پنج شنبه, 06ام ارديبهشت

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر گذری بر زندگی پرویز شاپور

خبر

گذری بر زندگی پرویز شاپور

برگرفته از تابناک

گذری کوتاه بر زندگی و آثار پرویز شاپور به مناسبت 15 مرداد سالروز درگذشتش

به یاد او که قلبش پر جمعیت ترین شهر دنیا بود...
من امروز با تخت خالی ملاقات کردم
اتاق 204
گل سرخ پرپر
به بالین او قطره های سُرُم اشک می ریخت
سفر کرد مانند یک نقش از روی بوم
سفر کرد مانند یک نور از روی بام
از آن سوی آیینه دیگر کسی
صدایش نزد
دگر گیسوان سفیدش نخواهد وزید
از آفاق چشمش فروغی نخواهد گذشت
دگر کوچه در ساعت پنج عصر
صدای عصا را نخواهد شنید

این شعر زیبا را زنده یاد عمران صلاحی، شاعر و طنز پرداز معاصر، در روز پانزدهم مرداد 1378، روز درگذشت «پرویز شاپور» سروده است. پرویز شاپور را اغلب با نوشته‌های کوتاه یک یا دوجمله‌ای و اغلب طنزآمیزش می‌شناسند که اولین بار توسط او خلق گردید. دکتر سیروس شمیسا در کتاب خود «انواع ادبی»، از کاریکلماتور به عنوان یک نوع ادبی تازه نام برده است. کاریکلماتور می تواند گاهی طنزآمیز باشد، گاهی عاشقانه و گاهی شبیه کلمات قصار.

شاپور در اسفند 1303 متولد شد. به تعبیر نیما یوشیج، که در مدرسه معلم او هم بود، «شاپور رودخانه‌ای است که از هرجایش می توان آب برداشت، رودخانه ای عمیق و زلال. » وی لیسانس اقتصاد خود را در دانشگاه تهران گرفت و در سال   1329  با فروغ فرخزاد ازدواج کرد، گرچه این ازدواج 5 سال بیشتر دوام نیاورد اما حاصل آن فرزندی به نام کامیار بود. پوران فرخزاد، نویسنده و خواهر فروغ فرخزاد در باره شاپور چنین می گوید: «پرویز را خیلی  دوست داشتم، آدم شوخی بود، آدم شیطانی بود، برای معاشرت خیلی خوب بود... پرویز، فروغ را دوست داشت و تا آخر عمر هم طرف هیچ زن دیگری نرفت...در واقع فروغ اصلا شعر گفتن را با پرویز شروع کرد.» مجموعه نامه های عاشقانه فروغ فرخزاد به پرویز شاپور به کوشش عمران صلاحی و کامیار شاپور تحت عنوان «اولین تپش های عاشقانه قلبم» منتشر شده است.

علاوه بر آثار چاپ شده در نشریاتی مانند توفیق، از پرویز شاپور 8 جلد کتاب در زمینه کاریکلماتور منتشر شده است که در سال 1386 مجموعه همه آن ها در کتابی تحت عنوان « قلبم را با قلبت میزان می کنم » به طبع رسید. شاپور علاوه بر کاریکلماتور، دستی هم در کاریکاتور داشت و از سال 1346 به تشویق استاد اردشیر محصص، کشیدن کاریکاتور را آغاز کرد و سه کتاب موش و گربه، فانتزی سنجاق قفلی و تفریح نامه را منتشر کرد و دو نمایشگاه هم از آثار خود برگزار نمود. شاپور در مرداد سال 1378 درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. بر سنگ مزارش، این کاریکلماتور حک شده است: «قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.»
مطلب را با جمله ای از محمود دولت آبادی نویسنده شهیر به پایان می بریم :«ای نیک مرد شوخ صبور. ای آدم خوب و زیبا. هرگز فراموش یاد من نمی شوی. ای پرویز شاپور.»

نمونه هایی از کاریکلماتورهای پرویز شاپور
فواصل بین میله های قفس کاریکاتور آزادی هستند.
روزگار شب، سیاه است.
گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
شیشه عمر ماهی همان تنگ آبش است.
روزنه امید دروغی است که همه ما آن را باور می کنیم.
برای خودبزرگ بینی دربرابر آینه مقعر می ایستم.
سیاستمدار موجودی است که مردم را با قلب مصنوعی دوست دارد.
تنها محلی که انسان زیر ماشین می رود و پول دستی هم می دهد آرایشگاه است.
درخت به باد تعظیم منفی می کند.
غیرممکن است بتوانم شعارهای چپی را با گوش راستم بشنوم.
برای این که کسی در کارم دخالت نکند مدتی است اصولا کاری انجام نمی دهم.
تمام مردم دنیا به یک زبان سکوت می کنند.
به قدری حواس سایه ام پرت بود که دنبال شخص دیگری روانه شد.
عسل جزو اموال مسروقه محسوب می شود.
آدم خودپرست خیال می کند خورشید برای برنزه کردن او به کنار دریا آمده است.
چشمت آنقدر مست است که نگاهت تلو تلو خوران بسویم می آید..
مرکب کنسرو شب است.
تمام مردم پشت سر خوانندگان صفحه می گذارند.
آدم پرچانه به گوش شنونده بیش از گوش خودش احتیاج دارد.
برای بازپس گرفتن آرزوی برباد رفته ام سر در پی باد می گذارم.
حرفی دارم که نگفتنش اشک اشک به چشم م می آورد و گفتنش اشک به چشم شنونده.

گردآوری: سامان فیروزی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه