سه شنبه, 29ام اسفند

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی دیده‌بان خلیج فارس خلیج فارس سرزمین من

دیده‌بان خلیج فارس

خلیج فارس سرزمین من

برگرفته از روزنامه اطلاعات

علی قنبری

من زیباترین ماهی خلیج فارس هستم. اسم من فرشته ماهی است. من تمام عمرم را در خلیج فارس زندگی می‌کنم .دوستان خوبی مثل صدف، سنگ‌ماهی، عروس دریایی و اسب دریایی دارم. هیچ جای دنیا آب و هوای خلیج فارس را ندارد. پدران و مادران و اجداد من هزاران سال در همین منطقه زندگی می‌کردند.

هیچ کوسه ماهی خونخواری نمی‌تواند ما را از این جا بیرون کند، چون ما همیشه هوشیار هستیم و با همه آنها می‌جنگیم و آنها را از منطقه خودمان دور می‌کنیم. اگر چه تعدادی از بچه ماهی‌ها توسط کوسه‌ماهی‌ها شکار می‌شوند ولی ما همیشه در کنار هم هستیم. در اعماق آب‌های خلیج فارس کشتی‌های شکسته قدیمی زیادی وجود دارد که حالا خانه ماهی‌های دیگر است. آنها هم مراقب مناطق خود هستند تا دشمنان نتوانند به آنها حمله کنند.

گوشت لذیذ ماهی باعث شده است شغل اکثر مردم حوزه خلیج فارس ماهیگیری باشد. کشتی‌های ماهیگیری در فصل ماهیگیری روی آبهای محل سکونت من در حرکتند. بومیان با صید ماهی و کار در کارخانه‌های کنسروسازی هزینه‌های زندگی‌شان را برآورده می‌کنند. من فامیل‌های خیلی زیادی دارم، هزاران هزار فامیل که در دریای خلیج فارس زندگی می‌کنند و هر کدام از آنها زیباترین ماهی‌های آکواریومی هستند. حتی در کنار جزایری مثل تنب کوچک و تنب بزرگ و جزیره ابوموسی که از آرام‌ترین و امن‌ترین جزیره‌های دنیاست، زندگی خوبی دارند.

فانوس دریایی‌اش قشنگ‌ترین فانوس دنیاست.

کشتی‌هایی که ناخدایشان با آبهای آن آشنا نباشند در گرداب‌های آن غرق و نابود می‌شوند. البته کشتی‌های زیادی در روی آب‌های من در حرکتند.

مرجان‌ها و صدف‌ها دوستان خوب و نزدیک من هستند. مروارید درشت و سیاه و سفید یکی از مهم‌ترین و زیباترین مرواریدهای جهان است که فقط در آب‌های محل زندگی من پیدا می‌شود که به وسیله آن برای زن‌ها و دخترها گردنبند درست می‌شود. به دست آوردن مروارید از داخل صدف‌ها کار بسیار سخت و خطرناکی است که توسط افراد بومی محلی انجام می‌شود. گونه‌های دیگری از ماهی‌ها هر سال به این مکان می‌آیند. هر ساله افراد زیادی برای دیدن پسرعمویم نهنگ به این جا می‌آیند و از او عکس می‌گیرند و از تماشای ساحل لذت می‌برند. قایقرانی و گردشگری یکی از جاذبه‌های سرزمین من است. مردم زیادی در کنار ساحل من شنا می‌کنند و کودکان همراه بزرگترهایشان بادبادک هوا می‌کنند و من از دیدن همه آنها خوشحال می‌شوم و خدا را شکر می‌کنم.

عده‌ای دیگر از مردم با ساخت قایق‌های محلی مثل لنج به زندگی خود سرو سامان می‌دهند. هوای اینجا شرجی و مه‌آلود است.پرندگان کم نظیری به این جا مهاجرت می‌کنند و به صید ماهی می‌پردازند. آنها همگی در صید ماهی مهارت دارند. اول یک پرواز بلند، بعد یک شیرجه سریع و بعد یک ماهی در نوک منقارشان می‌بینید.

دسته‌ای از پرندگان مهاجر بین صخره‌ها برای خود لانه می‌سازند و بچه‌هایشان را به دنیا می‌آورند و بزرگ می‌کنند. وقتی که پرندگان ماده روی تخم‌ها می‌خوابند جفت آنها برای گرفتن ماهی به دریا می‌زند و دوباره به لانه بازمی‌گردد.

این بار نوبت پرنده ماده است که با پرواز بلند خود و فرو رفتن در آب و گرفتن ماهی به لانه بازمی‌گردد.

شب که می‌شود، کم کم فریادهای پرندگان آرام می‌شود .آنها در لانه‌هایشان می‌خوابند و قایق‌ها به ساحل برمی‌گردند. فانوس دریایی روشن می‌شود و صدای امواج دریای من، کودکان سرزمین مرا به خواب ناز می‌برد و در گوش آنها لالایی می‌خواند.

تا پس از یک خواب شیرین دوباره به دریا بیایند. اما من همیشه بیدارم و در دریا در حال شناکردن هستم. من از آب‌های سرزمین خودم دفاع می‌کنم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه