یادمان
صدای پشت در اخطار میدهد: «تا شب تخلیه کنید» - از بافت تاریخی شیراز صدای نفرین میآید
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- یکشنبه, 18 آبان 1393 04:30
- آخرین به روز رسانی در یکشنبه, 18 آبان 1393 04:30
- نمایش از یکشنبه, 18 آبان 1393 04:30
- بازدید: 3768
از پشت حرم شاهچراغ آنجایی که بافت تاریخی آغاز میشود صدای نفرین میآید. صدای ناله مردمی که از تاریکی شب و سایههای خانه خرابکن وحشت دارند. آنها از قدرتی که لودرها را به حرکت وا میدارد و حریم خانهها را بدون هیچ ابایی، میشکند هراس دارند. دستشان به جایی بند نیست، وقتی کوبه درهای خانهشان به صدا درمیآید و آن «حرف آخر» را میشنوند: «تا شب تخلیه کنید».
991 - CN9671 - Blauw - Nike Air Max 1 By You Custom herenschoen - nike air max lays blue cheese commercial actor | nike fashion
خبرگزاری میراث فرهنگی ، گروه میراث فرهنگی ـ نامش را محله گودعریان (اسکندری) گذاشتهاند. چرا؟ کسی نمیداند؛ اما گویا دست تاریخ حالا از آستین بیرون آمده و برای نام این محله هویت میسازد. محلهای که این روزها، دستهای پنهان بر دیوار خانههایش داغ میگذارند و شبانه، بینام و نشان، از هویت و سکنه "عریاناش" میکنند. اهالی اما رو به شاهچراغ عاملان را نفرین میکنند.
بیشتر اهالی قدیم محله تاریخی گود عریان (اسکندری)کوچ کردهاند و جزء مهاجران افغانی و تعداد انگشتشماری از قدیمیها، دیگر کسی باقی نمانده است. قرار است تا یک ماه آینده تنها نانوایی محله که بیش از 150 سال قدمت دارد بههمراه دیگر خانهها (تاریخی و فاقد ارزش تاریخی) تخریب شوند. اهالی محله اسکندری شیراز اما میگویند: « شب که میشود، اجنه لودرو میآورند و خانهها را خراب میکند. شاهدش هم خانه ویران شده «حلیساز» است؛ خانهای که پس از ویرانی هنوز هم با رنگ آبیاش، خاطرهای را گوشزد میکند.
"حرف آخر"، در میزند
کوبههای خانههای تاریخی شیراز را حالا این روزها «حرف آخر» با شدت بیشتری میزند. بر اساس گزارشهای منتشر شده در یک ماه اخیر، دو خانه تاریخی "پور نواب" و "حلی ساز" شبانه با هدف طرح توسعه حرم شاهچراغ با خاک یکسان شدند. اما شاید کسی نداند که لابلای این تخریبها خانه اصغرزاده و چند خانه قدیمی محله گودعریان هم تخریب شدهاند.
روال کار چندان پیچیده نیست؛ "حرف آخر" میآید، کوبه در را به صدا در میآورد، خبراش را میدهد و قبل از رفتن، در دایرهای سیاه رنگ عددی مینویسد و میرود. اهالی میگویند حرف آخر را ماموران مسکن و شهرسازی میزنند و اعداد داخل دایره سیاه هم علامت تخریب خانههایی است که شبانه با لودر از بین میروند.
مردمی که مدتهاست رنگ آسایش را ندیدهاند حالا از ترس توسعه حرم شاهچراغ آرامش هم ندارند. فاصله محله گودعریان تا حرم به 200 متر هم نمیرسد، اما به تازگی آب و برق منطقه چنان قطع میشود که حتی اهالی برای وضو هم آب ندارند. میگویند عمدی است اما مسئولان پاسخی ندادهاند. حالا اما صدای نفرین از در و دیوار محله گودعریان شنیده میشود، نجوایی که در هر مصاحبهای هم ضبط شدهاست.
یکی از اهالی منطقه میگوید، قرار نبود خانهها اینگونه تخریب شوند. قرار بود گذری از حرم شاهچراغ به آستانه باز شود و چند خانه فاقد ارزش تاریخی تخریب شود؛ اما حالا خرابیها از حد یک گذر فراتر رفته و مشخص نیست چه آیندهای در انتظار این محله است. پیشتر اعلام شده بود که این مسیر برای هیاتهای عزاداری باز میشود اما اکنون این مسیر عریض با حائلهای فلزی، بسته شده و هیاتها از راه باریکی که پر از گل و شل است عبور میکنند.
درحالحاضر طبق پلاکگذاریهای انجام شده بناهای تاریخی شهرام بهرامی، شمس سلیمی، یدالله منتصری، اکبر کبری، شفیعی اردکانی، حاج منصور طیوری، صدر جهرمی، حمام صدرآباد، یوسف سامانپور، شیرزاد بیات، و خانه خلیل پسند که قدمت آنها از دوره زندیه تا قاجار تخمین زده میشود مهر تخریب خوردهاند و در طرح توسعه شاهجراغ قرار گرفتهاند. هر چند که گفته میشود در میان بناهای تخریبی قرار است مالکیت خانه منتصری و خانه اکبری توسط آستان گرفته شود و تخریبی در کار نیست. با این حال مالکان این بناهای تاریخی از آینده خانههای خود بهشدت نگران هستند.
شب خانه میبینیم و صبح زمین!
«اکبر اکبری»، مالک خانه تاریخی اکبری است؛ او میگوید معلوم نیست تخریبها با چه هدفی صورت میگیرد. حتی مشخص نیست این تخریبها متعلق به چه ارگانی است که شبانه به خانههای مردم میریزند و با توسل به زور سقف و پی خانهها را یکی میکنند.
او میگوید: «خانه پورنواب گل خانههای تاریخی این محله بود که خرابش کردند. این خانه بهقدری استحکام داشت که از ساعت 10 شب تا 2 صبح طول کشید تا لودر ستونها و پیهای آن را خراب کند. هنوز هم میتوان شکوه ستونها و پنجرههای این بنا را که روی هم تل شدهاند در میان آوار و خاک دید. آن شب فرمانده یگان حفاظت میراثفرهنگی هم اعتراضاش به جایی نرسید و سردوشش را جلوی همه کندند.»
"آقای راحمی" اما یکی دیگر از اهالی قدیم ساکنان محله اسکندری است. میگویند، او قبل از همه به اینجا نقل مکان کرده، با این حال خانهاش در لیست تخریب قرار گرفتهاست.
وقتی از راحمی راجع به طرح تخریب محله اسکندری و میزان رضایت اهالی محله میپرسم اینگونه پاسخ میدهد: «خانه من روبروی ویرانهسرای پور نواب است، پلاک تخریب خورده، امروز و فردا خراب شود.»
از راحمی میپرسم، قیمت پیشنهادی برای تخریب خانهات چقدر است؟ کمی صدایش را بالا میبرد و با تعجب و عصبانیت میگوید: «مسئولانی که در حوزه تولیت آستان شاهچراغ هستند فقط اعلام کردهاند که خانهات قرار است تخریب شود، قیمت هم ندادهاند و گفتهاند که کارشناس میفرستیم. اما ما هنوز جایی را پیدا نکردهایم چون هنوز تکلیف ما را روشن نکردهاند. تازگیا هم کارشان شده شبانه بیایند لودرو بگذارند پس سرت که تا صبح خانه را خالی کن. ساعت 12 شب بود که آمدند خانه آقای "حربین" و گفتند تا صبح وسایلت را خالی کن. میگویند وسایلتان را بگذارید خانه قوم و خویشتان. آخر مگر چنین چیزی میشود. من زادگاهم اینجاست اما الان باید بعد از سالها زندگی از خانهام و کاشانهام آواره شوم. قبلا خانههای آن دست خیابان را خریدند و به مردم گفتند که قرار است بشود بلوار 70 متری، بلواری که در سراسر ایران نمونه است اما شد مجتمع تجاری. حالا هم نوبت به این محله رسیده است، این روزها شب خانه میبینیم صبح زمین!»
در محله اسکندری شیراز که قدم بزنید به ندرت با مغازه یا فروشگاههای مواد غذایی مواجه میشوید. از این محله قدیمی تنها میتوان کوچههای باریک و بناهای توسری خورده و فشردهای مشاهده کرد که خط نم و رطوبت آنها تا اولین شاخه درختان نارنج کشیده میشود. نه مغازه و کاسبی به جا مانده نه محلهای و برو بیایی.
آقای کاردان مدتهاست که از محله اسکندری رفته و در یکی از مناطق مرفه شهر برای خود خانه و مغازهای به پا کرده است. با اینحال ظهر که میشود دلش هوای محله قدیمی را میکند؛ قفل مغازهاش را میاندازد و به نانوایی "بخش علی زند"، رفیق چهل سالهاش میآید.
او میگوید: «محله اسکندری وضعیت نابسامانی پیدا کرده، دیگر خبری از افراد اصیل نیست، نیمی از مردم این بخش از بافت را مهاجران افغانی تشکیل میدهند که اتفاقا خیلی هم خوشحساب هستند. آنها برای یک خانه دوطبقه و بزرگ 15 میلیون رهن میدهند با ماهی 50 تا 300 هزار تومان اجاره. اما محرم که میشود خیلی از قدیمیها به گودعریان میآیند به عشق خانه و هیات اکبری که هم تاریخ دارد هم معنویت. اما انگار این خانه هم قرار نیست پا برجا بماند و آنطور که شنیدهایم قرار است مالکیتاش توسط مسُولان آستان گرفته شود. حالا ما ماندهایم که اگر این خانه و مغازه هم از دست برود کجا برویم.
در همین موقع یکی از مشتریان نانوایی بخش علی زند میگوید: «سالها قبل اینجا پر از خانه بود و مغازه. محله مثل حالا اینقدر سرد و بیروح نبود. دیزیپزی بود و آیینهبری. عطاری بود و مسگری. اما وقتی پای گسترش صحن به وسط کشیده شد کسب و کارها هم تعطیل شد و اکثر مغازههای متری 8 هزار تومان فروخته شد. حالا هم نرخ مشخصی وجود ندارد، میگویند باید کارشناسی شود.
بخشعلی زند صاحب نانوایی هم با تایید این مطالب میگوید که این محله جزو حرم است. مسُولان شاهچراغ به ما گفتهاند که این محله میشود صحن شاهچراغ. اتفاقن نانوایی من هم در مسیر است که یکی دو ماه آینده تخریب میشود.
او اما به طاقهای نانوایی اشاره میکند و ادامه میدهد: «این نانوایی متعلق به 450 سال قبل است. نگاه کنید به این طاقها همه قدیمیاند، اما از بس که خانههای اطراف نانوایی را تخریب کردند ما هم مجبور هستیم این نانوایی را بفروشیم چراکه دیگر مثل گذشته مشتری نداریم. اگر پولمان را بدهند ما میرویم اگر هم ندهند باز هم میرویم. آنها نمیگذارند ما اینجا بمانیم. ۴ نسل عقبتر از من در همین دکان نانوایی نان دست مردم میدادند. این نانوایی در جنگ جهانی تعطیل نشد همان زمانی که پدر بزرگم با آب چاه خمیر میکرد و با خار نان میپخت اما حالا همه چی به زور تخریب میشود.
او تاکید میکند: «من حتی نمیتوانم پروانه کسبام را تمدید کنم چون نانوایی در مسیر توسعه شاهچراغ است. بهداشت گفته است که نانواییات را کاشی کن اما اینها نمیگذارند تعمیر و مرمتاش کنم. بههمین خاطر ماهانه یک میلیون و سیصدهزار تومان جریمه میدهم. اگر هم بخواهم تعمیرش کنم باز هم فایدهای ندارد وقتی قرار است بلدوزر بیاندازن پاش و خرابش کنند.»
مقصر میراثفرهنگی است؟
بسیاری از اهالی محله اما معتقدند که مقصر اصلی این خرابیها میراثفرهنگی است. میراثفرهنگی توان دفاع از محدوده و حریم خود را ندارد. کاردان میگوید این بناها یا تاریخی هستند یا نه. اگر تاریخیاند میراثفرهنگی باید قبل از آنکه تخریب شوند مالکیت آنها را بر عهده بگیرد.
اکبری هم میگوید: «تمام بدبختیهای این بافت بهخاطر ناتوانی میراثفرهنگی است. وقتی اهالی به تخریبها اعتراض کردند آنها گفتند ما چه کار میتوانیم بکنیم!»
او میگوید: «مردم هیچ مشکلی با خانههای تاریخی خود ندارند. من بیش از 60 سال در خانه اکبری زندگی کردهام و نزدیک به 50 سال است که این خانه به حسینیه تبدیل شده، در این سالها خانه را مرمت و نگهداری کردیم و با اینکه وضعیت محله آشفته شد و به منطقه والفجر نقل مکان کردیم اما این خانه را رها نکردیم. حالا اما پس از تخریب خانه پور نواب که خانه اکبری بخشی از آن بود خانهام مثل تخممرغ لق شده است.
خانههایی که با پلاک تخریب مهر شدهاند و قرار است در آیندهای نزدیک تخریب شوند
اکبری ادامه میدهد: «من پیش تمامی مسُولان میراثفرهنگی رفتهام به آقای سلطانیفر نامه زدهام که آستان قرار است مالکیت خانهام را بر عهده بگیرد اما آنها میگویند این خانه ثبتی است مگر میشود دست روی آن گذاشت و برایش تصمیم گرفت.»
میپرسم فکر میکنید این طرح تا کجا ادامه دارد؟ میگوید: «تا آستانه؛ قرار بود از دم مسجد حاجی تا دم مسجد نصیرالملک یک راهی درست کنند که مسیری برای زائران باشد اما آنها صحن بیشتر برای شاهچراغ خواستند. میخواهند به صحن اضافه کنند، نه باریکهای برای زائران.»
آنطور که اهالی محله اسکندری شیراز میگویند، تا زمانیکه طرح توسعه شاهچراغ ادامه دارد، تخریبها خانهها متوقف نمیشود. بهنظر میرسد که درحالحاضر هیچ ارگانی توان مقابله با این طرح را ندارد. سازمان میراثفرهنگی کشور پیشتر با مسئولان شهری شیراز درخصوص بازنگری طرح توسعه شاهچراغ مذاکرات بسیاری را با مدیران شهری انجام داد که نتیجهای نداشت.
پیش از این رییس سازمان میراثفرهنگی نیز در نامهای به مقام معظم رهبری خواستار جلوگیری از تخریبها شد. مردم نیز با مقامات شهری و نماینده امام جمعه برای توقف تخریبها مذاکرات بسیاری انجام دادهاند که تاکنون پاسخ مشخصی داده نشدهاست.
با اینحال طی نامهای از سوی شورای عالی معماری و شهرسازی، دستور توقف طرح توسعه حرم شاهچراغ داده شدهاست. دستوری که هنوز سرنوشتاش معلوم نیست.
گزارش از مریم جلیلوند