پنج شنبه, 09ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی زبان پژوهی خطاهای نگارشی - سیدرضا شکراللهی

زبان پژوهی

خطاهای نگارشی - سیدرضا شکراللهی

برگرفته از تارنمای گسترش زبان و ادب فارسی به نقل از خوابگرد

مقدمه: با این شوخی «کهنه‌ی قدیمی» یعنی سنگ سیاهِ حجرالاسود در دهان ما! که آشنایید. از این «قبیل گونه» «خطاهای غلط» که برخی هم «شاید احتمالاً» خیلی ناجور نباشند، چندتایی را از میان «انواع متن‌های گوناگونِ» همین دور و بر جمع و جور کرده‌ام که خیلی هم هم‌جنس نیستند. «خیال» نکنید که به «گمان‌تان» از همه‌ی آن‌ها دورید. اگر با «دقتِ دقیق» مرور کنید، «به‌وضوح آشکار» خواهد شد برای‌تان که «دستِ‌کم» در استفاده از یکی از آن‌ها «حداقل» سابقه‌ای درخشان دارید! برخی از این‌ها خیلی مشهور است و برخی عوامانه و برخی هم غلط‌انداز.

 برعلیه > برضدِ، علیه

سؤال پرسیدن > پرسیدن. سؤال، کردنی ست، نه پرسیدنی.

مصلای نماز > این از وقتی باب شد که در مصلا به جای نماز، نمایشگاه کتاب و پوشاک برگزار کردند.

نیم‌رخ صورت > اگر صورت را اضافه نکنیم، کسی گمان نمی‌برد که منظورمان نیم‌رخ شکم است مثلاً!

درخت نخل خرما > مگر این که نخل‌ خرما در برخی مناطق، درخت نباشد.

 

مفیدِ فایده و مثمر ثمر > مگر این که چیزی مثمر یا مفیدِ «ضرر» باشد!

فینال آخر > فینال، نهایی

استارتِ شروع > مگر این که هر پایان، شروعی تازه‌ باشد!

کمدی خنده‌دار > البته قبول دارم که کمدی گریه‌دار توی کشورمان زیاد روی صحنه می‌رود!

صفحه‌ی مانیتور> مانیتور، صفحه‌ی نمایش، نمایشگر

صفحه‌ی کیبورد > کیبورد، صفحه‌ی کلید

تخته وایت‌برد > من هم می‌دانم «تخته‌سفید» زورچپان است، همان وایت‌برد را بگوییم و خلاص!

پرده‌ی اکران > پرده‌ی سینما، اکران

نوآوری‌های تا‌زه > فقط مراقب باشید، نوآوری‌های کهنه قربانی انقلاب شما نشوند!

شهید رجایی وقتی به شهادت رسید >

مرحوم کردان بر اثر یک چیزی مرد یا درگذشت > توقع دارید چه بگویم؟

به‌وضوح آشکار است >  شاید بعضی چیزها به‌وضوح پنهان‌‌اند!

انواع روش‌های گوناگون > مگر این که انواع روش‌های یکسان هم داشته باشیم. داریم؟

 دستاوردهای بزرگی به دست آورده‌ایم > مگر این که با پا به برخی دستاوردها برسیم.

به دسته‌های فلان دسته‌بندی کردن > یکی از دستههاش بدجور توی چشم فرو می‌رود. نه؟

مانند گل خرزهره می‌ماند > به گل خرزهره می‌ماند ـ مانند گل خرزهره است.

امکان وقوع چنین حادثه‌ای امکان‌پذیر است > البته شاید هم امکان‌پذیر نباشد؛ نگران نباشید!

 بیست وهشتم اسفندماه به نام روز ملی... نام‌گذاری شد > . یعنی مشکل فقط تکرار نام نیست، «نام‌گذاری کردن» همان «نامیدن» است و «نام‌گذاری شدن»، همان «نامیده شدن».

خب، مثال‌های دیگر را خودتان پیدا کنید و اگر خواستید، اضافه کنید. ولی قبل از آن، حوصله کنید و یک‌بار دیگر مقدمه‌‌ام را، این‌بار تهِ یادداشت بخوانید، ببینید چه فرقی کرده؛ باشد تا جملگی رستگار شویم!

 بازمقدمه: با این شوخی کهنه که در تیتر آورده‌ام، آشنایید. از این دست خطاها که برخی هم شاید خیلی ناجور نباشند، چندتایی را از میان متن‌های گوناگون همین دور و بر جمع و جور کرده‌ام که خیلی هم هم‌جنس نیستند. خیال نکنید که از همه‌ی آن‌ها دورید. اگر با دقت مرور کنید، خواهید دید که دستِ‌کم در استفاده از یکی از آن‌ها سابقه‌ای درخشان دارید! برخی از این‌ها خیلی مشهور است و برخی عوامانه و برخی هم غلط‌انداز.

 

باز هم درباره خطاهای نگارشی

گفت‌وگو با طعم «واو»!

تا وقتی آیین گفت‌وگو ندانیم یا پایبندِ آن نباشیم، این غلط فراگیر هم درمان نخواهد شد که «گفت‌وگو» را هی می‌نویسیم «گفتگو» تا موقع خواندن و گفتنش هم بگوییم «گفتِگو»!

 

گو این که این ایراد در متن‌های ما باقی خواهد ماند تا وقتی که یاد نگیریم «گفت‌وگو» آیین دارد و بند نخست آیین‌اش به همان «واو» وسطِ آن مربوط می‌شود که یعنی، بگذار بگوید و خوب بشنو و تلاش کن بفهمی چه می‌گوید و حرفش که تمام شد، لختی تأمل کن و بعد، تو بگو. این که حرفش را خوب نشنوی و شاش داشته باشی که حرف خودت را به کرسی بنشانی، نتیجه‌اش می‌شود چسباندن بی‌تأمل حرف خودت به حرف «دیگری»؛ چسباندنی تیز و برّنده، و این یعنی همان «گفتگو»ی بی‌واو که در میان ما از «گفت‌وگو» بسیار بیش‌تر رواج دارد و با آن مأنوس‌تریم!

 

پس تا آن زمان، ویراستارن ناچارند دائم پا پیش بگذارند و این «واو» گمشده‌ی مفلوک را بنشانند میان «گفت» و «گو».

فارغ از بحث معنوی ماجرا (!)، غلط‌هایی دیگر از این دست را برمی‌شمارم:

«مشتِمال» به جای مشت‌ومال

«جستِجو» به جای جست‌وجو

«شستِشو» به جای شست‌وشو

«دور بر» به جای دور و بر

«ریخت پاش» به جای ریخت‌وپاش

«رفت‌روب» به جای رفت‌ و روب

بقیه را هم خودتان اضافه کنید، بی‌گفت‌وگو یا با گفت‌وگو!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه