پنج شنبه, 09ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز از هلال خضیب تا حکومت عراق و شام - از خلافت «بغداد» و «اسلام بول» تا خلافت اسلامی

نگاه روز

از هلال خضیب تا حکومت عراق و شام - از خلافت «بغداد» و «اسلام بول» تا خلافت اسلامی

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 82، سال دوازدهم، تیر و امرداد 1393، رویه 6


ه. خشایار


دولت بریتانیا برای پیروزی بر عثمانی در جنگ نخست جهانی، نیازمند متحدانی بود. از این رو، برپایه‌ی توافق نامه «شریف حسین ـ مک ماهون» در برابر یاری شریف مکه علیه امپراتوری عثمانی، وعده‌ی یک کشور پادشاهی بزرگ را به وی داده بود. سرزمینی که انگلیس‌ها به شریف حسین وعده داده بودند، سوریه بزرگ (سوریه + لبنان = شام) و عراق کنونی و کرانه‌ی غربی رود اردن را دربر می‌گرفت.

با وجودی که شریف حسین در اواخر جنگ جهانی اول، دمشق را گشود؛ اما با رسیدن نیروهای فرانسوی برای گستراندن استعمار خود بر لبنان و سوریه، فرزند وی را که بر تخت شاهی در دمشق نشسته بود از منطقه راندند. البته سپس حکومت بریتانیا وی را به نام فیصل بر تخت پادشاهی عراق نشاند و در نتیجه طرح حکومت عراق و شام یا طرح هلال خضیب برای چندی به دست فراموشی سپرده شد.

از یاد نبریم که هلال فرضی از چنان ویژگی راهبردی و ژئوپلیتیک برخوردار است که برخی از تاریخ نگاران بر این باورند که یکی از دلایل مهم جنگ جهانی دوم، تمایل آلمانها برای تسلط بر این منطقه بوده است (هلال خضیب در رابطه با تجزیه‌ی سرزمینهای ایرانی نشین - ر8). از شگفت روزگار، پس از گذشت کمابیش یکصدسال، دوباره طرح هلال خضیب در قالب دولت عراق و شام زنده می‌شود. اگر خالق طرح هلال خضیب دستگاه‌های اطلاعاتی بریتانیا بودند ؛ اما «داعش» فرآورده‌ی غرب (آمریکا + ناتو) است؛ البته با پول عربستان سعودی و قطر و کارگزاری ترکیه و اسرائیل. امروزه آشکار است که مزدوران داعش را سالها آمریکا و ناتو در خاک اردن تحت آموزش قرار داده‌اند و آنچه مسلم است این گروه برخلاف دیگر گروه‌های مزدور به برکت غرب (آمریکا + ناتو) از یک انضباط بهتر، فرماندهی آگاه به « فن جنگ»، انضباط بیشتر و در نتیجه از یک «ستاد فرماندهی جنگ» که از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی غرب تغذیه می‌شود، برخوردارند. غرب (آمریکا + ناتو) در عملیات تهاجمی و تجزیه طلبانه که از یوگسلاوی پیشین آغاز کرد و پیروزمندانه لیبی را نیز به دام تجزیه و نابودی کشاند، مصر، سوریه، لبنان و فلسطین را نشانه گرفت.

اما این بار، ایران سد راه تجزیه و استیلای غرب بر این مناطق شد (فدراسیون روسیه نیز بنا به انگیزه‌های خود در بازدارندگی ناتو در سوریه ایفای نقش کرد). دست‌نشاندگان ناتو در سوریه، پس از چند سال نبرد و به بار آوردن خرابی‌های بسیار، نه تنها موفق به فروانداختن دولت این کشور نشدند؛ بلکه انتخابات چندی پیش این کشور نشان داد که آماج مردم، وحدت سرزمین، حاکمیت ملی و استقلال است و اختلاف‌های «دیدگاهی» در جایگاه چندم اهمیت قرار دارد.

در لبنان، ارتش تا دندان مسلح اسرائیل، نخستین مزه‌ی تلخ شکست خفت بار را چشید و پس از 33 روز جنگ از برابر نیروهای حزب الله (نه همه‌ی نیروهای مسلح لبنان) میدان نبرد را ترک کرد.

سپس باریکه‌ی غزه را مورد یورش قرار داد و در این جا نیز پس از تنها 22 روز نبرد از نیروهای حماس و جهاد اسلامی درخواست آتش‌بس نمود. البته در این میان روشن شد که «گنبد آهنین» اسرائیل که قرار بود این کشور را برابر موشک‌ها نگاهبان باشد، بسیار پوشالی و نفوذ به درون این کشور بسیار آسان است.

اینگونه بود که غرب (آمریکا + ناتو) در پی یک سره کردن کار ایران برآمد؛ اما راه ایران از عراق می‌گذشت. سرازیر شدن یکباره مزدوران «داعش» از درون خاک ترکیه به عراق، آغاز عملیات نفوذ به درون ایران و تجزیه‌ی ایران بود و هست.

برپایه‌ی برنامه‌ریزی‌های غرب (آمریکا + ناتو)، کسانی که در دوران حضور آمریکاییها و دیگر متحدان این کشور به « فرماندهی» رسیده بودند، پادگانها را ترک کردند و در نتیجه ارتش را از هم پاشیدند، عوامل بعث که به لطف آمریکایی هنوز بر کرسی‌های قدرت باقی مانده بودند، استانهای شمالی عراق را تسلیم داعش کردند. آنها بر پایه‌ی برنامه‌های از پیش طراحی شده، در حالی که سوار بر وانت بودند و تنها جنگ‌افزار سبک داشتند، وارد عراق شدند، با اشغال پادگانها به جنگ‌افزارهای سنگین دست یافتند و نیز از خزانه‌ی بانک‌ها که از پیش «پرتر» شده بودند، منابع مالی لازم را نیز به دست آوردند. کوتاه سخن آن که : پیروزی اولیه‌ی داعش به لطف « ستون پنجم » بود.
این عملیات برای ایجاد جنگ مذهبی و تباری در عراق و در نتیجه تجزیه‌ی این کشور دست‌کم به سه منطقه بود که می‌توانست سرآغاز تجزیه‌های دیگر در راه رسیدن به هدف «کوچک زیباست» باشد؛ اما مراد اصلی نفوذ از اقلیم کردستان به درون ایران و اجرای عملی طرح تجزیه ایران است.

بدون تجزیه‌ی ایران قرار دادن مناطق حاصل از تجزیه برابر هم و در نتیجه به نابودی کشیدن ملت ایران، سلطه بر خاورمیانه و آسیای غربی و میانه برای غرب (آمریکا + ناتو) امکان پذیر نیست.

با فتوای جهاد کفایی حضرت آیت الله سیستانی و هم گامی علمای اهل تسنن، «داعش»، شتاب، پیشرفت را از دست داد و از این رو، غرب (آمریکا + ناتو) روی دیگر سکه یعنی «خلافت اسلامی» را به نمایش گذارد.
به دنبال استقرار اخوان‌المسلمین (اخوان البریتانیا) در مصر، طرح ایجاد خلافت اسلامی با شرکت ترکیه ـ مصر یا عنصر ترک ـ عرب برای ایجاد یک کمربند به دور روسیه و چین از کنار مدیترانه ـ دریای سیاه تا سین‌کیانگ در چین آغاز شد. طرح را حاکمان کم خِرَد ترک که سخت از ایجاد دوباره خلافت به وجد آمده بودند، افشا کردند و داوداوغلو وزیر امور خارجه حکومت آنکارا به احیای دوباره امپراتوری عثمانی (خلافت اسلامی) اشاره کرد.

اما قیام یکپارچه مردم مصر علیه اخوان‌المسلمین که از آنان سابقه‌ی خوبی نداشتند، این طرح را درهم ریخت و ترکان نیز دم فرو بستند.
برداشتن نقاب «دولت عراق و شام» از چهره‌ی تروریست‌ها و نشاندن نقاب «خلافت اسلام» به چهره‌ی آنان، تنها و تنها برای تازه نگاه داشتن این اندیشه‌ی مطرود و متعلق به موزه‌ی تاریخ است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید