مزیدِ»18 جهنّم نیز بلند است، اجنحه نجات و بال شفاعت از طرف حضرت زهرا بر سر آنها گسترده می‌شود که: «إذا حشرت یوم القیامه أشفع عصاه النبی».19

8. وقتی زهرا را در نقش پرهیز از دنیا و میل عقبا می‌نگری، شهد شیرین رضوان او را از مرداب عَفِن طغیان باز می‌دارد و هرگز رغبتی حتی در حد نظر به دنیا ندارد و گاه که رسول اکرم(ص) وارد منزل شد، فاطمه دستی بر آسیاب و دستی به آفتاب سیمای حسن داشت. وقتی او را به شوق آخرت دعوت و از میل به دنیا منع می‌نمود، او با تمام خرسندی حامد نعم و شاکر آلاء الهی بود: «یا بنتاه! تعجّلی مراره الدنیا بحلاوه الآخره؛ فقالت: یا رسول الله! الحمدلله علی نعمائه و الشکر لله علی آلائه».20

وقتی سلمان به لباس کهنه و مندرس زهرا نظر می‌کند و انگشت تعجب بر دهان و دیدگان شگفتی باز می‌کند، حضرت به وی می‌فرماید: ما از نصیب مادی خود در این دنیا گذشتیم و به بهره عقبی می‌نگریم: «یا سلمان، إنّ الله ذخر لنا الثیاب و الکراسی لیوم آخر».21

گاه که یاد معاد با دشواری راه و تهیدستی جان به خاطرش می‌آمد، ابر اضطراب و غمام غصّه بر چهره‌اش می‌نشست و روزی که چشم رسول اکرم(ص) به این چهره نگران و روی اندوهگین افتاد، فلسفه آن را پرسید، حضرتش عرض کرد: یاد قیامت و عریان بودن مردم در پیشگاه ربوبی، این گونه مرا پریشان نموده است: «یا أبه ذکرتُ المحشر و وقوف الناس عراه یوم القیامه».22

گاه دیگری که رسول الله(ص) او را این چنین سرآسیمه و آشفته دید، فرمود: «دخترم چگونه‌ای؟» او در جواب از شدّت خوف و زیادتی فاقه و طول اسف نسبت به معاد حکایت کرد: «والله! لقد اشتدّ حزنی و اشتدّت فاقتی و طال سقمی».23

9. آنگاه که در مقام تربیت فرزند قرار می گیرد و می‌خواهد همانند باغبانی دلسوز، لاله‌های باغ هستی را آن سان بپروراند که شمیم عطر وجودشان جامعه بشری را در اوج عبودیت و نیز معیار عدالت را در میان اجتماع گسترده سازد، آنها را امر به اطاعت الهی و بندگی ربوبی نموده و توصیه می کند همانند پدرشان علی(ع) بوده که تنها در مقابل پروردگاری که مبدأ قدرت و منشأ عزّت است، سر فرود آورده و هر قدرت غیر الهی را به هیچ انگاشته و با انسانهای کینه توز و دشمن، هرگز طرح دوستی و زمینه رفاقت در نیندازد:

أشبه أباک یا حسن! واخلع عن الحقّ الرسن

و اعبد إله ‌ ذا منن و لا توال ذا الإحن24

مقاومت در برابر مشکلات

10. چهره تابناک زهرا در تحمّل مشکلات و پذیرش مصائب، به حدّی پرصلابت است که گویا کوه وجودش را با بنیانی سُربی پی ریزی نموده و هیچ مصیبتی نمی‌تواند آن‌ را متزلزل و دگرگون سازد؛ بلکه هرچه این مصائب بر او ببارد، آن ممتحنه الهی شکوفاتر و درجات قرب الهی او افزون‌تر می گردد: «یا ممتحنه، امتحنک الله الذی خلقک قبل أن یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره».25

الگو و رهبر جهانیان

آنچه در پایان این خطوط و خاتمه این سطور می‌توان به یادگار نوشت و در جان سرشت، اعتقاد به کوثر بودن زهرا و الگو بودن دختر بطحاء است. او نه تنها اسوه زنان و رهبر نسوان است، بلکه امام مردان و زعیم قاطبه نیکان است. و چون رضا و غضب دو وصف نیست، بلکه جامع همه اوصاف انسانی است، زیرا کار انسانی یا مورد رضای الهی است یا جای غضب پروردگاری، و چون فاطمه مظهر رضای الهی و غضب ربوبی26 است، بنابر این تمام اوصاف انسانی با معیار رضا و غضب فاطمه بررسی می‌شود که اگر عملی از دیدگاه فاطمه، مظهر رحمانیت الهی، پسندیده و نیکو بود، خدا از عمل و صاحب آن راضی و اگر پذیرفته نبود، خداوند نیز از آن کار و صاحب آن غضب، آلوده است.

 

میزان در محشر

از این جهت، او معیار صحت و قبولی و ارزش و بی‌اعتباری همه عقاید اعمال و کردار است و اگر در روایت آمده است که آنها در قیامت میزان اعمال هستند،27 یعنی معیار بودن آنها در صحرای محشر ظاهر می‌شود؛ وگرنه آنها هم اکنون معیارند و رضای آنها ملاک حقانیت و غضب آنها میزان بطلان است.

امید است به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی و زعامت حکیمانه رهبر معظم انقلاب و داشتن سرمایه های جاودانی رشادت و شهادت عزیزان این سرزمین و عزّت حکومت اسلامی بتوانیم نمونه های بشری و ضیوف رحمانی را بهتر شناخته و با توسل به آنها به دارالسلام الهی راه بیابیم.

پی نوشتها:

1. بحارالانوار، ج43، ص17؛ «...خلق نور فاطمه الزهراء یومئذٍ کالقندیل و علّقه فی قرط العرش فزهرت السماوات السبع و الأرضون السبع من أجل ذلک سمّیت فاطمه الزهراء».

2. امالی صدوق، ص393.

3. سوره کوثر، آیه 1؛ «إنّا أعطیناک الکوثر».

4. [هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم، فاطمه را می‌بویم] علل‌الشرایع، ج1، ص218؛ بحار، ج43، ص5.

5. ذکر تعقیب نماز ظهر؛ بحارالأنوار، ج83، ص67.

6. [جانم بدان شاد می‌شود] همان.

7. [چشمم به او روشن می‌شود] همان.

8. [دلم به آن آرام می‌شود] همان.

9. [خدایا، عُجب و خودنمایی و گردنکشی و سرکشی و رشک و ناتوانی وشک و خواری و زیان و بیماریها و رسوایی و نیرنگ و ترفند و گرفتاری و تباهی را از گوش و چشم و دیگر اعضایم دور کن و مرا به آنچه دوست داری و خشنودی، پیش ببر] بحارالانوار، ج83، ص86.

10. عیون‌المعجزات، ص54؛ بحارالانوار، ج43، ص8.

11. [آن در نزد من با حسن و حسین برابر است] دلائل‌الامامه، ص66.

12. بحارالانوار، ج2، ص3.

13. [زهرا یاور خوبی در اطاعت از خداست] الکوکب الدرّی، ج1، ص166؛ بحارالانوار، ج43، ص117.

14. امالی صدوق، ص474، ح18.

15. الکوکب الدرّی، ج1، ص196.

16. بحارالانوار، ج28، ص206.

17. [ای معبود و سرور من، از تو می‌خواهم به حق کسانی که ایشان را به پیمبری برگزیدی و به گریه فرزندانم در فراق من، که پیروان گنهکار من و پیروان گنهکار فرزندانم را بیامرزی.] ذخائرالعقبی، ص53.

18. سوره ق، آیه30.

19. [چون روز رستاخیز مردم گرد بیایند، از گناهکاران شفاعت می‌کنم.] إحقاق الحق، ج19، ص129.

20.[دخترم، سختی دنیا را به شیرینی آخرت بگذران. گفت: ای پیامبر خدا، سپاس و ستایش خدا را به سبب نعمت‌هایش.] بحارالأنوار، ج43، ص86.

21. [ای سلمان، خداوند جامه‌ها و تختها را برای ما در سرای دیگر ذخیره کرده است.] همان، ج8، ص303.

22. بحارالأنوار، ج8، ص53.

23. همان، ج38، ص19.

24. فضائل خمسه، ج3، ص21؛ بحارالانوار، ج43، ص286.

25. [ای آزموده شده، خداوند تو را پیش از آفریدنت آزمود و تو را در آنچه آزمود، شکیبا یافت.] زیارت حضرت زهرا(س) به إسناد معتبر از امام محمدتقی(ع)؛ بحارالانوار، ج97، ص194.

26. قال رسول الله (ص): «یا فاطمه، إنّ الله لیغضب لغضبک و یرضی لرضاک». کشف‌الغمّه، ج1، ص458؛ بحارالانوار، ج43، ص44.

27. بحارالأنوار، ج7، ص252.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید