جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها رویدادهای فرهنگی رونمایی از کتاب«آفرین ادیب، جشن‌نامه استاد ادیب برومند»

رویدادهای فرهنگی

رونمایی از کتاب«آفرین ادیب، جشن‌نامه استاد ادیب برومند»

برگرفته از روزنامه اطلاعات

کتاب «آفرین ادیب» (جشن‌نامه استاد ادیب برومند) به کوشش شاهین آریامنش، در روز پنجشنبه 22 خرداد طی مراسمی ساعت 17 در کانون زبان فارسی بنیاد موقوفات افشار رونمایی می‌شود و پژوهشگرانی چون ناصر تکمیل‌همایون، علی‌محمد سجادی، میرجلال‌الدین کزازی، عباس کی‌منش، مظاهر مصفا، مهرداد ملکزاده، داوود هرمیداس باوند و شاهین آریامنش درباره‌‌ ادیب برومند و خدمات ادبی، علمی، فرهنگی و میهنی وی سخن می‌گویند.

در مقدمه این کتاب که به قلم شاهین آریامنش نگاشته شده، آمده است:

خوش نوا بلبلِ غزل‌خوانِ میهن

«آسمان کران ناپیدای شعر، ادب، هنر و فرهنگ ایران‌زمین در درازنای تاریخ همواره آکنده از ستاره‌های رخشان و درخشانی بوده است که نه تنها براین سرزمین بلکه بردیگر سرزمین‌ها نیز روشنی‌ افکنده‌اند. استاد ادیب برومند نیز یکی از ستاره‌های درخشانِ ایران‌زمین است که در آسمان ادب و فرهنگ و هنر این آشیانِ کهنة سیمرغ، خوش می‌درخشد. آثار ادیبِ برومندِ ادبِ پارسی همچون آثار دیگر ستارگان درخشان ایران‌زمین به لاجوردِ شاهوارِ بدخشان می‌ماند که مایة نازش و سرافرازی ایرانیان، ایرانی‌تبارها، ایران دوستان و مردمان جهانِ ایرانی است.

دوست فرهیخته و فرهنگ‌دوست آقای روح‌الله عابدی جزی در دورة مدیریتشان بر «بنیاد فرهنگی و فرهنگسرای ادیب برومند» شهرستان گزبرخوارِ اصفهان برآن شدند تا به پاس فعالیت‌های میهنی، ادبی و فرهنگيِ استاد ادیب برومند بزرگداشتی برای ایشان برگزار کنند که با مخالفت استاد برومند روبه‌رو شدند، بنابراین آقای عابدی گردآوری ارج‌نامه یا جشن‌نامه‌ای برای استاد برومند را در دستورکار خود جای دادند و از نگارنده خواستند تا این مهم را انجام دهد. نگارنده نیز همة توش و توان خود را به کار بست تا جشن‌نامه‌ای پربار و برگ به پاس هفت دهه فعالیت‌های میهنی، ادبی و فرهنگيِ هنرمند و قصیده‌سرايِ بی‌همالِ ایران زمین استاد ادیب برومند گرد‌آوری کند. واپسین قصیده‌سرای پرآوازه که باید به قول پیرِ تاریخ‌نگاری ایران زنده یاد استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی: «برخیزیم و به این آخرین مجموعه قصیده سلام بگوییم.» امید است که چنین شده و ارج نامه ارزنده‌ای برای استاد برومند فراهم آمده باشد. گفتنی است شماری از کسانی که از آنان خواسته شده بود تا مقاله‌ای برای چاپ در این ارج نامه بنویسند، با شوق و ذوق از این پیشنهاد استقبال کردند اما شاید به دلیل گرفتاری نتوانستند اثر خود را در زمان تعیین شده به دست نگارنده برسانند و نگارنده نیز چون بیش از این نمی‌توانست چشم به راه بماند، ارج نامه را به دست ناشر سپرد.

پژوهشگران اشعار استاد ادیب برومند را از جنبه‌های گونه‌گونی بررسی کرده‌اند؛ اما از دید نگارنده که باستان‌شناس است و در گوشه گوشه این سرزمین بی‌غروب به بررسی و کاوش باستان شناختی پرداخته است و به آن عشق می‌ورزد، اشعار میهنی استاد، بسیار مهم جلوه می‌کند. برخی کوته‌فکران بر این باورند در این روزگار، دیگر دم‌زدن از میهن و میهن دوستی و عشق به هم‌میهنان به سر آمده است و باید طرحی نو درانداخت و از علقه‌های میهنی و هر آنچه که با میهن در ارتباط است چشم پوشید؛ اما آیا به راستی میهن‌دوستی و از میهن سخن گفتن به پایان راه خود رسیده است؟ دو دسته هستند که سخت پیرو این اندیشه هستند. نخست، دسته‌ای که پیرو اندک پژوهشگران باخترزمین هستند و میهن دوستی یا به زعم آنان ناسیونالیسم را نطفه جنگ‌ها و پیکارهای میان ملل قلمداد می‌کنند و آن را گونه‌ای از نژادپرستی می‌انگارند. دومین دسته کسانی هستند که در برابر تندروی‌های رژیم پیشین که از نمد تاریخ و میراث فرهنگی ایران برای خود کلاهی می‌دوختند تا پایه‌های تخت پادشاهی را استوار بدارند، واکنش نشان می‌دهند و با هر آنچه که با میهن و میهن دوستی در ارتباط است به پیکار پرداخته و می‌پردازند؛ اما آیا ما مجاز هستیم تا نسخه‌های برخی از پژوهشگران کشورهای باختر زمین را برای ایران بپیچیم و همچنین به دلیل سوء استفاده‌های کوته اندیشان از تاریخ میهن، چوب حراجی بر بساط میهن و میهن دوستی بزنیم؟ پاسخ این پرسش بی‌هیچ گمان خیر است در هنگامه‌ای که نظریه مدعیان جهانی‌سازی در حال فروبردن فرهنگ و آداب و رسوم و زبان کشورهای گرم گسترش و واپس افتاده در کام خویشند، اتفاقا نیازمند آن هستیم تا برای درامان ماندن فرهنگ و زبان و آدام و رسوم و میراث بشکوه خویش از چنین توفان‌های سهمگین، بذر میهن دوستی را در دل ایرانیان بپرورانیم.

میهن دوستی و عشق به هم‌میهنان‌ مطلقا مترادف نژادپرستی نیست. می‌توان در عین میهن دوستی و عشق به هم‌میهنان، به مردمان سرزمین‌های دیگر نیز عشق ورزید و با خنده‌های آنان خندید و با گریه‌های آنان گریست. استاد ادیب برومند نماد درخشانی از این طرز اندیشه است؛ کسی که در عین میهن‌دوستی و عشق به هم‌میهنان و تیره‌های ایرانی، از حقوق مردم سرزمین‌های دیگر نیز دفاع کرده و به استعمارگران مسلط بر کشورهای ضعیف، تاخته و از خیزش‌های حق‌طلبانة ملت‌های رنج‌دیده حمایت کرده است. استاد در عین اینکه دربارة شاعران، کوه‌ها و رودهای ایران، زبان و خط فارسی، ملی شدن صنعت نفت ایران، شهیدان و جانبازان و آزادگان راه میهن و... شعر سروده است؛ دربارۀ آزادی هند، آزادی نلسون ماندلا، فاجعۀ هیروشیما، ملت‌های زیر بار ستم استعمارگران و حکومت‌هایی که پایگاهی در میان مردمانشان ندارند، شعر سروده است که این چیزی جز هم‌نوع‌دوستی و تعهدات وجدانی و عشق به دیگر مردمان جهان نیست. استاد دربارة انگیزه‌شان از سرودن مجموعة پیام آزادی چنین می‌گویند: «عواطف بشردوستانه و علاقه به خوشبختی ملت‌ها و تأثر از دردهای مشترک و همانندی است که براثر تعدیات کشورهای زورمند، گریبان‌گیر ملل آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین بوده است.» از سویی دیگر آثار استاد نشان می‌دهد که میهن‌دوستی و ایران‌دوستی هیچ‌گونه تعارضی با دین و دین‌داری ندارد. برخلاف برخی که همواره بر طبل پیش‌ از اسلام می‌کوبند و گروهی دیگر بر طبل پس از اسلام؛ استاد هم دوستدار ایران پیش از اسلام است و هم هواخواه ایران پس از اسلام و مصداق آن اشعاری است که دربارة دین و دین‌داری سروده است.

با نیم‌نگاهی به زندگی استاد برومند می‌توان دریافت که استاد هیچ‌گاه رخ از ایران هنرخیز برنتابیده است و 70 سال از عمر پربار خود را صرف ایران کرده است، چرا که مهر میهن همواره مونس جان و ورد زبان استاد و آتش‌ عشق میهن سوزندة جانش بوده است؛ از همین روی است که از همان اوان جوانی دربارة میهن و اوضاع آن شعرهای نغز و پرمغزی سروده و آنها را در مجموعه‌ای به نام «ناله‌های وطن» گرد آورده است. گاه به هنگام اشغال ایران در سال 1320 با اشعارشان به پیکار با دشمنان ایران برخاسته‌اند و گاه به هنگام تجزیه‌طلبی برخی از مزدوران و دشمنان ایران، با اشعارشان از اتحاد و وحدت ملی سخن گفته و این‌چنین وظیفه و رسالت میهنی خویش را ادا کرده‌اند. رسالت و وظیفه‌ای که از دید استاد هر ایرانی در مرتبة نخستین موظف به ادای آن است. مردم ایران نیز به پاس میهن‌دوستی و آزادی‌خواهی، ایشان را با عنوان «شاعر ملی» ستوده‌اند و چه چیزی ارزشمندتر از آن که مردم سرزمینی چنین عنوانی را به شخصی فرزانه بدهند. ادیب برومند همچون سخن‌سالار فرهمند توس، فردوسی، همواره بر سر شاخسار مهر مهین، خوش نوا بلبل غزل‌خوان، بوده است و بی‌گمان گزاف نخواهد بود او را «فردوسی معاصر» بنامیم.

استاد برومند از همان روزهای نخست تشکیل جبهة ملی دوم، جزو پایه‌گذاران جبهه و منشی اول بود و در کنگرة سال 1341 به پیشنهاد شادروان دکتر غلام‌حسین صدیقی به سمت دبیر هیئت رئیسه منصوب شد و جالب است که شادروان صدیقی دربارة استاد چنین فرمود: «ادیب برومند هم ادیب است و هم برومند و صورت‌جلسه‌هایی که ایشان در این سال‌ها نوشته‌اند تاریخی خواهد بود»؛ اما استاد با اینکه یکرنگ و یکرو و به گونة قلمی و قدمی در راه میهن گام برمی‌داشته است، برخلاف برخی که همواره در تلاش‌اند تا به مراتب و سمت‌های بالای سیاسی دست پیدا کنند هیچ‌گاه مشاغل و سمت‌های دولتی چون سناتوری، سفارت و وزارت را نپذیرفته است. آری استاد برومند هرآنچه که در این سالیان انجام داده به عشق ایران و ایرانیان بوده است و بس.

گردآوری این جشن‌نامه بی‌گمان بدون یاریگری دوست گرامی و مدیر پیشین فرهنگسرای ادیب برومند شهرستان گزبرخوار اصفهان آقای روح‌الله عابدی جزی ممکن نمی‌شد؛ کسی که اگر چه در همان ماه‌های آغازین گردآوری این جشن‌نامه از سمت مدیریت فرهنگسرا کناره گرفت اما همواره و در همه حال پیگیر به سرانجام رسیدن این جشن‌نامه بودند. نگارنده همچنین از آقای اعظمیان مدیر فعلی این فرهنگسرا، از دوست گرامی آقای حمید یزدان‌پرست، آقایان دکتر محمود امیدسالار، دکتر محمدعلی سجادی، دکتر عباس کی‌منش، حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی، بهنام مبارکه، امیر راسخی‌نژاد، مدیر و دست‌اندرکاران شرکت سهامی انتشار و سرکار خانم پوران‌دخت برومند و آقایان دکتر جهانشاه برومند و شهریار برومند سپاسگزاری می‌کند از آن روی که در گردآوری این جشن‌نامه راهنمایی‌ها و کمک‌های شایانی کردند. بایسته است پیش از چیدن دامن سخن از اساتید ارجمندی که پیش از چاپ این مجموعه رخت از جهان بربستند یعنی زنده‌یادان دکتر حسن احمدی گیوی، دکتر عزیزالله جوینی، دکتر مهدی مؤیدزاده و دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی یادی کند و بر روان آنان آفرینی بخواند؛ ای کاش که داس اجل را با آنان مدارای بیشتری می‌بود.»

عناوین برخی از مقالات این کتاب به شرح زیر است:

شگفتی آفرینی‌ها در زندگی اساطیری زردشت (ژاله آموزگار)، بهار بی‌خزان و شعر جاویدان (حسن احمدی گیوی) کوه‌ها با هم‌اند و تنهایند (شادروان محمدابراهیم باستانی پاریزی)، هویت ملی ایرانیان در اعصار اسلامی (ناصر تکمیل همایون)، یادی از ملک‌الشعرای بهار (پروفسور فضل‌الله رضا) و غیره.

در بخش یادداشت‌ها هم نوشته‌هایی از عبدالله انوار، کریم فیضی، مظاهر مصفا، روح‌الله عابدی و غیره به چاپ رسیده است.

در بخش چهارم کتاب هم گزیده‌ای از تصاویر استاد ادیب برومند به چاپ رسیده است. بخش پنجم کتاب به مطالبی به زبان انگلیسی اختصاص دارد.

این کتاب در 824 صفحه با بهای 55000 تومان از سوی شرکت سهامی انتشار به بازار نشر عرضه شده است.

 
از ادیب برومند مجموعه شعرهایی به نام‌های «ناله‌های وطن»، «سرود رهایی»، «روزگار دژم»، «حاصل هستی»، «پیام آزادی»، «دردآشنا»، «راز پرواز»، «مثنوی اصفهان» و «پژواک ادب» به چاپ رسیده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید