تاریخ معاصر
آشنایی با عهدنامه فین کناشتاین
- تاريخ معاصر
- نمایش از سه شنبه, 22 فروردين 1391 05:45
- بازدید: 6331
برگرفته از روزنامه همشهری
عهدنامه فین کناشتاین قراردادی دفاعی است که در 4 می سال 1807 میلادی مطابق با 25 صفر 1222 هجری قمری در شهر فین کن اشتاین بین نمایندگان فتحعلیشاه قاجار و ناپلئون بناپارت منعقد شد
این قرارداد در 16 ماده و با هدف مدرنسازی ارتش قاجار بین طرفین به امضاء رسیده است. معاهده فین کنشتاین پس از امضاء توسط فتحعلیشاه قاجار، توسط هیئتی دیپلماتیک به ریاست عسگر خان افشار ارومیهای به دربار ناپلئون بناپارت ارسال شد.
متن کامل عهدنامه فین کناشتاین به شرح زیر است:
چون در این اوان سعادت نشان و زمان میمنت اقران، خدیو فلک جاه، سلطنت دستگاه، امپراطور ممالک فرانسه و پادشاه ایطالیا بنای اتحاد و الفت با اعلیحضرت قدر قدرت، قضا بسطت، خورشید آیت، شاهنشاه صاحبقران، خسرو گیتی ستان، پادشاه انجم سپاه و آفتاب علم، وارث تختگاه کسری و جم، فرمانفرمای ممالک فسیحة المسالک ایران عجم، السلطان ابن السلطان ابن السلطان و الخاقان ابن الخاقان ابن الخاقان ابوالمظفر فتحعلی شاه قاجار- خلٌدالله ملکه و سلطانه- گذاشته به جهت تشیید مبانی الفت و وفاق دولتین علیٌتین و تجدید عهد مودٌت و اتٌفاق سلطنتین بهیتین از دو جانب با رخصت کامله تعیین رخصت گذار فرموده، از طرف جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا وزیر اعظم و کاتب سرٌ ایمپراطوری، صاحب کلک همایون اشرف نشان های دولت مسیو هوگ برنار ماره نام مأمور گردیده بنای عهد و شرط با بنده آستان فلک بنیان پادشاهی و چاکر دیرین سپهر اشتباه شاهنشاهی، سفیر دولت جاوید قرار أبد قرین میرزا محمٌدرضا وزیر دارالسلطنه قزوین گذاشته به مقتضای صلاح دولتین علیٌتین با یکدیگر مکالمه و مجاهده نموده اند.
قرار شرح مسطور ذیل مواد مرقومه را بنا گذاری نموده که من بعد اولیای دو دولت کبری و امنای دو سلطنت عظمی رضانامه آنها را قلمی و به مهر همایون مزین ساخته تسلیم یکدیگر نمایند:
ماده اول- آن که، فیمابین اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه ملک بارگاه ایران و جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا صلح مؤیٌد بوده، من بعد با یکدیگر شرایط الفت و وداد و مراسم محبت و اتحاد را مرعی فرموده همواره بین الدولتین علیٌتین کمال وفاق بوده باشد.
ماده دویٌم- آن که، جناب امپراطور اعظم به مقتضای مراسم دوستی و موافقت با دولت علیٌه ایران متعهد و کفیل گردیده که من بعد أحدی رخنه در خاک ایران ننماید و چنانچه أحدی خواسته باشد که بعد از این دخل در خاک ممالک ایران نماید، جناب امپراطور اعظم با پادشاه سپهر تختگاه ایران کمال موافقت به عمل آورده، به دفع دشمن پرداخته، حراست ممالک مزبوره را نمایند و به هیچ وجه خودداری نکنند.
ماده سوٌم- آن که، جناب امپراطور اعظم ادای شهادت نمود که مملکت گرجستان ملک حلال موروثی اعلیحضرت پادشاه ایران می باشد و حقیقت مطلب بر جناب امپراطور مشخص و معلوم است.
ماده چهارم- آن که، جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا در خصوص اخراج نمودن طایفه روسیه از ملک گرجستان و تمامی خاک ایران به زور پادشاهانه خود لازم و قرارداد فرمودند که طایفه مزبوره را جبراً و قهراً از جمیع خاک ایران اخراج نموده و بالکلیه ترک حدود کشور ایران نمایند و چنانچه با روسیه بنای عهد صلح نمایند، این شروط از جمله شروط عهدنامه ایشان قرارداده، به طریق امور دولت خود در این خصوص کوتاهی ننمایند و کمال تعهد در باب این مطلب فرموده بر ذمٌت همٌت عالی خود واجب و لازم ساختند.
ماده پنجم- آن که، از طرف قرین الشرف جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا یک نفر سفیر معتبر رخصت گذار معیٌن آمده، در آستان فلک بنیان اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه جم جاه ایران اقامت نموده، به خدمت گذاری و صلاح اندیشی دولتین علیٌتین قیام و اقدام نماید.
ماده ششم- آن که، هرگاه رأی بیضاضیای جهان آرای اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران اقتضا فرماید که عساکر پیاده و توپچی را به رسم و ضابطه فرنگ تعلیم و مهیٌا نماید و بعضی قلعه ها به ضابطه قلعه فرنگ بنا گذارد، جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا بنابراین مطلب توپ سفریه و تفنگ حربیٌه، و از هر قدر ضرور و لازم بوده باشد، به صوب ایران ارسال و قیمت آن را از قیمت فرنگستان به سر کار جناب امپراطور اعظم داده می شود.
ماده هفتم- آن که، از دولت علیٌه ایران هرگاه خواهش نمایند که به طریق قلعه های فرنگ قلعه ساخته باشند و توپخانه به قاعده فرنگ ترتیب و عساکر پادشاه با ضابطه فرنگ تعلیم نماید، هرقدر توپچی و مهندس و تعلیم چی لازم بوده و ضرور شود جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا متعهد گردید که ارسال صوب ایران نماید که در آن جا ترسیم قلعه و ترتیب توپخانه و تعلیم عساکر پیاده نمایند.
ماده هشتم- آن که، بنابر موافقت این دو دولت بهیٌه، از جانب شوکت جوانب اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه جم جاه ممالک ایران از هر جهت قطع مکاتبه و مراسله با قرال انگلیس گردیده، از جانب دولت علیٌه ایران متعهد شوند که بنای خصومت با ایشان گذاشته، به جهت دفع آنها عساکر روانه نمایند و بنابراین مطلب ایلچی سرکار شوکتمدار پادشاهی که به جانب هند و انگلیس رفته به ارجاع و احضار او امر فرمایند و از جانب انگلیس و کمپانی آنچه بالیوز و وکلای قرال انگلیس در سواحل بنادر عجم و ولایات ایران اقامت نموده باشند آنها را مطرود و اموال و امتعه انگلیس ضبط شده، تجارت ایشان را برٌاً و بحراً از جانب ایران مقطوع نمایند و فرمان قضا جریان پادشاهی در این خصوص از مصدر عزٌ و شأن صادر گردد و در اثنای این مخاصمه از طرف انگلیس به جهت سفارت یا بهانه دیگر، هر گونه سفیری که به جانب آستان فلک بنیان پادشاهی عزیمت نمایند ایشان را مطرود و مردود نموده راه ندهند.
ماده نهم- آن که، هرگاه فی المستقبل روسیه و انگلیس با هم اتفاق نموده به جانب دولتین علیٌتین فرانسه و ایران عزیمت و حرکت نمایند، این دو دولت نیز باتفاق یکدیگر به دفع آنها اقدام نموده از روی موافقت و اتحاد به مخاصمه و محاربه و مجادله آنها پردازند و چنانچه بنای سفر و حرکت نمایند اولیای دولتین علیٌتین فرانسه و ایران یکدیگر را خبر نموده، به دفع آنها اقدام نموده و آنچه در ماده سابقه مرقوم شده از ضبط مال و امتعه ایشان به طرق مشروح در ماده فوق عمل نمایند و در موافقت و اعانت یکدیگر به هیچ وجه من الوجوه کوتاهی و اهمال و مساهله و امهال جایز و روا ندارند.
ماده دهم- آن که، اعلیحضرت پادشاه سپهر بارگاه ایران موافقت و مطابقت فرموده از صوب افغان و قندهار و آن حدود تجهیز سپاه و تهیه جنود فرموده، در وقتی که مشخص شود و معین گردد به جهت تسخیر و تصرف ممالک هندوستان متصرفی انگلیس عساکر و جنود منصوره پادشاهی را مأمور و ارسال فرمایند و ولایات متصرفی انگلیس را ضبط و تسخیر نمایند.
ماده یازدهم- آن که، هرگاه کشتی فرانسه از صوب بنادر مملکت ایران ظهور و عبور نماید و بعضی تدارکات و جزئیات و برخی اشیاء و ضروریات برای آنها درکار باشد و لازم گردد اهالی بنادر به ایشان محبت و معاونت نمایند و در تدارک آنها لوازم دوستی را به عمل آورده اعانت نمایند.
ماده دوازدهم- آن که، جناب امپراطور اعظم خواهش می نمایند که من بعد هرگاه به جانب هندوستان به جهت دفع انگلیس فرستادن لشکر ضرور شود و اقتضا نماید که از جانب خشکی سپاهی به جهت هندوستان ارسال نمایند، اعلیحضرت پادشاه ایران اذن و اجازت به ایشان عطا فرمایند که از راه و هر طرف که رأی جهان آرای شاهنشاهی اقتضا نماید به آنها رخصت داده روانه هند شوند و سپاه ایران نیز با ایشان موافقت نموده، بالاتفاق عزیمت تسخیر هندوستان نمایند و من بعد هر وقت که این اراده و عزیمت را داشته باشند موقوف است بر آنکه مجدداً با اولیای دولت علیٌه ایران در این خصوص اظهار نموده، چنانچه رأی عالم آرای پادشاهی اقتضا فرماید و رخصت عبور به ایشان بدهند، عهدنامه مجددی در این خصوص فیمابین دولتین علیٌتین ایران و فرانسه قلمی داده عبور فرانسه و کمیت لشکر آنها را که چقدر بوده باشند و اینکه ذخایر و ضروریات ایشان در کدام راه و کدام منزل باید تدارک شود و چقدر سپاه ایران همراه بوده باشند، همگی را قرارداد نموده به اذن و رخصت شاهنشاهی عهد و شروط علاحده شود کمترین بنده درگاه جسارت به تعهد این مطلب ننموده، مجدداً موقوف است به عرض اولیای دولت قاهره و اذن شاهنشاه عالمیان پناه.
ماده سیزدهم- آن که، هرگاه به جهت کشتیهای فرانسه در حین عبور از بنادر ایران بعضی از اشیا و ذخایر ضرور شود، اهالی بنادر به قیمت فروخته تنخواه از فرانسه بازیافت دارند و همچنین هرگاه در عبور سپاه ایشان از راه خشکی ذخیره و بعضی اشیاء ضرور شود به نحوی که در ماده سابقه قلمی شده ذخیره و آنچه به عساکر آنها ضرور شود، اهالی ایران به ایشان فروخته از قرار قیمت ایران تنخواه بازیافت نمایند.
ماده چهاردهم- آن که، شروطی که در ماده دوازدهم مرقوم شده مختصٌ دولت فرانسه بوده، با دولت روس و انگلیس به هیچ وجه من الوجوه شروط مزبوره قرار داده نشود و از هیچ سمت به ایشان راه عبور و مرور ندهند.
ماده پانزدهم- آن که، به جهت آمد و رفت تجار بنا بر انتفاع دولتین و امور متعلقه به تجارت در دارالسلطنه طهران به خاکپای مبارک اعلیحضرت پادشاهی عرض شده، قراردادی به جهت امور مزبور گذاشته شود و عهدنامه مجددی در این خصوص مرقوم فرمایند.
ماده شانزدهم- آن که، إن شاءالله تعالی این عهدنامه در دارالسلطنه طهران بعد از چهار ماه از این تاریخ تبدیل شده، رضانامه به مهر مبارک اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاهی مزیٌن شده، تسلیم اولیای دولت فرانسه و به مهر جناب امپراطوری رضانامه ایشان تسلیم اولیای دولت علیٌه ایران شود.
تحریراً در اردوی جناب امپراطوری در فین کنشتین به تاریخ بیست و پنجم شهر صفرالمظفر سنه یک هزار و دویست و بیست و دو هجری.